تبیان، دستیار زندگی
امام بایستی دارای تمام اخلاق حسنه باشد و از مردم زمان خودش اعلم، افضل، اشجع و ازهد باشد. چنین امامی باید از طرف خدا و رسول منصوب شود و چنین امامی مقامش بالاترین مقام روحانی و حتی بالاتر از مقام انبیاء عظام می باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امامت؛ اصل یا فرع ؟

سلطان الواعظین شیرازی

در سال 1345 هجری قمری در شهر پیشاور پاکستان مجلس مناظره ای بین تنی چند از علمای اهل سنت و عالم برجسته شیعی سلطان الواعظین شیرازی برگزار گردید که طی آن شش نفر از تجار سرشناس و خوانین با نفوذ پاکستان از عقائد باطل خود دست برداشته و به ریسمان محکم الهی چنگ زدند. این نوشتار بخشی از این واقعه است.

نواب: سرور من! چون موضوع امامت ریشه و اساس بسیاری از مطالب است استدعا دارم در این جلسه پیرامون این موضوع بحث نمایید.

واعظ: در نگاه شیعه امامت اختصاص به عترت پاك رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم) دارد؛ ولی از منظر اهل سنت امامت فقط مربوط به مجتهدینی است که با استنباط خود احکام دین را مشخص می کنند؛ لذا می بینیم که در کتابهای فقهی ایشان اختلافات بسیاری مشاهده می شود. نکته ی جالب توجه آن است که اهل سنت اجتهاد را مختص به چهار نفر می دانند و حال آنکه در میان آنان، دانشمندانی که به مراتب از این چهار نفر اعلم بوده اند وجود داشته و دارد؛ علیرغم مطالعات و تحقیقات فراوانی که داشته ام هنوز نتوانسته ام بفهمم که روی چه حساب، آقایان اهل سنت اجتهاد را به همین چهار نفر محدود کرده اند؟! از پیامبر هیچ دستوری برای پیروی از این چهار نفر نرسیده و اینها هم مثل بقیه ی علما هستند. یک سۆال اساسی همین است که چرا اهل سنت تبعیت از این چهار نفر را واجب می دانند؟

حافظ: ائمه ی ما، علاوه بر علم و اجتهاد دارای تقوا و عدالت و زهد بوده اند؛ لذا پیروی از آنها بر ما واجب است.

واعظ: مگر به عقیده شما دیگر علمایتان فاقد تقوا و عدالت بوده اند؟! مگر کدامیک از این چهار امام، رسول خدا (صلیّ الله علیه وآله وسلم) را درك کرده اند و یا دستوری از جانب رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) در پیروی از آنان آمده است؟ به چه دلیل مسلمانان را به تقلید کورکورانه از این چهار نفر مجبور می کنید؟

حافظ: به همان دلیل که شما مردم را به پیروی از اماما نتان مجبور می کنید!

امام بایستی دارای تمام اخلاق حسنه باشد و از مردم زمان خودش اعلم، افضل، اشجع و ازهد باشد. چنین امامی باید از طرف خدا و رسول منصوب شود و چنین امامی مقامش بالاترین مقام روحانی و حتی بالاتر از مقام انبیاء عظام می باشد

واعظ: احسنت!! اجبار به پیروی از ائمه اهل بیت طبق نظر ما نبوده است؛ بلکه طبق دستور صریح نبی مکرّم بوده است. رئیس شیعه، امام علی (علیه السلام) در دامن رسول اکرم (صلیّ الله علیه وآله وسلم) پرورش یافت. مکرراً رسول گرامی به امیرالمۆمنین می فرمود: « اطاعت تو اطاعت من است و مخالفت با تو مخالفت با من است». 1 همچنین می فرمود: «بر قرآن و عترت من تقدم نجویید و از خدمت آنها سر برنتابید تا هلاك نشوید».2

باز برمی گردیم به گفته شما که گفتید امامان شما دارای علم و تقوی و عدالت هستند. اگر چنین است که شما می فرمایید؛ پس چرا بعضی از آنها برخی دیگر را تکفیر می نمودند؟!

حافظ: چرا هر چه به زبان تان می آید می گویید؟!! این حرف شما واقعیت ندارد؛ هر حرفی که پشت سر امامان ما زده شده است از سوی شیعیان بوده است.

واعظ: معلوم می شود که جنابعالی حتی کتاب های خودتان را نیز نخوانده اید، همه می دانند که شافعی شیعه نیست؛ با این حال می گوید: «در اسلام کسی شوم تر از ابوحنیفه متولد نشده است!!»3؛ غزالی که از بزرگان شماست می نویسد: «ابوحنیفه شریعت را واژگون نمود و هر یک از قوانین شرع را با اصلی مقرون کرد که در نتیجه ی آن، شرع انور ویران شد. هر که این عمل را عمداً انجام دهد کافر است و اگر بدون تعمد مرتکب عمل ابوحنیفه گردد فاسق است ». 4 انشاءالله تاکنون این را یافته اید که من حرف بدون مدرك نمی زنم! من واقعیت را می گویم.

امامت

واقعیت آن است که امامان شما با هم اختلاف دارند ولی امامان ما هیچ اختلافی با یکدیگر ندارند. این نکته ی دقیق می تواند به خوبی حق را برای افراد زیرك آشکار کند. این است اجمالی از عقیده ی ما در مورد امامت که اصلی از اصول دین است.

شیخ: اینکه می گویید امامت از اصول دین است احتمالاً اشتباه باشد؛ زیرا بزرگان، امامت را از فروع دین شمرد ه اند.

واعظ: من اشتباه نمی کنم! اگر امامت از فروع دین بود رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) در اهمیت آن نمی فرمود: «اگر کسی بمیرد و امام زمان خودش را نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده است». 5 از همین حدیث معلوم می شود که امامت از اصول دین است. این مطلب را بسیاری از علمای خودتان هم قبول دارند. و اما از اصل بحث دور نیفتم. امام بایستی دارای تمام اخلاق حسنه باشد و از مردم زمان خودش اعلم، افضل، اشجع و ازهد باشد. چنین امامی باید از طرف خدا و رسول منصوب شود و چنین امامی مقامش بالاترین مقام روحانی و حتی بالاتر از مقام انبیاء عظام می باشد.

حافظ: جالب است!! از یک طرف شما از غلوکنندگان بدگویی می کنید و از سوی دیگر امام را از انبیاء هم بالاتر می برید؛ این حرف بی اساس است و ما آن را نمی پذیریم.

اهل سنت اجتهاد را مختص به چهار نفر می دانند و حال آنکه در میان آنان، دانشمندانی که به مراتب از این چهار نفر اعلم بوده اند وجود داشته و دارد

واعظ: هنوز دلیل مرا نشنیده اید، حرف مرا بی اساس می شمرید؟! برای شما از قرآن دلیل می آورم. در آیه 124 سوره بقره آمده است: (وإذ ابتلی إبراهیم ربه بکلمات فأتمهن قال انی جاعلک للناس إماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین) 6 این آیه ثابت می کند که امامت بالاتر از نبوت است؛ زیرا پس از اینکه حضرت ابراهیم از امتحانات الهی سربلند بیرون آمد، از ناحیه ی پروردگار از مقام نبوت به مقام بالاتری که امامت است ارتقای درجه یافت.

حافظ: پس باید مقام علی علیه السلام از مقام پیامبر خاتم (صلّی الله علیه وآله وسلم) هم بالاتر باشد. آیا این غلو نیست؟

واعظ: می دانید که بین نبوت خاصه و نبوت عامه تفاوت های زیادی است.

امامت از لحاظ رتبه پایین تر از نبوت خاصه یعنی مقام نبی مکرّم اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) و بالاتر از مقام نبوت عامه است؛ زیرا امیرالمۆمنین واجد مقام نبوت بوده و اتحاد نفسانی با خاتم الأنبیاء داشته است، لذا واجد مقام امامت شده و بر انبیاء گذشته فضیلت دارد.

حافظ: شما دائماً مطلب را مشکل تر می کنید. هنوز مشکل اول حل نشده، اشکال دیگری مطرح می شود.

ادامه این مناظره در سلسله مقالاتی، طی روزهای آینده به شما دوست عزیز تقدیم می شود. امیدواریم این همراهی زمینه شناخت مذهب حق و گروه رستگاران را فراهم کند.

پی نوشت ها:

1- المستدرك علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، 3/131، ح 4617

2- صواعق المحرقه، ابن حجر مکی، ص 228 – 229، خاتمه

3- تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، 13/419، ح 22، ترجمه شماره 7297 ، و بخاری در تاریخ الاوسط 2/77 ح 1196

4- المنخول، غزالی، ص 613 ، کتاب الفتوی، باب 2، فصل 8، مسلک 3

5- الجمع بین الصحیحین، حمیدی،2/296، ح 1498؛ و تفتازانی در العقائدالنسفیه ص 110

6- به یاد آور هنگامی را که خداوند ابراهیم را به اموری امتحان فرمود و او همه را اتمام کرد خداوند به او فرمود من تو را بر ای مردم امام قرار دادم . گفت این امامت را به فرزندان من نیز عطا خواهی کرد فرمود: عهد من که امامت است، به مردم ستمکار نخواهد رسید.

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع :

شهابی در شب ، دکتر ضیاء توحیدی ، ص 37 – 40

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.