نتیجه تعلیم و إِعمال سحر و جادو، كفر است!!
تعلیم و تعلّم و إِعمال سحر، در ردیف كفر است و براى مقابله با علوم مضرّ و عقاید انحرافى، آگاهى صالحان از آنها لازم است.
و هر معلّمی در مقام تعلیم، باید نسبت به كاربردهاى منفى علوم هشدار دهد چرا كه همواره انسان در بین دو آموزش قرار داد: هم وسوسه های شیطانى و هم الهامات الهى.

تعلیم و تعلّم و إِعمال سحر، در ردیف كفر است!!
وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْكِ سُلَیْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لكِنَّ الشَّیاطِینَ كَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا یَعْلَمُونَ ( بقره 102)
و (یهود) آنچه (از افسون و سحر كه) شیاطین (از جنّ و انس) در عصر سلیمان مىخواندند، پیروى مىكردند و سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) كافر نشد و لكن شیاطین، كفر ورزیدند كه به مردم سحر و جادو مىآموختند و (نیز) از آنچه بر دو فرشته، هاروت و ماروت، در شهر بابل نازل شده بود (پیروى نمودند. آنها سحر را براى آشنایى به طرز ابطال آن به مردم مىآموختند.) و به هیچ كس چیزى نمىآموختند، مگر اینكه قبلًا به او مىگفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، (با بكار بستن سحر) كافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نكنید،) ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را مىآموختند كه بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفكنند (نه اینكه از آن براى ابطال سحر استفاده كنند). ولى هیچگاه بدون خواست خدا، نمىتوانند به كسى ضرر برسانند. آنها قسمتهایى را فرا مىگرفتند كه براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت، و مسلّماً مىدانستند هر كس خریدار اینگونه متاع باشد، بهرهاى در آخرت نخواهد داشت و به راستى خود را به بد چیزى فروختند، اگر مىفهمیدند.
نكتههای آیه
آنچه از روایات استفاده مىشود آن است كه حضرت سلیمان علیه السلام براى جلوگیرى از انحراف یا سوء استفاده، دستور داد اوراق ساحران را جمعآورى و نگهدارى كنند. ولى بعد از وفات او گروهى به آن نوشتهها دست یافته و مشغول تعلیم و اشاعه سحر (سحر، به فن ظریف و دقیقى گفته مىشود كه امور را از مسیر عادّى خود منحرف مىسازد و گاهى سحر به معنى خدعه، و باطل را در شكل و قالب حقّ آوردن، آمده است) در میان مردم شدند.
ساحر با داشتن علمِ سحر، از دایرهى قدرت الهى خارج نیست و بدون ارادهى خدا قادر به انجام كارى نیست و به كسى نمىتواند ضررى برساند، ولى از آنجایى كه خداوند براى هر چیز اثرى قرار داده است، سحر و جادو نیز مىتواند اثرات سویى داشته باشد كه از آن جمله تأثیر آن بر روابط زناشویى و خانوادگى است
آنان حتّى معجزات حضرت سلیمان را سحر معرّفى كرده و پیامبرى او را منكر شدند. و برخى از بنى اسرائیل نیز به جاى پیروى از تورات به سراغ سحر و جادو رفتند. این كار چنان شهرت و گسترش یافت كه یهود زمان پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله نیز سلیمان را ساحرى زبردست مىدانستند و او را به عنوان پیامبر نمىشناختند!
این آیه، گناه و انحراف رها كردن تورات و پیروى از شیاطین سحرآموز را بیان مىكند كه یهود به جاى تورات از آنچه شیاطین در زمان سلیمان بر مردم مىخواندند، پیروى مىكردند. آنان براى توجیه كار خویش، نسبت سحر به سلیمان نیز مىدادند، در حالى كه سلیمان مرد خدا بود و كارش معجزه، و شیاطین در جهت مخالف او و كارشان سحر بود.
علاوه بر آنچه گذشت، یهود از منبع دیگرى نیز به سحر دست یافتند. بدین طریق كه خداوند دو فرشته را به نام «هاروت» و «ماروت» به صورت انسان در شهر «بابل» («بابل» نام منطقهاى حدود نجف و كربلاى فعلى بوده است) در میان مردم قرار داد كه روش ابطال و خنثى سازى سحر و جادو را به آنان بیاموزند. امّا براى اینكار لازم بود ابتدا آنان را با سحر آشنا سازند. چون انسان تا فرمول تركیبى چیزى را نداند، نمىتواند آن را خنثى نماید.
لذا فرشتهها، ابتدا طریق سحر و سپس طریقه ابطال آن را مىآموختند و قبل از آموزش با شاگردان خود شرط مىكردند كه از آن سوء استفاده نكنند و مىگفتند: این كار مایهى فتنه و آزمایش است، مبادا در مسیر مبارزه و خنثى سازى، خودتان گرفتار شوید. امّا یهود از آن آموزش سوء استفاده نموده و از آن براى مقاصد ناشایست بهره بردند و حتّى براى جدایى میان مرد و همسرش بكار گرفتند.

قرآن در اینجا نكتهاى را یادآور مىشود كه جاى دقت و تأمل است. مىفرماید:
ساحر با داشتن علمِ سحر، از دایرهى قدرت الهى خارج نیست و بدون ارادهى خدا قادر به انجام كارى نیست و به كسى نمىتواند ضررى برساند، ولى از آنجایى كه خداوند براى هر چیز اثرى قرار داده است، سحر و جادو نیز مىتواند اثرات سویى داشته باشد كه از آن جمله تأثیر آن بر روابط زناشویى و خانوادگى است.
هیچ كس بدون اذن خدا قادر بر انجام كارى نیست!!
در آیه خواندیم كه ساحران نمىتوانستند بدون اذن پروردگار به كسى زیان برسانند این به آن معنى نیست كه جبر و اجبارى در كار باشد، بلكه اشاره به یكى از اصول اساسى توحید است كه همه قدرت ها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه مىگیرد، حتى سوزندگى آتش و برندگى شمشیر بى اذن و فرمان او نمىباشد، چنان نیست كه ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت كند و چنین نیست كه خدا را در قلمرو حكومتش محدود نماید بلكه اینها خواص و آثارى است كه او در موجودات مختلف قرار داده، بعضى از آن حسن استفاده مىكنند و بعضى سوء استفاده، و این آزادى و اختیار كه خدا به انسانها داده نیز وسیلهاى است براى آزمودن و تكامل آنها.
پیامهای آیه:
1ـ در حكومت حقّ و زمامدارى حاكم الهى نیز همهى مردم اصلاح نمىشوند، گروهى كجروى مىكنند.«وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْكِ سُلَیْمانَ»
2ـ شیاطین، در حكومت سلیمان نیز بیكار نمىنشینند و پى در پى القاى سوء مىكنند. «ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْكِ سُلَیْمانَ»
ساحر دست به كارهایى مىزند، ولى تمام تأثیر و تأثرات زیر نظر خداست. مىتوان از طریق پناه بردن به خداوند و استعاذه و توكّل و دعا و صدقه از توطئهها نجات یافت. «وَ ما هُمْ بِضارِّینَ»
3ـ حكومت، با نبوّت منافات ندارد. برخى انبیا حكومت داشتهاند. «مُلْكِ سُلَیْمانَ»
4ـ ساحران براى مقدّس جلوه دادن و توجیه كار خود، سلیمان را نیز ساحر معرّفى مىكردند. «وَ ما كَفَرَ سُلَیْمانُ»
5ـ خداوند، از مقام انبیا در برابر تهمت دیگران دفاع مىكند. «وَ ما كَفَرَ سُلَیْمانُ»
6ـ تعلیم و تعلّم و إِعمال سحر، در ردیف كفر است.«كَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ» (در روایات نیز وارد شده كه ساحر، كافر و مجازاتش قتل است)
7ـ براى مقابله با علوم مضرّ و عقاید انحرافى، آگاهى صالحان از آنها لازم است. «ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَیْنِ»
8ـ در مقام تعلیم، معلّم باید نسبت به كاربردهاى منفى علوم هشدار دهد. «وَ ما یُعَلِّمانِ» ، «حَتَّى یَقُولا» ، «فَلا تَكْفُرْ»
9ـ انسان در بین دو آموزش قرار داد: هم وساوس شیطانى «یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ» و هم الهامات الهى. «وَ ما یُعَلِّمانِ»
10ـ فرشتگان نیز مىتوانند معلّم انسانها شوند. «ما یُعَلِّمانِ» ، «حَتَّى یَقُولا»
11ـ گاهى علم و دانش، وسیله آزمایش است. «إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ»
12ـ تفرقه انداختن میان زن و شوهر، كارى شیاطینى و در حدّ كفر است. «فَلا تَكْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ»
13ـ دانش و آموزش همیشه مفید نیست، گاهى مضرّ و زیانآور نیز مىباشد. «یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ»
14ـ سحر و جادو واقعیّت دارد و در زندگى انسان مۆثّر است. «یُفَرِّقُونَ بِهِ»
15ـ ساحر دست به كارهایى مىزند، ولى تمام تأثیر و تأثرات زیر نظر خداست. مىتوان از طریق پناه بردن به خداوند و استعاذه و توكّل و دعا و صدقه از توطئهها نجات یافت. «وَ ما هُمْ بِضارِّینَ»
16ـ ساحران شاید به پول و شهرتى برسند، ولى در قیامت بهرهاى ندارند. «ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ»
17ـ كسى كه به سراغ تفرقه اندازى و سحر مىرود، انسانیّت خود را از دست مىدهد. «لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ»
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
1- تفسیر نورج 1
2- تفسیر نمونه ج1