تبیان، دستیار زندگی
هویت مذهبی , بخشی از هویت انسانی و شخصیت فردی جوانان می باشد و کسی که در هویت شخصی و انسانی خود دچار تردید و ابهام باشد در هویت مذهبی نیز به سرانجام روشنی دست نمی یابد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تربیت هویت مذهبی در خانه


هویت مذهبی , بخشی از هویت انسانی و شخصیت فردی جوانان می باشد و کسی که در هویت شخصی و انسانی خود دچار تردید و ابهام باشد در هویت مذهبی نیز به سرانجام روشنی دست نمی یابد.

نوجوان و هویت مذهبی

لذا باید به زیر ساخت های شخصیت جوان و نیازهای روحی و روانی او توجه نمود تا در پرتو آن بتوان فردی دارای تعادل روحی و بدنی داشت و او را بر اساس نیاز درونی و فطریش به سوی فضایل و کمال رهنمون نمود.

ایام جوانی و نوجوانی با دگرگونی هایی در جسم و روان همراه است . نوجوان به سرعت رشد کرده و شاهد تکامل جسمانی و نیرومندی بدنی خویش است و همزمان , عواطف و احساسات او نیز دچار تحول اساسی می شود. و افکار و آرزوها و نگرش او پیرامون افراد و محیط اطراف را تحت تاثیر قرار میدهد.

در دوران گذر از نوجوانی , تمایلات و خواهش های متضادی در او خودنمایی می کند. خودخواهی کودکانه با نوع پرستی خیرخواهانه را در می آمیزدو او را در برزخی میان کودکی و بزرگسالی رها می سازد. و دچار نوعی بی ثباتی عاطفی و روانی و فکری می شود که از آن به « بحران بلوغ » یاد می کنند. این بحران , نوجوان را در یک وضعیت مبهم و پیچیده ای قرار می دهد که نمی داند چه باید کرد , همین عدم اطمینان نسبت به نقش خود , موجب مشکلات زیادی برای نوجوان می شود و او را زود رنج و دو دل و بی ثبات می سازد.

به قول « موریس دبس » : « به سرعت جنبه انفعالی و عاطفی شخصیت او گسترش می یابد و کل شخصیت او را فرا می گیرد و افق فکری از طریق علاقه و رغبت گسترش می یابد » . او در پی کشف هویت گمشده خویش است و به دنبال بازشناسی شخصیت خود می باشد; شخصیتی که شامل کل وجود اوست و وضع عمومی بدن , مهارتها و رغبت ها , امیدها , عادتها , خصوصیات اخلاقی و معتقدات و افکار او را در بر می گیرد .

تحول بلوغ , تصویر ذهنی از بدن و هویت شخصی نوجوان را تهدید می کند. نوجوان با در نظر گرفتن تجربیات گذشته و قبول تحولات بلوغ , می خواهد هویت خویش را از نو بازسازی کند. حتی مخالفت و ستیز با والدین و عصیان در برابر اندیشه و قدرت ها و دخالتهای دیگران برای تثبیت « هویت » و جدا نمودن خویش از سایرین است.

دبس می گوید : « اثبات شخصیت در آنها یک امر طبیعی است . غالبا مخالفتی مابین خود و محیطی که در آن زندگی می کند تولید می نماید و این اثبات شخصیت اجتماعی جوانان در موارد متعددی بروز می کند » به همراه این تحولات , غریزه جنسی نیز در او بیدار شده و در کوتاه مدت به اوج احساسات و شیفتگی و شوق جنسی و جسمی میرسد.

جوان اگر دوره نوجوانی و « بحران بلوغ » را به خوبی پشت سرگذاشته باشد و از رشد شخصیت کافی و متعادل برخوردار شده باشد , دارای ویژگی هایی از قبیل احساس اطمینان , احساس استقلال و قوه ابتکار , قدرت تعیین هویت خود , احساس صمیمت , میل به بزرگ شدن و حس کمال می باشد . او مسئولیت پذیر و به آینده امیدوار است و دوستدار خوبی ها و فضایل می باشد

ایجاد و رشد و تبلور ویژگی های فوق در جوانان در گرو داشتن نظام تربیتی کارآ و جامع است .اگر در این نظام به نیازها و انتظارات جوان همانند ابراز محبت , ابراز خود , تعلق به گروه , هدفمندی  پاسخ مناسب داده شود به این رشد و بالندگی می رسد و در غیر این صورت دچار « بحران هویت » می شود .

در بحران هویت , او شدیدا دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است به طوری که نمی تواند جنبه های مختلف شخصیت خویش را در یک خویشتن قابل قبول و هماهنگ , سازمان دهد و در « خودپنداری » دچار مشکل می شود.

براساس نظریه « اریکسون » , اگر هویت شخصی نوجوان در طی زمان و براساس تجربیات حاصل از برخورد صحیح اجتماعی به تدریج ایجاد شود و او بتواند خود را بشناسد و از دیگران جدا سازد , تعادل روانی وی تضمین میشود , ولی اگر سرخوردگی و عدم اعتماد جایگزین اعتماد گردد , به جای تماس با مردم , گوشه گیر و منزوی می شود و به جای تحرک به رکود می گراید و به جای خودآگاهی و تشکیل هویت مثبت دچار ابهام در نقش خود می شود و هماهنگی و تعادل روانی وی به هم می خورد و به بحران هویت دچار می شود .

به هنگام این بحران او در چند مورد از موارد ذیل دچار تردید و شک می شود :

اهداف بلند مدت-  انتخاب شغل- الگوی رقابت - تشخیص مذهبی-  نظام ارزشی اخلاقی-  تعهد گروهی

نوجوان، بحران هویت

در نتیجه از عوارض منفی بحران هویت , تردید و ابهام در تشخیص مذهبی و نظام ارزشی است , به ویژه آن که همزمان با این بحران , قدرت تفکر انتزاعی در جوانان رشد نموده و به استقلال و استنتاج مسائل علاقه مند می شوند و به بررسی برهانی و منطقی دین در پاسخگویی به مسائل توجه می نمایند که این خود مشکل را دو چندان کرده و جوانی را که در وضعیت بحرانی نقش و وظایفی را که به وسیله خانواده و اجتماع برای وی مناسب تشخیص داده میشود با تمسخر و یا با پرخاشگری رد میکند , بیشتر به ورطه خطر و انحراف می کشاند , به ویژه که در این سن , غرایز جنسی نیز بر این امر دامن می زند و « هویت مذهبی » او را تهدید می کند و اگر هم به ظاهر هویت مذهبی را قبول کند , این عدم تعادل شخصیتی و روانی در هویت مذهبی نیز تاثیر گذاشته و به صورت افراط و تفریط بروز می کند و گاه او را در میان تضادی پیچیده اسیر می کند. به ویژه آن که به اعتراف روان شناسان , دوره جوانی و نوجوانی , دوره تحول ارزشها و تردید در مفاهیم ارزشی است , و به نظر « دبس » , نظام ارزشها در مجاورت دنیای علم و اطلاع در جوانان پایه گذاری می شود و به تنظیم رفتار و مشخص نمودن عقاید آنان کمک می کند.

روشن است که ارزشها , مفاهیم نظری هستند که انتخاب براساس آنها صورت می گیرد و فرد را به عمل وامی دارد , لذا باید پیرامون این مفاهیم به باوری روشن و مستدل برسد و از صمیم جان پذیرا گردد.

اما نوجوان , تمام روابط و باروهایی را که در دوران کودکی بدون چون و چرا پذیرفته بود مورد پرسش و تردید قرار میدهد , و سعی می کند با توجه به شخصیت شکل پذیر و استقلال جوی خود , نظامی از ارزشها درباره زیبایی , حقیقت , قدرت و دین به دست آورد . لذا باید به کمک او شتافت و با روابط درست و باز و صمیمانه و با تکیه بر نقاط مثبت , وی را به تجربه ارزش های شخصی و مذهبی رهنمون شد.به ویژه آن که سن نوجوانی را سن گرایش به اعتقادات مذهبی نامیده اند . و به گفته « موریس دبس » در این ایام نوعی بیداری مذهبی حتی نزد کسانی که سابقا نسبت به مسائل مذهبی لاقید بوده اند دیده می شود. این استحاله را می توان بخشی از توسعه شخصیت جوان دانست .

لذا می توان با تکیه بر این گرایش فطری و روانی به پایه ریزی « هویت مذهبی » جوان دست زد. اما بنا به تحقیقات به عمل آمده در شهر تهران نشان می دهد در ایام جوانی و حدود سن 18 سالگی به بعد , عقیده مذهبی سست تر میشود , و این امر ریشه در عملکرد والدین و یا عدم اعتقاد آنها داشته و نوع رفتار مربیان دینی و پرورشی موثر است .

لذا دلسوزان امر تربیت و پرورش باید توجه بیشتری به این امر نشان داده و با شک و تردیدها و پرسشهای نوجوانان و جوانان به دیده مثبت نگاه کنند و به گفته شهید مطهری : « غریزه پرسش یکی از غرایز اولیه بشری است و نمونه رشد و اعتلای دستگاه فکر و اندیشه است . » و « از شک و تردید آنها نباید ناراحت بود. شک مقدمه یقین و پرسش مقدمه وصول و اضطراب  مقدمه آرامش است , شک معبر خوب و لازمی است هر چند منزل و توقف گاه نامناسبی است.»

لذا باید به این نیاز پرسش گری او پیرامون فلسفه زندگی و مذهب پاسخ درست داد و « جوان » در جستجوی پاسخ قانع کننده ای در موضوعات اساسی زندگی است تا به او نظامی فکری و عقیدتی داده و راهگشای او در تصمیم گیری و ارزش گذاری های مهم زندگی باشد , تا بتواند متعهدانه از آن دفاع نماید , نظامی که به آنها هویت عقیدتی ببخشد. لذا باید با بحث و گفتگوی منطقی و معرفی کتب جامع و صحیح و با ارجاع آنها به افراد متخصص و دلسوز کمک نمود.

اگر جوان به پاسخهای لازم برسد و معرفت و شناخت کافی را به دست آورد و بداند که در کدام جهان زندگی می کند , برای خود تکیه گاه فکری نیرومندی در مقابله با فراز و فرودها و تحلیل و تبیین مسائل در پرتو درک هدفمندی و قانون مداری جهان به دست می آورد و خود را در بیکران عالم هستی رها و معلق احساس نمی کند.

فرآوری: نوریه نوچمنی

بخش خانواده ایرانی تبیان


منبع: مجله آفتاب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.