تبیان، دستیار زندگی
هر كس مؤمنان را مسخره كند یا با القاب زشت از آنها یاد كند در زمره ستمكاران محسوب مى‏شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حرمت مۆمن از حرمت كعبه بیشتر است


هر كس مۆمنان را مسخره كند یا با القاب زشت از آنها یاد كند در زمره ستمكاران محسوب مى‏شود.


آبرو

بنده مۆمن نزد خداوند متعال بسیار عزیز و محترم است. خداوند بندگان مۆمن را دوست مى‏دارد و عزت و سربلندى را از آن مۆمنان مى‏داند، چنان كه مى‏فرماید:

"... وَ لِلّهِ الْعِزَّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُۆمِنینَ...؛(منافقون ـ آیه 8) عزّت و سرفرازى تنها از آن خدا و پیامبر و مۆمنان است..."

و به همین جهت سوره حجرات آیه 11 می فرماید: «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ...» هر كس مۆمنان را مسخره كند یا با القاب زشت از آنها یاد كند در زمره ستمكاران محسوب مى‏شود.

همچنین در احادیث اسلامى آمده است كه احترام به مۆمن احترام به خدا است و اهانت و تحقیر مۆمن اهانت به ذات اقدس الهى و موجب خشم خداوند سبحان است و در حدیث قدسى آمده است: خداوند به كسانى كه مۆمنان را بیازارند اعلان جنگ مى‏دهد:

از قول امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است كه خداوند عزّو جلّ فرمود: "كسى كه بنده مۆمن مرا خوار شمارد باید بداند كه خداوند با او در جنگ است و كسى كه بنده مۆمن مرا تعظیم و تكریم كند بى شك از غضب من در امان است."

حرمت مۆمن از حرمت كعبه بیشتر است

ابن أبی الحدید در شرح این جمله از نهج البلاغه (اذا استولى الصلاح على الزمان و اهله...) روایتى را از رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه و آله و سلم ـ چنین نقل مى‏كند:

از قول امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است كه خداوند عزّ و جلّ فرمود: كسى كه بنده مۆمن مرا خوار شمارد باید بداند كه خداوند با او در جنگ است و كسى كه بنده مۆمن مرا تعظیم و تكریم كند بى شك از غضب من در امان است

جابر روایت كرده است كه رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه و آله و سلم ـ به كعبه نظر افكند و فرمود: آفرین بر تو، خانه‏اى كه چقدر بزرگى و احترام تو چقدر زیاد است سوگند به خدا، احترام مۆمن نزد خدا از تو بیشتر است، زیرا حرمت تو فقط از یك جهت است (كه خونریزى در تو حرام است‏)، ولى مۆمن از سه جهت احترام دارد:

1. خون وى محترم است.

2. مال او حرمت دارد.

3. بدگمانى نسبت به او حرام است.

تمسخر

تحقیر و مسخره كردن در قرآن

یكى از محرّمات (كه از عوامل غیبت هم به شمار مى‏رود) سخریه و استهزاء است و شك نیست كه سخریه و استهزاء یكى از آن عوامل است كه بسیارى از اوقات انسان‏هاى ضعیف الایمان را وادار به غیبت مى‏كند. آرى، هستند كسانى كه به منظور بى اعتبار كردن دیگران از عامل تمسخر بهره مى‏گیرند و براى مجلس آرایى و خنداندن حاضران از آبرو و حیثیت دیگران مایه مى‏گذارند و با كارهایى از قبیل تقلید در راه رفتن، سخن گفتن، غذا خوردن و خلاصه به هر طریقى از اشاره و كنایه و ... دیگران را به مسخره مى‏گیرند و از این راه حس خودپسندى و انتقام جویى خویش را اشباع مى‏كنند و دست كم با خرج كردن آبروى دیگران مستمعان و دوستان خود را راضى مى‏سازند و بدین جهت است كه قرآن كریم از این عمل به شدت نهى كرده و آن را به عنوان ظلم و ستم مورد توبیخ و تهدید قرار داده است و امر به توبه مى‏كند و مى‏فرماید:

"یا ایهَا الَّذینَ امَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ انْ یكُونُوا خَیرا مِنْهُم وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ انْ یكُنَّ خَیرا مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا انْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالالْقابِ بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الایمانِ وَ مَنْ لَمْ یتُبْ فَاولئِكَ هُمُ الظّالِمُونَ. (حجرات،11) ؛ اى كسانى كه ایمان آورده‏اید نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را استهزاء كنند، شاید آنها كه مورد استهزاء واقع مى‏شوند بهتر از مسخره كنندگان باشند. و همچنین زنان یكدیگر را مسخره نكنند، زیرا ممكن است زنان مسخره شده از آنها كه مسخره مى‏كنند بهتر باشند. و مبادا از یكدیگر عیب جویى كنید و زنهار از این كه یكدیگر را با القاب زشت و ناپسند یاد كنید كه پس از ایمان آوردن، نامى كه نشان از فسق و فجور دارد بسیار زشت است و هر كس كه از این رفتار توبه نكند ستمگر و ظالم است."

جابر روایت كرده است كه رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه و آله و سلم ـ به كعبه نظر افكند و فرمود: آفرین بر تو، خانه‏اى كه چقدر بزرگى و احترام تو چقدر زیاد است سوگند به خدا، احترام مۆمن نزد خدا از تو بیشتر است، زیرا حرمت تو فقط از یك جهت است (كه خونریزى در تو حرام است‏)، ولى مۆمن از سه جهت احترام دارد: 1. خون وى محترم است. 2. مال او حرمت دارد. 3. بدگمانى نسبت به او حرام است

برخى از مفسّران در شأن نزول آیه فوق گفته‏اند: این آیه در باره ثابت بن قیس بن شماس نازل شده است. ثابت گوشهایش سنگین بود و هنگامى كه وارد مسجد مى‏شد براى او راه باز مى‏كردند تا برود نزدیك پیامبر ـ صلّى اللّه علیه و آله و سلم ـ بنشیند و سخنان حضرت را بشنود. یك روز وارد مسجد شد در حالى كه مردم از نماز صبح فارغ شده و هر كدام در جایى نشسته بودند.

ثابت نیز طبق روش هر روز سعى مى‏كرد نزدیك پیامبر ـ صلّى اللّه علیه و آله و سلم - بنشیند، به این جهت جمعیت را مى‏شكافت و مى‏گفت جا بدهید، جا بدهید تا خدمت پیامبر بروم.

سرانجام یكى از آنها گفت همین جا بنشین. او نیز همان جا نشست، ولى از این كه راهش ندادند تا نزدیك پیامبر بنشیند به شدت ناراحت شد. پس از این كه هوا روشن شد ثابت از روى ناراحتى گفت: این مرد كیست؟ گفت: من فلان كس هستم. ثابت گفت: فرزند فلان زن؟ و نام مادر او را طورى بر زبان جارى كرد كه در آن دوران (دوران جاهلیت) این گونه تعبیر را مایه سرزنش و ملامت مى‏دانستند. آن مرد شرمنده شد و از خجالت سر به زیر افكند، سپس این آیه نازل شد.

ملاك و میزان و معیار ارزش‏ها نزد خداى متعال تقوا و پاكدامنى است.

به همین دلیل هیچ كس حق ندارد دیگرى را كوچك بشمرد و با چشم حقارت به او بنگرد، چه بسا همین شخص پیش خدا آبرومند باشد.

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان     


منابع:

نقطه های آغاز در اخلاق عملی ـ آیت الله مهدوی كنی

اندیشه قم