ماشینبازی سرگرمی مردان مدرن!
ماشینبازی، سرگرمی خاص تهرانیها نیست. اصفهان، شیراز، تبریز، همدان، مشهد و بسیاری از شهرهای دیگر، كلوپ كلاسیك دارند. برخی از روی علاقه ماشین قدیمی نگه میدارند یا در كار خرید و فروش این ماشینها هستند و صد البته كسانی هم هستند كه ماشینهایشان را ساعتی، روزانه و هفتگی برای عروسی و برنامههای دیگر اجاره میدهند!!!
صنعت تولید خودرو هنوز پس از یك قرن، یكی از بزرگترین صنایع دنیا محسوب میشود و لبه فناورانه بسیاری از غولهای صنعتی دنیا، بر جدیدترین نسلِ خودرویی تثبیت شده كه بتازگی طراحی كردهاند.
خودرو گذشته از كاربرد غیرقابل چشمپوشیاش در جامعه سریع و شتابزده مدرن، عاملی است كه تحول جامعهشناختی چشمگیری را نیز پدید آورده است.
خودرو نخستین دستاورد فناورانه مهمی بود كه پس از اختراع قایق و كشتی در هزاران سال قبل، ترابری عمومی مردمان را در جوامع انسانی تسریع كرد و به همین ترتیب تبادل كالا و افكار را در دامنهای چشمگیر به جریان انداخت.
خودرو به همین ترتیب، از نظر مطلوبیت هم جایگاهی ویژه داشت. از طرفی هر خودرو یك ماشین پیچیده است كه برای كاركردن به پشتیبانی یك سیستم اجتماعی سوخترسان و مكانیك و راهدار و... نیاز دارد و از سوی دیگر كالایی است كه یكسره و بیشك و تردید در مالكیت دارندهاش قرار دارد.
خودرو به خانه شباهت دارد و میتواند در میانه عمومیترین محیط شهری ـ یعنی گذرگاهی مثل یك بزرگراه ـ فضای خصوصیای شبیه منزل فراهم آورد. از این روست كه داشتنِ خودرو، تا حدودی در رده داشتن چیزهای مهم و كلان مانند داشتن خانه قرار میگیرد.
در جامعه شهرنشینِ ایرانی چندگاهی است كه داشتن خانه و ماشین همچون پیششرطی برای ازدواج مردان جوان پنداشته میشود و مدتهاست پایگاه اجتماعی و طبقه اقتصادی افراد، علاوه بر محل و وسعت خانه، بر مبنای مدل و بهای خودرو تعیین میشود.
خودرو با چیزهایی كه معمولا مجموعهداران گرد میآورند تفاوتی دارد؛ مهمترین نكته آن كه خودرو كالایی گران و فناورانه است؛ البته كم نیستند سنگهای قیمتی یا عتیقههایی كه بهایی بیش از یك خودرو داشته باشند اما با وجود این معمولا ابعاد و بهای یك شئ نهاده شده در یك كلكسیون، قابل مقایسه با اندازه و قیمت یك خودرو نیست
بنگاههای فروش خودرو در شهر ما شباهتی كاركردی به بنگاههای معاملات ملكی دارند و انگاره مردمان درباره كارگزارانِ این دو بخشِ در اصل بیربط، سخت با هم در آمیخته است. این در حالی است كه در یكسو كالایی مدرن، فنی، متحرك و تا حدودی خارجی را داریم و در مقابل در سوی دیگر با خانهای روبهرو هستیم كه بومی، بسیار دیرینه و ثابت و غیرمتحرك است.
موقعیت و ارجی كه خودرو در جوامع مدرن اشغال میكند، بارها و بارها در نوشتارهای جامعهشناسان و انسانشناسان مورد وارسی قرار گرفته است؛ اما آنچه در اینجا مورد بحث است، الگوهای اجتماعی داشتنِ خودروست. بخصوص داشتن چند خودرو و داشتن شمار زیادی از خودروها، یعنی همان پدیدهای كه میتوان كلكسیونداری خودرو نامید.
داشتنِ خودرو، اگر از نظرگاهی اقتصادی نگریسته شود مانند داشتن هر كالای دیگری است. قاعدتا هر خانواده باید یك ـ یا شاید در شرایط خاص دو یا سه ـ خودرو داشته باشند و قاعدتا نباید یك نفر بیش از یك خودرو داشته باشد؛ چرا كه كاركرد خودروی اول از دومی هم بر میآید؛ قاعدتا خودرو باید برای ترابری و انتقال افراد و اشیا مورد استفاده قرار گیرد و قاعدتا كاركرد اصلیاش حملِ انسان است در مكان، به سریعترین و راحتترین شیوه. اما خودرو را نیز مانند جعبه كبریت و سكه و تمبر و اسكناس میتوان گردآوری كرد و در ابعادی كلان، داشت.
در این حالت خودرو كاركرد اقتصادی و فنی خود را از دست میدهد و به نشانهای تبدیل میشود كه دایره دارایی دارندهاش را نمایش میدهد.
مجموعهداری و تشكیل دادن كلكسیون بیشك یكی از شگفتانگیزترین ویژگیهای گونه انسان است. شاید انگیزه اصلی كلكسیونداران، همین گرد آوردن و كنار هم نشاندن چیزهایی باشد كه انگار ارتباطی درونی با هم دارند و در دنیای واقعی پراكنده و نامربوط با هم، در جاهایی تصادفی پخش و پلا شدهاند. میل به مجموعهسازی در این معنا، از همان غریزه نظمبخشی و سامان دادن به محیط برمیخیزد. غریزهای كه شاید در پستانداران و پرندگان، همچون رفتار تمیزكردن لانه یا آراستنِ آن با شاخ و برگهای مناسب تجلی یافته باشد.
اما خودرو با چیزهایی كه معمولا مجموعهداران گرد میآورند تفاوتی دارد؛ مهمترین نكته آن كه خودرو كالایی گران و فناورانه است؛ البته كم نیستند سنگهای قیمتی یا عتیقههایی كه بهایی بیش از یك خودرو داشته باشند اما با وجود این معمولا ابعاد و بهای یك شئ نهاده شده در یك كلكسیون، قابل مقایسه با اندازه و قیمت یك خودرو نیست.
این قضیه وقتی اهمیت بیشتری مییابد كه دریابیم دلبستگان به داشتنِ مجموعهای از خودروها، معمولا به دنبال نسخههای قدیمی و به اصطلاح كلاسیك از ماشینهای مورد نظرشان میگردند. این دستگاهها هم كمیاب هستند و هم بهایی چشمگیر دارند.
گذشته از این، همین ماشینهای كلاسیك دقیقا به خاطر قدیمی و كلاسیك بودنشان كاركرد خود را در ترابری بتدریج از دست میدهند و از سوخت، پشتیبانی فنی و قطعات یدكی لازم بهرهمند نیستند.
از این روست كه تقریبا همه خودروهایی كه در كلكسیونها قرار میگیرد، تقریبا تمام عمر خود را در وضع ساكن و همچون شئ تزئینی سپری میكنند. بر این مبنا خودروی قرار گرفته در یك مجموعه، در واقع ابزار و ماشینی است كه از كاركرد اصلی خود خلع شده باشد.
این چیزِ به نمایش گذارده شده، در مقابل كاركردی نمایشی به دست میآورد و آن هم عاملی است كه از همنشینیاش با خودروهای دیگر كلكسیون بر میخیزد.
داشتن، شاید غریبترین صفتِ آدمیزادگان باشد. میان تمام جانداران، هیچ گونهای نیست كه به قدر انسان مالك باشد و چیزهای مالكیتپذیر را پیرامون خود تعریف كرده باشد. بر این مبناست كه بخش مهمی از هویت مردمان بر مبنای چیزهایی كه دارند تعیین میشود و انگاره دیگری هم تا حدود زیادی بر همین مبنا شكل میگیرد و تثبیت میشود
در كشور ما شمار كلكسیونداران خودرو زیاد نیستند و به دلایلی كه به نكوهش اختلاف طبقاتی و بدبینی توده مردم نسبت به تازه به دوران رسیدگان باز میگردد، از نشریههای عمومی یا نمایشگاههای گشودهای كه این مجموعهها در آن به نمایش در آیند، خبری نیست.
در مقابلِ غیابِ جامعهای منسجم و شناسنامهدار از مجموعهدارانِ خودرو با پدیده موازی دیگری روبهرو هستیم و آن هم شمار بیشتری از شهروندان است كه به اصطلاح ماشین كلاسیك باز هستند.
این شهروندان در واقع همان كسانی هستند كه در صورت دستیابی به منابع لازم، مجموعهای از خودروها را پدید خواهند آورد. با وجود این، از آنجا كه بیشتر این افراد جوان و متعلق به طبقه متوسطِ بالای اقتصادی هستند، به داشتنِ یك خودروی كلاسیك بسنده میكنند.
الگوی رفتار ماشین كلاسیكبازها با مجموعهداران خودرو متفاوت است. ایشان از فضا و امكانات مالی لازم برای انباشت خودروها و ایجاد الگویی از همنشینیشان بیبهرهاند.
از این رو از خودروی قدیمی خود به عنوان وسیله ترابری نیز بهره میبرند. زمانی كه فردی را سوار بر خودرویی قدیمی در خیابانهای شهر میبینید، در واقع گوشهای پویاتر و متحركتر و البته كوچكتر از فضای كلكسیونداری را شاهد هستید كه از جایگاه عادی خود خارج شده و به فضای عمومی پرتاب شده است.
دارنده این خودرو با چیزی كه به موزه ماشینهای قدیمی تعلق دارد، همچون خودرویی كارآمد و امروزین برخورد میكند و آن را در زمینه ابزارها و خودروهای امروزین به خدمت میگیرد. كاری كه چنین كسی انجام میدهد، به كردار ادیبی شباهت دارد كه واژهای كهن و در عینحال جذاب را از تاریخی دوردست فرا میخواند و آن را در گفتوگویی یا سخنرانیای به كار میگیرد.
در هردو حال، مالكیتِ چیزی غیرعادی و مطلوب است كه در فضایی عمومی به نمایش گذاشته میشود و مالك آن است كه با این نمایان ساختنِ دارندگی، به هویتی متمایز و ویژه در زمینه اجتماعیاش دست مییابد.
كسی كه با خودروی كلاسیكی در خیابانهای شهر تردد میكند، در واقع غیابِ خودروهای كلاسیك دیگری را كه مالكش باشد با حضور خودروهای دیگری كه مالكشان دیگری است، پر میكند.
این حركتی هوشمندانه و زیركانه است، چون همان همنشینی میان خودروها را پدید میآورد، هرچند این بار فضای ظهور این همنشینی كنترل شده نیست و از عقلانیت، نظم و تقارنِ كلكسیونها بیبهره است.
تفاوت مهم دیگر آن است كه مجموعه سرسامآور و آشفته خودروهایی كه در یك بزرگراه با خودروی كلاسیك من چفت و بست شدهاند، در مالكیت من قرار ندارند و به همان سپهر عمومیای تعلق دارند كه شبكه خودروهای همنشین را پشتیبانی میكند. با وجود این شكلی دیگر از هویتسازی یك كلكسیوندار، در ابعادی كوچكتر و در شرایطی یكسره متفاوت در اینجا نیز بازتولید میشود.
در اینجا نهتنها خودروی كلاسیك در شبكه خودروهای امروزین و عادی برجسته و نمایان میشود كه دارنده و راننده آن هم در زمینه مردمان دیگر بركشیده میشود و هویتی متمایز و برتر پیدا میكند.
ماهیت این هویتِ مطلوب، همان مالكیتِ چیزی مانند خودروست. اما در زمینهای از مالكیتهای موازی دیگران بر خودروهای دیگر بازتعریف شده است و همچون موردِ كلكسیونداران، چون حجمی منسجم بر خود بسته نمیشود و در دایره مالكیتِ خودروهای بسیار محدود نمیماند.
داشتن، شاید غریبترین صفتِ آدمیزادگان باشد. میان تمام جانداران، هیچ گونهای نیست كه به قدر انسان مالك باشد و چیزهای مالكیتپذیر را پیرامون خود تعریف كرده باشد. بر این مبناست كه بخش مهمی از هویت مردمان بر مبنای چیزهایی كه دارند تعیین میشود و انگاره دیگری هم تا حدود زیادی بر همین مبنا شكل میگیرد و تثبیت میشود.
داشتنِ چیزی كه گرانبها، پیچیده و قابل مشاهده برای عموم باشد، در این میان البته چشمگیرتر است و هویتی كه از دل این نوع مالكیت زاده میشود نیز به همین ترتیب، ارزش و اعتباری اجتماعی را برای طرفدارانش به ارمغان میآورد.
فرآوری: نسرین صفری بخش اجتماعی تبیان
منابع: برگرفته از دو مطلب جام جم آنلاین