تبیان، دستیار زندگی
تحول امری اجتناب ناپذیر است. وقتی بحث تحول در حوزه های علمیه مطرح می شود، مراد از آن تحول به عنوان امری ایده آل است. تحول مطلوب باید در راستای اهداف حوزه باشد و هدف اصلی حوزه های علمیه فهم و درك و سپس نشر معارف دینی یا بگوییم فقه به معنای اعم كلمه است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مسیر تحول حوزه های علمیه (1)

مقام معظم رهبری

تحول امری اجتناب ناپذیر است. وقتی بحث تحول در حوزه های علمیه مطرح می شود، مراد از آن تحول به عنوان امری ایده آل است. تحول مطلوب باید در راستای اهداف حوزه باشد و هدف اصلی حوزه های علمیه فهم و درك و سپس نشر معارف دینی یا بگوییم فقه به معنای اعم كلمه است.

مقدمه

ضرورت تحول در حوزه های علیمه جای بحث ندارد؛ چرا كه تحول امری اجتناب ناپذیر است و اگر در جهت مطلوب مدیریت نشود، در جهتی نامطلوب می تواند به طور قهری رقم بخورد و مشكل مدیران حوزه را دو چندان كند.

به علاوه مطالعه سیر تاریخی حوزه های علمیه با پراكندگی جغرافیای گسترده آن نشان از وجود عناصر ثابتی به عنوان مقومات حوزه ها و عناصری متغیر به عنوان اقتضائات زمان و مكان دارد كه همواره حوزه ها رابه سوی تجدد و تحول سوق داده است . پس باید این دو دسته از عناصر را به خوبی شناخت.

مفهوم شناسی تحول در حوزه های علمیه

الف ـ تحول

اولین واژه ای كه نیازمند تبیین و تعریف دقیق است ، اصطلاح تحول است . بی شك معنای تحول به طور كلی نمی تواند نیاز ما را برآورده كند، بلكه هدف اصلی تحول به معنای مطلوب است.

بنابراین وقتی بحث تحول در حوزه های علمیه مطرح می شود ، مراد از آن تحول به عنوان امری ایده آل است؛ به گونه ای كه تكامل و پیشبرد امور در حوزه به صورتی باشد كه هزینه ها به حداقل كاهش یابد و كارایی به حداكثر برسد.

به عبارت دیگر با صرف كمترین هزینه و امكانات ، بیشترین نفع و تاثیرگذاری حاصل شود و حوزه های علمیه بتوانند به رسالت خود به نحو مناسب تر و كاملتری عمل كنند؛ بنابراین تحول مطلوب در حوزه های علمیه، تحولی است كه در راستای اهداف حوزه باشد و از طریق آن حوزه بتواند مأموریت خود را بهتر انجام دهد. با این تعریف از تحول ، لازم است اهداف حوزه تعریف شود.

ب ـ حوزه

حوزه را می توان به عنوان مجموعه و نظامی تعریف كرد كه در خدمت نشر معارف دینی قرار دارد كه البته ریشه این تعریف در آیه شریفه «فلولا نفرمن كل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروقومهم اذا رجعوا الیهم» است.

بر اساس این آیه شریفه ، لازم است در میان مسلمانان افرادی برای آموختن و سپس نشر معارف دینی به مراكز علمی هجرت كنند كه امروز حوزه های علمیه تجلی این مراكز هستند.

اكنون می بینیم بسیاری از افراد ، جهت آموزش مبانی و معارف دینی وارد حوزه ها می شوند و پس از فراگیری علوم دینی در سطوح گوناگون ، اقدام به نشر و تبلیغ آموخته های خود در میان جامعه می كنند .

 پس هدف اصلی حوزه های علمیه فهم و درك و سپس نشر معارف دینی یا بگوییم فقه به معنای اعم كلمه است.

از آنجا كه تحول مطلوب باید در راستای اهداف حوزه باشد، باید نظام اداری و نیروی انسانی حوزه و بخش های گوناگون آن به گونه ای عمل كنند كه بیشترین بازدهی حاصل شود و دانش آموختگان حوزه با سرعت و كیفیت بیشتری به معارف دینی دست یابند و بتوانند به نحو مناسب تری این معارف را منتشر كنند تا تاثیرگذاری بیشتری در جامعه به وجود آید.

ج ـ قلمرو

نخست باید این مساله مشخص شود كه قلمرو حوزه شامل مدارس علمیه است یا اینكه مهفومی فراتر از آن دارد و هر جایی كه حوزویان در راستای اهداف حوزه مشغول فعالیت باشند ، مانند دانشگاه ها ، مراكز فرهنگی و پژوهشی و اماكن تبلیغی را در بر می گیرد.

البته قدر متیقن از قلمرو حوزه مورد پذیرش همگان است . به عنوان مثال ، حوزه علمیه قم به عنوان مركزیت حوزه، شامل دستگاه مدیریت ، مجموعه مدارس تحت برنامه و حلقه های درس خارج فقه و اصول است .

در سایر شهرستان ها نیز قلمرو حوزه ، مدارس و مراكز علمیه ای است كه تحت اشراف مركز مدیریت حوزه مشغول فعالیت هستند. اما می توان مفهوم و قلمرو و حوزه را گسترش بیشتری داد و این مساله را طرح كرد كه هر كجا خروجی های حوزه حضور دارند، شعاع حوزه نیز آنجاست .

به عنوان مثال ، اگر خروجی ها و تحصیل كردگان حوزه به دانشگاه ها جهت تبلیغ به نقاط مختلف كشور یا كشورهای دیگر بروند، باید گفت كه دامنه حوزه به آن مناطق كشیده می شود.

می توان گفت اگر حوزه با مراكز علمی و فرهنگی دیگر مانند دانشگاه ها ، صدا و سیما ارتباط برقرار كند و در یك تعامل دو سویه شبهات و پرسش های مطرح در زمینه های دینی را دریافت كند و به آنها پاسخ دهد، دامنه كار خود را به آن مراكز گسترش داده است و به عنوان نهاده حوزه در آن مراكز حضور یافته است .

در شرایط كنونی ، به طور معمول طلبه ها پس از گذراندن دروس مقدماتی و سطوح عالی و سپس اخذ سطح چهارم، ارتباط خود را با مدیریت حوزه قطع می كنند و از شمول برنامه های حوزه خارج می شوند كه این مساله امر چندان مطلوبی نیست.

با لحاظ گسترش شمول و قلمرو حوزه های علمیه می توان ارتباط منظم و سیستماتیكی بین تمامی فارغ التحصیلان حوزه ها و مدیریت حوزه برقرار كرد تا حوزه بتواند نفوذ و تاثیر گذاری خود را بر عرصه های گوناگون اجتماع بیشتر كند. بنابراین وقتی مدیریت تحول در حوزه های علمیه مطرح می شود ، باید به این نكته توجه كرد كه در همه زمینه هایی كه مشمول قلمرو حوزه هستند برنامه ریزی مشخص صورت گیرد.

اما شناسایی قلمرو حوزه تنها به لحاظ پراكندگی نیروهای دانش آموخته در حوزه نیست بلكه به چند لحاظ دیگر نیز می توان از شناسایی قلمرو حوزه سخن گفت ؛ مثلا لحاظ موارد درسی و اینكه آیا هر جا فقه و اصول فقه خوانده می شود آنجا حوزه علمیه به معنای مصطلح است یا نه و اگر ادبیات عرب یا فلسفه و كلام یا اخلاق و تفسیر و علوم قرآن یا حتی اگر نوعی جامعه شناسی ، روان شناسی ، اقتصاد و فلسفه سیاسی خوانده می شود كه مبتنی بر مبنای دینی، نصوص قرآنی و حدیثی است ، آیا این برای صدق محیط حوزوی كافی است؟

در وضعیت كنونی باید گفت نوع موارد درسی عامل تعیین كننده ای در صدق محیط حوزوی بر مراكز علمی نیست ، چون علوم دینی به معنای خاص كه عقاید و اخلاق و فقه و اصول باشد و علوم حوزوی به معنای اخص كه فقه و اصول باشد و علوم دینی به معنای عام مثل حقوق اسلامی ، اقتصاد اسلامی و روان شناسی اسلامی، در محیط های دانشگاهی در كشورهای اسلامی و غیر اسلامی با سبك و سیاق های متفاوت خوانده می شود .

لحاظ دیگر لحاظ اهداف و مأموریت هاست. البته فهم و درك عمیق از دین و نشر معارف آن از مقومات وجودی حوزه است ولی این عامل در صدق محیط حوزوی بر مراكز علمی و شناسایی سعه و شمول حوزه های علمیه به تنهایی كافی نیست؛ بلكه این عامل یك شرط حداقلی برای شناسایی حوزه به معنای مصطلح است.

پس دو عامل دیگر باید لحاظ شود: یكی روش مطالعات و تحقیقات و دیگر شكل و ساختار . به لحاظ روشی ، حوزه ها در همه علوم دینی یعنی علومی كه ریشه در منابع دینی و عمدتا در كتاب وسنت دارند ، روش اجتهادی مصطلح را به كار می گیرند.

پس هر كجا روان شناسی اسلامی و اقتصاد اسلامی بر اساس نصوص دینی و با اعمال قواعد اجتماعی مطالعه شود ، در آنجا یكی از مقومات وجودی حوزه قابل شناسایی است و عامل دیگر كه باید لحاظ شود، شكل و ساختار است.

ما امروزه داریم در شكل و ساختار تغییراتی می دهیم ولی نباید فراموش كنیم كه حوزه نباید در قالب دانشگاه درآید؛ باید ساختاری متناسب با كار خود ، نیروهای خود و اهداف خود داشته باشد.

 حق انتخاب استاد ، تأكید بر مباحثه و ارزش گذاری بر فهم نه حفظ در امتحانات حوزوی از خصوصیات اصلی برای شناسایی قالب حوزه است .

خصوصیت چهارمی نیز قابل ذكر است و آن اشراف مجتهدان جامع الشرایط و مراجع تقلید بر حوزه ها و نظارت عالی آنهاست. اكنون با شناسایی قلمروی حوزه و قلمرو كار تحول در حوزه باید از مبانی سخن گفت.

مبانی تحول در حوزه های علمیه

تحول مطوب در حوزه اولا باید مبتنی بر اهدافی باشد كه مد نظر حوزه های علمیه قرار دارد. بنابراین اگر اهداف حوزه روشن نباشد ، نمی توان در خصوص تحول بحث كرد. سخن گفتن از مبانی تحول حوزه ، نیازمند انجام تمهیدات و مقدماتی مانند تعیین اهداف ، وظایف و رسالت های حوزه است .

البته از منظری دیگر ، می توان اصل مساله لزوم تحول در یك نهاد یا ارگان را به عنوان مبنای تحول در نظر گرفت . به عبارت واضح تر، اگر این امر مفروض گرفته شود كه انجام تحول برای هر دستگاه و نظامی جهت ارتقای كارآمدی و كیفیت آن امری لازم و ضروری است ؛ می توان مبنای تحول را روشن كرد.

از این رو ، مبنای تحول به معنی اصل پذیرش تحول خواهد شد و به طور طبیعی اگر چنین ضرورتی پذیرفته نشود ، نمی توان مبنایی برای تحول پیدا كرد.

چند مسأله دیگر است كه نتیجه بحث درباره آنها به اتخاذ مبنایی برای تحول منتهی می شود. مانند بحث از رابطه دین و دولت یا بگوییم رابطه دین و سیاست؛ چون اگر در اینجا رابطه محدود و خاصی را تعریف كنیم این ذهنیت در برنامه ریزی حوزه ها و كارایی آنها و توقعات و انتظارات ما از حوزه اثر می گذارد .

اگر دین را پاسخگو به تمام نیازهای زندگی معاصر بدانیم و به آن حق دخالت در همه عرصه های زندگی بدهیم، توقعات از حوزه و روحانیت بیشتر می شود و قطعا در تربیت نیروی كارآمد باید تلاش بیشتری بكنیم، حتی در نحوه دخالت دین نیز باید نظر نهایی را روشن كنیم .

اگر مثلا قائل شویم كه دین هم ارزش ها را ارائه می كند و هم قالبها و راهكارها و قالب ای اجرایی خاص را بیان می كند ، قطعا در حوزه نیروهایی باید تربیت شوند كه از ساختار حكومت اسلامی و چگونگی سیاست های اقتصادی حكومت و امثال آن خود سخن بگویند.

 پس تعریف ما از قلمرو دین و وظایف روحانیت و توقعات و انتظارات از حوزه مبنایی برای بحث تحول مطلوب است.


منابع:

مسیر تحول حوزه های علمیه، حجت الاسلام و المسلمین رضا اسلامی، سایت راسخون، یک شنبه 19 تیر 1390

تهیه و تنظیم : وحید حق دوست ، گروه حوزه علمیه تبیان