اینها را كه نباید به بچهها گفت
والدین باید به نحوه رفتار و ارتباط خود با فرزندان شان توجه بیشتری نشان بدهند. همچنین باید در انتخاب کلمات و نحوه بیان آنها دقت کنند و بدانند كه حرفهایشان مستقیم روی فرزندان تأثیر میگذارد.
یک جمله ساده ناامید کننده از سوی والدین، میتواند ذهن کودک را مدتها درگیر کرده و او را سرخورده کند. این نکته را در ذهن داشته باشید که واژگانی که آزاردهنده هستند هرگز از ذهن پاک نمیشوند و جبران آنها سخت است.
درست است که گاهی مشکلات زندگی باعث میشود کنترل اعصاب خود را از دست بدهید و به رفتار و کلماتی که بر زبان میآورید توجه نداشته باشید، اما سعی کنید هوشیارانه و با شکیبایی با فرزندان خود رفتار کنید.
گاهی ساکت ماندن بهتر از گفتن یک کلمه یا واژه آزار دهنده است. در واقع با این نحوه عملکرد به فرزند خود یاد میدهید چگونه در موقعیت مشابه با شما رفتار کند. سعی کنید الگوی مناسبی باشید، به خصوص در لحظات سخت و پر چالش زندگی. والدین با نگفتن این جملات میتوانند موقعیتهای ناامید کننده و نامطلوب را به یک وضعیت مناسب تبدیل کنند.
من اهمیت نمیدهم
بچههای کوچک دوست دارند جزییات مکالمات و گفتوگوهایی را که حین بازی با دوستان خود داشتهاند، مو به مو بازگو کنند، اما گاهی خارج از حوصله والدین است و آنها نمیخواهند جزییات را بشوند. اما مواظب باشید که نگویید «برای من مهم نیست» یا «به من چه مربوط؟»، چون با گفتن این جمله، صحبت کودک خود را قطع کردهاید و ناخودآگاه به او گفتهاید به چیزهایی که برای او مهم است اهمیت نمیدهید. اکثر پدر و مادرهایی که بچههای بالغ دارند گلهمند هستند که چرا فرزندشان با آنها صحبت نمیکند، علت این رفتار برمی گردد به نحوه برخورد و ارتباط والدین که در کودکی با آنها داشتهاند. آیا در دوران کودکی به حرفهای آنها خوب گوش کرده و شنونده خوبی بودهاید.
مطابق سن خودت رفتار کن
دختر شما هفت سال سن دارد اما فکر میکنید مثل یک دختر سه ساله رفتار میکند. روانشناسان کودک میگویند در واقع این عکسالعمل والدین به رفتار بچه برنمیگردد بلکه والدین سعی دارند وضعیت ناامیدکننده خود را کنترل کنند.
بچه ممکن است مطابق سنش رفتار کند، ولی ما با گفتن این جمله میخواهیم خودمان احساس بهتری داشته باشیم. بچههایی که انتقاد والدین را میشنوند سعی میکنند با کارهای غیرمعمول توجه آنها را جلب کنند.
وقتی احساس میکنید عصبی شدهاید، سعی کنید فقط آرام و بیحرکت بایستید و کاری نکنید. این کار باعث میشود آدرنالین شما پایین بیاید و به جای اینکه قسمت هیجانی مغز عمل کند، قسمت منطقی و عقلانی آن به کار بیفتد.
عذرخواهی کن
بچه پیش دبستانی شما، اسباب بازی یکی از همبازیهایش را برداشته و باعث شده او گریه کند. به جای اینکه از او بخواهید عذرخواهی کند، به او یاد دهید با محبت و دلسوز باشد، کاری که بسیار ستودنی است.
با اجبار کردن کودک برای عذرخواهی کاری پیش نمیرود، مهارت اجتماعی بودن و با محبت بودن چیزی است که او نیاز دارد یاد بگیرد. شاید مفهوم عذرخواهی برای بسیاری از بچهها هنوز گنگ باشد، پس چه بهتر است خودتان به جای او عذرخواهی کنید چون شما الگوی او هستید و او ناخودآگاه یاد میگیرد که در چنین موقعیتهایی چه کار کند.
نفهمیدی؟
شما چند بار سعی کردهاید که به کودک خود جدول ضرب یا پرتاب کردن توپ را یاد دهید، اما وقتی میبینید هنوز یاد نگرفته فوراً نگویید «نفهمیدی؟»، چون کودک اگر چیزی را یاد بگیرد خودش دوست دارد با انجام آن والدینش را خوشحال کند.
گفتن این کلمه یک نوع قضاوت عجولانه است و پرسیدن اینکه: «چرا نفهمیدی؟»، یک نوع احساس سرخوردگی به کودک دست میدهد. پس با گفتن این کلمه، پیغام ناخوشایندی را منتقل نکنید. به جای آن میتوانید کمی استراحت کرده و دوباره قدم به قدم آموزش را شروع کنید، شاید تغییر نحوه آموزش بیشتر به یادگیری او کمک کند.
میروم و تنهایت میگذارم
تصور کنید به یک محوطه بازی یا پارک رفتهاید و بعد از یک ساعت مجبورید آنجا را به خاطر یک قرار کاری ترک کنید اما کودک شما نمیآید. نباید بگویید: «من رفتم، تو اینجا تنها بمان». بچه این حرف شما را جدی میگیرد و میترسد. او را رها کنید، اما چه اتفاقی میافتد وقتی ببیند شما هنوز آنجا هستید و تهدید شما دروغ بوده؟ ما میخواهیم او حرف ما را باور کند پس چیزی را که حقیقت ندارد به او نگویید.
شاید برخی والدین بگویند: «خوب مجبوریم در آن لحظه آنها را تهدید کنیم»، اما تهدید شما نباید توخالی و غیرواقعی باشد. به جای اینکه بگویید تنهایت میگذارم، راه خود را بگیرید و بروید، نیازی به تهدید نیست، مطمئن باشید خودش دنبال شما راه میافتد.