سیره امام رضا علیه السلام در متن زندگی
در صبح روزی نیمه ابری، به سراغ خانه استاد شیخ محمدرضا جعفری رفتیم. کسانی که با وی ارتباط داشتند. علامهاش میخواندند. تخصص او تاریخ است و تفسیر و حدیث و اعتقادات و ... یعنی وی در تمام رشتههای دینی کارآمد و توانگر است. ولی بیش از همه اینها، فهم تاریخ و دانش تاریخی و درایت تاریخی او زبانزد و مشهور است.
شخصیت علمی او، مانند کوه پر برفی بود که به اشارهای کوتاه به یک موضوع علمی، کافی بود تا کوه دانش افشانِ علامه جعفری، فوران کند.
با حوصله تمام، سخنان ما را شنید و بر سوالهای ما جامه پاسخ پوشاند. در آن مجلس، از مسائل مختلف سخن به میان آمد، وی به توضیح و تشریح پرداخت. باری، او به راستی «جهانی است بنشسته در گوشهای.»
آنچه در پی میآید، گزیدهای از گفتگوی ما با ایشان درباره شخصیت امام رضا علیه السلام است:
- جناب استاد! به نظر شما مهمترین ویژگی عصر امام رضا علیه السلام چیست؟
از امتیازات امام رضا علیه السلام این بود که پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام، به طور علنی، امامت خود را اعلان کرد؛ مردم را به نفس دعوت میکرد و تقیه نمیکرد. یونس بن عبدالرحمن یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام است. وی برای امام مینویسد:

«انّ سیف هارون یقطر من دماءکم و قد شهرت نفس بدعوی الامامة؛
مولای من، شمشیر هارون از خون شما (اهل بیت) خونچکان است و با این حال، شما خود را به امامت مشهور کردهاید.»(1)
از طرف امام، نامهای برای یونس بن عبدالرحمن فرستاده میشود که:
هارون عاجزتر از آن است که به من آسیبی برساند.(2)
امام رضا علیه السلام، آنچه را که سایر ائمه علیهم السلام به خواص شیعیان فرمودند، علنی اعلان میکردند و علاوه بر اعلان، عمل هم میکرد.از عمر امام رضا علیه السلام تا امام عسگری علیه السلام، اهلبیت علیهمالسلام، در ابراز عقیده شیعه درباره امامان، تقیه نمیکردند و علنی آن را مطرح میکردند. یعنی، چون آنان در مرکز خلافت و قدرت عباسیان زندگی میکردند، اگر اندکی خلاف آنچه میگفتند، دیده میشد، بهترین عامل برای سرکوبی شیعیان بود که بگویند اعمال امامان شما، برخلاف ادعای آنهاست.به دیگر سخن، حضرت رضا علیه السلام، مانند سایر امامان قبل از خویش و به ویژه مثل امام صادق علیهالسلام، تقیه نمیکردند. یکی از دلائلی که مامون جلسات مناظره تشکیل میداد، این بود که مثلاً امام را در آنچه ادعا میکند، ناتوان نشان بدهد. در نهایت، فقط مامون توانست با استفاده از زهر، کار را تمام کند و الا تمام راههای مامون به بنبست ختم شده بود.
یکی از موارد، این بود که هارون به پیشنهاد اطرافیانش، امام کاظم علیه السلام را زهر داد و قرار شد بگویند آن حضرت، غیبت کرده است. اساس «واقفیه» از همین جا شروع شد. این بازی هارون و اطرافیانش بود که بگویند از این به بعد، امام در غیبت است و حضور امام جدید معنی ندارد. بر همین اساس امام رضا علیه السلام، هم علنی امامتش را اعلان میکرد و هم عملاً دست به اعجاز میزد.
ابن حبّان در «الثُقات» میگوید:
از مشهورترین احادیث رسیده از حضرت رضا علیه السلام، حدیث «سلسلة الذهب» است. مخاطبان این روایت چه کسانی بودهاند و چرا امام این روایت شریف را در دو مرحله فرمودند؟
هنگامی که امام این حدیث را در نیشابور مطرح فرمود، مشاهیر محدثان اهل تسنن مانند ابن راهویه و دیگران هم حاضر بودند. علت این که امام برای سخن خود سند نقل میکند، همین نوع مخاطبان است، وگرنه برای شیعیان، بین امام رضا علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله فرقی نیست. این که امام سلسله سند حدیث را تا پیامبر اکرم نقل میکند، برای این است که بر اساس نگاه مخاطبان سنی، حدیث باید متصل السند باشد تا مقبول بیفتد.
احمد بن حنبل میگوید: والله لَو قُرِیء هذا الاسناد علی مجنونٍ لأفاق(4)؛ به خدا سوگند که اگر این سند بر دیوانهای خوانده شود، به سلامت برخواهد خواست.
امام هم اول ذهن مردم را آماده میکند، تکهای از حدیث را میگوید که: "کلمة لا اله الا الله ... و بعد از مسافتی میگوید: بشرطها و ... ." و اگر از اول این سخن را میگفت مردم نمینوشتند؛

این که چرا حضرت این بحث را در نیشابور مطرح کرد این بود که اصلاً بنا بود حضرت را از مدینه تا طوس، از مسیری عبور دهند که حتی الامکان شهری نباشد. لذا حضرت را به جای کوفه از بصره آوردند و اولین شهری که وارد شدند، نیشابور بود، زیرا چارهای جز عبور از آن نداشتند.
از دلایل دیگر نقل این حدیث در نیشابور، علمی بودن شهر و حضور تعداد اندکی از شیعیان در آنجا بوده که حضور «فضل بن شاذان» هم بر اساس همین اقلیت شیعه است.
-عدهای عصر امام رضا علیه السلام را مصادف با نهضت ترجمه و نیز، اوجگیری نگاههای تصوفی به شریعت و طلوع و حضور افرادی مانند معروف کرخی میدانند. در این باره چه میگویید؟
نهضت ترجمه از دوران قبل امام رضا علیه السلام شروع شد. برامکه در عصر هارون «دارالحکمة» را ایجاد کردند. رئیس دارالحکمة هم پسرعموی یکی از راویان بزرگ حدیث و از شیعیان است.
ما باید درباره سیره امام رضا علیه السلام، بیش از کرامات و معجزات، کار کنیم، زیرا مردم به کرامات و معجزات، به چشم تقدس و تعجب نگاه میکنند، نه به عنوان اسوه و البته، حق هم دارند. ما باید سیره امام رضا علیه السلام را در متن زندگی مردم وارد کنیم. باید به سراغ سخنان حضرت برویم و آن را به مردم بیاموزیم تا روش کاربردی - و نه روش قدسی - زندگی اهلبیت علیهم السلام را بدانند؛ چون مردم که نمیتوانند مانند امام معجزه کنند، بلکه باید بدانند امام به مردم چه فرمود، از آنها چه میخواست و خودش چگونه رفتار میکرد، تا برای مردم اسوه باشد.اصل توجه عرفانی، از رابعه عَدَویه به بعد، در نیمه قرن سوم شروع شد که تا توانستهاند افسانههای فراوانی را بافتهاند و به افراد مختلف نسبت دادهاند؛ حتی در اصل وجود شخصیتهایی مثل معروف کرخی و ابراهیم ادهم، تردید وجود دارد و ممکن است شخصیتهای خود ساختهای باشند.
- وضعیت و ارتباط تشیع ایران با امام رضا علیه السلام چگونه است؟
قبل از حضرت رضا علیه السلام، تشیع، در برخی از مناطق ایران نفوذ کرده بود، مثل: قم، کاشان و لرستان؛ در قسمتی از گیلان و سپیدرود و مازندران هم عدهای شیعه زیدی بودند. گزارش جغرافیایی دینی ایران، در کتاب «اَحسنُ التقاسیم فی معرفةَ الاقالیم» به تفصیل آمده است. ورود امام به ایران و شهادت و دفن آن حضرت در ایران، موجب شد که آرام آرام زمینههای تشیع در ایران بیشتر شود.
- اولین سفری که به مشهد مشرف شدید چه زمانی بود و چه خاطرهای از آن ایام دارید؟
سفر اولی که به ایران آمدم، شرایط آب و هوایی با عراق بسیار متفاوت بود، احوال مناسبی نداشتم؛ البته این داستان مربوط به سال 1352 است. یک نسخه خطی «من لایحضره الفقیه» که مربوط به یکی از دوستان بود، برای ارزیابی به امانت، نزد من سپرده شده بود. خیلی سختم بود که به مشهد نرفته، به عراق برگردم. با خودم گفتم تفالی به «من لایحضره الفقیه» بزنم.
در صدر صفحه این سخن آمد: قال الصادق علیه السلام،
«ما ضَعُفَ بَدَنُ امرِءِ عمّا قَوِیَت عَلَیه النِیة؛
اگر عزم و تصمیم قوی باشد، بدن کسی ضعیف و ناتوان نیست. (5)
بلند شدم و با همان بیماری به مشهد رفتم و خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم. از تهران تا مشهد یکسره پوشیده از برف بود. در مدرسه میرزا جعفر مشهد - که مقابل در مسجد گوهرشاد بود و الان خراب شده است - برف تا طبقه دوم مدرسه ارتفاع داشت تا آنجا که برای حجرههای پایین سوراخی درست کرده بودند تا نور بیاید. باور کنید، به رغم بدحالیام و سرمای هوا، به کلی حالم خوب شد.
- شما به نویسندگان جوانی که در حوزه مسائل مربوط به دین قلم میزنند، اگر بخواهند درباره امام رضا علیهالسلام مطالبی بنویسند چه توصیهای میفرمایید؟

ما فکر میکنیم ائمه را از طریق معجزاتشان باید بشناسیم. اما زندگی عادی امام - منهای اعجازش - برای من سرمشق است؛ این کار را من درباره امام مجتبی علیه السلام و امام سجاد علیه السلام انجام دادهام. مثلاً تمام سیرهای که از امام حسن علیه السلام در کتابهای معتبری مثل بحارالانوار میبینیم، حدود 20 صفحه است، ولی من حدود 300 صفحه درباره سیره امام مجتبی علیه السلام نوشتهام. بدین ترتیب، ما باید درباره سیره امام رضا علیه السلام، بیش از کرامات و معجزات، کار کنیم، زیرا مردم به کرامات و معجزات، به چشم تقدس و تعجب نگاه میکنند، نه به عنوان اسوه و البته، حق هم دارند. ما باید سیره امام رضا علیه السلام را در متن زندگی مردم وارد کنیم. باید به سراغ سخنان حضرت برویم و آن را به مردم بیاموزیم تا روش کاربردی - و نه روش قدسی - زندگی اهلبیت علیهم السلام را بدانند؛ چون مردم که نمیتوانند مانند امام معجزه کنند، بلکه باید بدانند امام به مردم چه فرمود، از آنها چه میخواست و خودش چگونه رفتار میکرد، تا برای مردم اسوه باشد.
منابع:
1- عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج2، ص 81 .
2- همان، ج1، ص 191 .
3- الثقات، ص 142.
4- مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 98.
5- من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 53 .
مجله گلستان قرآن،
بخش حریم رضوی