تبیان، دستیار زندگی
مومن به کسی گفته می شود که ایمان داشته باشد اما در فرهنگ قرآن مومن کسی است که علاوه بر ایمان قلبی رفتار عملی منطبق با آن ایمان هم داشته باشد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : امید پیشگر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پنج صفت براى مۆمنین حقیقى‏ !


مومن به کسی گفته می شود که ایمان داشته باشد اما در فرهنگ قرآن مومن کسی است که علاوه بر ایمان قلبی رفتار عملی منطبق با آن ایمان هم داشته باشد. یعنی هم باور قلبی به مبدأ و معاد و واسطه میان این دو (خدا و قیامت و رسالت) دارد و هم بر اساس این باور عمل می کند.


صبر

این معنا را می توان در آیاتی از قرآن کریم ملاحظه کرد. در این آیات مومنین حقیقی وصف کسانی است که علاوه بر ایمان، اهل عمل نیز هستند(1) و یا به تعبیر علامه طباطبایی(ره)، حقیقت ایمان برای کسی است که متصف به آثار آن باشد.(2)

پنج صفت براى مۆمنین حقیقى‏

قرآن کریم در آیات ابتدایی سوره انفال اوصافی را ذکر می کند که اگر کسی بعد از ایمان به آنها نیز متصف شد ایمان او ایمان حقیقی است و به تعبیر قرآن کریم چنین کسی حقاً مومن است:

إِنَّمَا الْمُۆْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبهُُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتُهُ زَادَتهُْمْ إِیمَانًا وَ عَلىَ‏ رَبِّهِمْ یَتَوَكلَُّونَ(2) الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ(3) أُوْلَئكَ هُمُ الْمُۆْمِنُونَ حَقًّا  لهَُّمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِیمٌ(4)

علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیات می نویسد:(3)

این آیات، خصائص و امتیازات مردمانى را كه به معناى حقیقى كلمه، مۆمن هستند بیان نموده و اوصاف كریمه و ثواب جزیلشان را برمى‏شمارد.

آنگاه در بیان اینکه چرا فقط به پنج صفت از صفات ایشان اشاره شده می نویسد:

این پنج صفت، صفاتى اند كه داشتن آنها برابر است با داشتن تمامى صفات نیك و دارا بودن حقیقت ایمان و آن صفات عبارتند از:

1. ترسیدن و تكان خوردن دل در هنگام ذكر خدا

2. زیاد شدن ایمان در اثر شنیدن آیات خدا

3. توكل

4. برپا داشتن نماز

5. انفاق از آنچه كه خدا روزى کرده

توكل آن چنان كه بعضى پنداشته‏اند، دست و روى دست گذاشتن و به گوشه‏اى نشستن نیست؛ توکل بر خدا یعنی انسان کسی یا چیزی را مستقلا موثر در عالم ندانسته و همه امور را در دست قدرت خدا بداند و از او بخواهد که با اسباب و عللی که در کف قدرت اوست و سر سلسله جنبان همه شان خودش است کارها و امورش رهبری کند

ناگفته پیداست که سه وصف اول، قلبی است و در حوزه باورهای قلبی است ولی دو وصف بعدی بدنی است و مربوط به اعمال و رفتار بیرونی.

علامه (ره) می فرماید: در ذكر این اوصاف، ترتیب واقعى و طبیعى آنها رعایت شده است؛ چون نور ایمان به تدریج به دل تابیده و کم کم رو به فزونى مى‏گذارد تا به حد تمام رسیده و حقیقتش كامل شود.

تاثر قلبی از یاد خدا

این فرایند تدریجی، مراتبی دارد که اولین مرتبه آن تاثر قلبی، هنگام ذكر خداست: «إِنَّمَا الْمُۆْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ ؛ مۆمنان، تنها كسانى هستند كه هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان می گردد

«وجل» حالت خوف و ترسى است كه به انسان دست مى‏دهد. این حالت، گاهى در اثر درك مسئولیت ها و احتمال عدم انجام وظائف به انسان دست می دهد و گاهى هم عظمت مقام طرف مقابل سبب ایجاد این حالت در انسان می شود ؛ از این رو «تفسیر نمونه» این ویژگی مومنین را «احساس مسئولیت‏» نام نهاده و آیه را اینگونه معنا می کند: «مۆمنان تنها كسانى هستند كه هر وقت نام خدا برده شود، دل هاى آنها به خاطر احساس مسئولیت در پیشگاهش ترسان مى‏گردد.»(4)

ایمان

تكامل ایمان‏

این ایمان هم چنان رو به گسترش نهاده و شروع به ریشه دواندن در دل مى‏كند و با سیر در آیات الهی در دل شاخ و برگ مى‏زند به طورى كه هر قدر مۆمن بیشتر در آن آیات سیر و تامل كند ایمانش قوى‏تر و زیادتر مى‏گردد تا آنجا كه به مرحله یقین برسد که جمله « وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً ؛ و هنگامى كه آیات او بر آنها خوانده مى‏شود، ایمانشان فزونتر(5) مى‏گردد» مربوط به این سیر تکاملی است.

توكل‏

وقتى ایمان انسان افزایش یافت و به حدى از كمال رسید كه مقام پروردگارش و موقعیت خود را شناخت و به واقع مطلب پى برد و فهمید كه تمامى امور به دست خداى سبحان است و او یگانه ربى است كه تمام موجودات به سوى او بازگشت مى‏كنند در این موقع بر خود لازم مى‏داند كه بر او توكل كرده و تابع اراده او شود و به آنچه كه او در مسیر زندگیش مقدر مى‏كند رضایت داده و بر طبق شرایع و احكامش عمل كند و در این مسیر تمام اوامر و نواهیش را به كار بندد که جمله « وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُونَ» ناظر به همین معنا است.

توجه:

توكل آن چنان كه بعضى پنداشته‏اند، دست و روى دست گذاشتن و به گوشه‏اى نشستن نیست؛ توکل بر خدا یعنی انسان کسی یا چیزی را مستقلاً موثر در عالم ندانسته و همه امور را در دست قدرت خدا بداند و از او بخواهد که با اسباب و عللی که در کف قدرت اوست و سر سلسله جنبان همه آنهاخودش است کارها و امورش رهبری کند.

این پنج صفت، صفاتى اند كه داشتن آنها برابر است با داشتن تمامى صفات نیك و دارا بودن حقیقت ایمان و آن صفات عبارتند از: 1. ترسیدن و تكان خوردن دل در هنگام ذكر خدا 2. زیاد شدن ایمان در اثر شنیدن آیات خدا 3. توكل 4. برپا داشتن نماز 5. انفاق از آنچه كه خدا روزى کرده

چنین کسی، خدا را وکیل خود در تمام امور می کند و به این نکته نیز توجه دارد که « وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏»(6) است و خود او نیز به عنوان یکی از این سربازها و نیروهای الهی در خدمت تحقق اراده الهی است.

ارتباط با خدا

چنین ایمانی که در دل نفوذ کرده و با جان گره خورده است انسان را به سوى عبودیت معطوف می کند تا پروردگار خود را به خلوص و خضوع عبادت ‏كند که این عبادت همان نماز است ؛ « الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ»

البته این ارتباط منحصر در نماز نیست و در این عبارت نماز به عنوان مهمترین مصداق بیان شده است و گرنه در این ارتباط دیگر عبادتهای غیر مالی مانند روزه و حج نیز همان نقش را ایفا می کنند.

ارتباط و پیوند با خلق خدا

علاوه بر این، او را به سوى اجتماع نیز معطوف گردانده تا نیاز اجتماع خود را برطرف ‏كرده و كمبودها را جبران ‏نماید و از آنچه خدا ارزانیش داشته از مال و علم و غیر آن انفاق ‏نماید؛ این معنایی است که از « وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» فهمیده می شود.

در این ارتباط هم انفاق ، مصداق مهم است و گرنه سایر عبادتهای مالی مانند خمس و زکات نیز در راههای برقراری این پیوند و ارتباطند.

پی نوشت ها :

1. آیات 2-4 و نیز آیه 74 سوره انفال

2. المیزان ج9 ص142

3. همان ، ص11

4. تفسیر نمونه، ج‏7، ص 86

5. این فزونی از جهت کیفیتی است یعنی شدت یافتن ایمان؛ نه کمیتی که معنایش تعداد و مقدار مومنین باشد ؛ آنگونه که برخی از مفسرین احتمال داده اند. المیزان  ج9ص12

6. آیات 4 و 7 سوره فتح

                                                                                                                                                               امید پیشگر

بخش قرآن تبیان