جیرجیرک آپارتمان ما
کسی نمی دانست چه طور پای ِجیرجیرک به آپارتمان ما، آن هم در طبقه ی چهارم بازشد. هرچه بود شب ها گوش من در انتظار ِجیرجیری یکنواخت و مداوم، ثانیه شماری می کرد. منتظر می ماندم تا جیرجیرک ،ویولون سحرانگیز خود را بردارد و شروع به نواختن کند.
اول ها پیداکردن ِجای دقیق جیرجیرک سخت بود؛ اما پس از چند شب او را یا بهتر بگویم صدای او را پشت یکی ازگلدان های خانه کشف کردم.یک ریز می نواخت. به زندگی جیرجیرک ها علاقه مند شدم.از در کتاب های علمی، دنبال رد جیرجیرک ها می گشتم.دلم می خواست سر از کارشان دربیاورم.
یک روز در اینترنت جست و جو کردم و متوجه شدم صدای جیرجیرک ها سرچشمه ی دیگری دارد.ویولونی در کار نبود. آنها برای تولید صدا، دندانههای شانه مانند یک بال خود را روی ناحیه ی ضخیم بال دیگر میکشند.جلوی بدن آنها به صورت تشدیدگر عمل میکند و صدا بلندتر می شود.
نوشته های علمی محترمند و دانشمندان هم بسیار زحمت می کشند تا به حقیقت ِچیزها پی ببرند، اما برای ِمن تصویر ِجیرجیرک ویولن نواز که پشت گلدانی در آپارتمان طبقه ی چهارم درحال نواختن است، زیباتر است.
شب ها لالایی من، جیرجیر ِزیبای اوست.
بخش کودک و نوجوان تبیان
منبع:هدهد-مهدی مرادی