تبیان، دستیار زندگی
ماه سپتامبر که می‌رسد اسکار فیلم خارجی با معرفی نمایندگان کشور‌ها استارت می‌خورد. امسال آلمان با معرفی نماینده‌اش چراغ اول را روشن کرد، اما هنوز خبری از انتخاب نماینده ایران به گوش نمی‌رسد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نماینده  ایران در اسکار چه فیلمی است؟


ماه سپتامبر که می‌رسد اسکار فیلم خارجی با معرفی نمایندگان کشور‌ها استارت می‌خورد. امسال آلمان با معرفی نماینده‌اش چراغ اول را روشن کرد، اما هنوز خبری از انتخاب نماینده ایران به گوش نمی‌رسد.


اسکار

بخش فیلم خارجی اسکار سال گذشته خاطرات منحصر به فردی برای سینمادوستان ایرانی رقم زده و موفقیت بی‌نظیر اصغر فرهادی و فیلمش توقعات را از سینمای ما بالا برده. سینمایی که در حال حاضر حال و روز نزاری دارد و در ابعاد مختلف نفس‌هایش به شماره افتاده است.

قوانین آکادمی

قبل از اینکه ببینیم گزینه‌های امسال ما برای معرفی به آکادمی چه فیلم‌هایی هستند یا می‌توانند باشند، مروری کوتاه کنیم بر مهم‌ترین قوانین آکادمی در این بخش.

طبق قوانین آکادمی در بخش فیلم خارجی، فیلم‌هایی می‌توانند از سوی کشور‌ها معرفی شوند که از اول اکتبر 2011 (10 مهر 90) حداکثر تا تاریخ 30 سپتامبر 2012 (9 مهر 91) در کشورشان حداقل به مدت یک هفته پیاپی اکران عمومی شده باشند و بلیت فروخته باشند. این در کنار چند شرط دیگر از مهم‌ترین شروط انتخاب و ارسال فیلم خارجی به آکادمی است.

هیئتی که نماینده هرکشوررا انتخاب می‌کند، متشکل از کار‌شناسان سینمایی است که باید اسامیشان به آکادمی اعلام شود. آن‌ها از میان واجدین شرایط، یک فیلم را با توجه به جمیع جهات از جمله مضمون، شانس موفقیت، جوایز جهانی و قدرت پخش‌کننده بین‌المللی، انتخاب می‌کنند و فیلم به آکادمی معرفی می‌شود. امسال برای ایران این هیئت تا این لحظه هنوز تشکیل نشده و اگر شده خبرش اعلام نشده است.

سال گذشته خوشبختانه «جدایی نادر از سیمین» تمام شرایط لازم را داشت و تیزهوشی و انصاف هیات انتخاب هم باعث شد این فیلم نماینده ایران باشد و نهایتا جایزه بزرگ اسکار به ایران برسد.

اوضاع امسال

اما امسال در چه وضعیتی هستیم؟ آیا فیلمی در قواره جدایی داریم؟ قدر مسلم، امسال سینمای ایران فیلمی که بتواند موفقیتی در اسکار به دست آورد ندارد. توقع اینکه هرسال فیلمی در اندازه‌های بردن مجسمه اسکار در سینمای نحیف ما تولید شود توقع بیجایی است، اما بالاخره هر سال هرکشور باید خیرالموجودین سینمای خود را معرفی کند تابه عنوان عصاره سینمایش، بخت خود را بیازماید.

سال گذشته ماجرا خیلی روشن بود و تصمیم گیری، آسان. با وجود «جدایی...» هیچ عقل سلیمی راضی به از دست دادن این فرصت تاریخی نمی‌شد. گرچه خیلی از مسئولان سینمایی نظرشان روی فیلم دیگری جز «جدایی...» بود، اما عقلای هیئت انتخاب تصمیم درست را گرفتند.

این بار اما ماجرا به سادگی سال پیش نیست. امسال ما فیلمی در اندازه‌های بین المللی «جدایی...» نداریم. برخی فیلم‌های خوب امسال که لااقل می‌توانستند شانسشان را برای انتخاب اولیه هیات انتخاب امتحان کنند، هنوز اکران نشده‌اند تا شرط اولیه را هم احصا کنند. گرچه به گمانم به دلایل بسیار مشخص، امسال هر گزینه‌ای از ایران برای اسکار معرفی شود از حداقل شانس در انتخاب آکادمی برخوردار است. نگفتم هیچ شانسی ندارد چون هیچ چیز غیر ممکن نیست و من هم پیشگو نیستم. در سال 2008 فیلم ژاپنی «عزیمت» در حالی جایزه اسکار را از آن خود کرد که در هیچ جشنواره‌ای جایزه نگرفته بود.

الف- فیلم‌هایی که هنوز اکران نشده‌اند و شانس ورود به رقابت اولیه را ندارند

امسال فیلم‌هایی داریم که شاید می‌توانستند جزو گزینه‌های اولیه هیئت انتخاب قرار گیرند اما به دلیل آنکه تا دهم مهر نمی‌توانند حداقل یکهفته اکران عمومی داشته باشند، به کلی از دایره انتخاب بیرون می‌مانند. نظیر اتفاقی که سال گذشته برای «یه حبه قند» افتاد و این فیلم به دلیل اکران شدنش ده روز پس از دامنه زمانی مجاز آیین‌نامه آکادمی، درمیان گزینه‌های هیئت انتخاب قرار نداشت. گرچه با توجه به فرصت بیست و چند روزه‌ای که باقی است بعید به نظر می‌رسد گزینه نهایی از میان فیلم‌های اکران نشده انتخاب شود ولی در صورت نیاز کار غیر ممکنی هم نیست که یک اکران یکهفته‌ای فوق العاده برای فیلمی ترتیب داده شود.

چهار فیلم اول این فهرست با توجه به مشکلات ممیزی که پروانه نمایش آن‌ها را دچار اخلال کرد و اکرانشان را به تاخیر انداخت، عملا در اولویت مسئولان سینمایی نبودند و حتی در صورت اکران، به دلایل مضمونی، بختی برای انتخاب اولیه نداشتند.

ناگفته نماند که به گمانم تعابیر و تفاسیری که از «برف روی کاج‌ها» می‌شود اساسا ریشه در درک نکردن فیلم و در کنار آن نگاه غیر منطقی مردسالارانه دارد. یک زن پس از خیانت و فرار شوهر، از او طلاق گرفته و رابطه‌ای تازه را آغاز می‌کند. آیا او را باید محکوم کرد؟ فیلم معادی به وضوح در تقبیح خیانت است و در ستایش خانواده. فهمیدن این موضوع کار سختی نیست.

مشکل «بی‌خود و بی‌جهت» هم تنگ‌نظری و توهم توطئه است. ممیز اگر همه‌اش فکر کند فیلمساز در گوشه کنار فیلمش دارد به جایی و چیزی طعنه می‌زند، همه را گرفتار می‌کند از جمله خودش را.

فیلم خوش ساخت «بغض» هم قربانی همین سوتفاهم هاست والّا سیاه نشان دادن شرایط در یک مملکت دیگر که نباید دردسرهای اینچنینی داشته باشد.

«پل چوبی» هم گرچه مثل همه گزینه‌های دیگر این بند، شانسی برای تجربه کردن اسکار ندارد ولی اساسا به دلایل ممیزی، جزو فیلم‌های محبوب مدیران سینمایی نیست.

امسال فیلم‌های «بغض»، «برف روی کاج‌ها»، «بی‌خود و بی‌جهت»، «پل چوبی»، «پذیرایی ساده»، «یک روز دیگر»، «بوسیدن روی ماه»، «پله آخر»، «ملکه» و «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» به همین دلیل - جدا از شانس کم موفقیتشان - به خودی خود از دایره گزینش خارج می‌شوند.

اما حکایت «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» فرق دارد. فیلم، ابتدا به کلی از جشنواره کنار گذاشته شد. بعد با هزار گرفتاری موفق شد در جشنواره اکران بگیرد و همانجا مورد توجه قرار گرفت و در ارزیابی‌های بعد جشنواره جزو بهترین‌ها شد، اما به دلایلی که نمی‌دانیم، تاکنون شانس اکران نداشته و بعید هم هست در مهلت مقرر آکادمی، اکران بگیرد و پرونده‌اش بیاید روی میز هیات انتخاب.

«پذیرایی ساده» که در برلین سال گذشته موفقیت قابل توجهی نداشت، متفاوت‌ترین فیلم امسال بود. گرچه این فیلم هم به دلیل اکران نشدن شانسی ندارد ولی به هر روی می‌توانست گزینه خوبی برای هیئت انتخاب باشد. اگر درخشش فیلم در جشنواره‌های جهانی بیشتر بود و پای یک پخش‌کننده مهم هم در میان بود شاید همه چیز فرق می‌کرد. گرچه گویا مضمون این فیلم هم به مذاق مسوولان خوش نیامده است.

«ملکه» به گمان من به لحاظ تکنیکی و حتی مضمونی می‌تواند یک فیلم بین‌المللی باشد. کوتاه کردن بخش‌هایی از فیلم - تصمیم درستی که کارگردان پس از شنیدن نظر منتقدان در جشنواره گرفت - می‌تواند فیلم را به یک اثر ماندگار بدل کند. نمی‌دانم آن تدوین مجدد انجام شده یا نه و نمی‌دانم علت اکران نشدن فیلم چیست، اما اگر در شرایط مساوی و بدون محدودیت، قرار بود من سه فیلم را برای اسکار معرفی کنم بی‌شک یکی از آن‌ها «ملکه» بود. جالب اینکه فیلم، تولید فارابی هم هست و طبعا باید خود دوستان سنگ فیلم را بیشتر به سینه بزنند.

فیلم «بوسیدن روی ماه» که قرار است از 5 مهرماه (26 سپتامبر) به نمایش درآید در پایان زمان مقرر در آیین نامه آکادمی تنها 5 روز از اکرانش را پشت سر خواهد گذاشت و دو روز کم می‌آورد و علی القاعده نباید بتواند در بررسی اولیه نیز جایی داشته باشد. تازه اگر فرض کنیم که مشکل اکران در زمان مقرر هم وجود نداشت، با توجه به مشکلات موجود میان شهرداری و حوزه هنری با ارشاد و سنگ‌اندازی‌هایی که برای اکران شدن فیلم در نوروز 91 انجام شد، شانس فیلم برای راه یافتن به گزینش اولیه هم بسیار ناچیز بود.

«پله آخر» اما گزینه بسیار خوبی است برای آنکه سینمای ایران را در اسکار نمایندگی کند. کارگردانی هوشمندانه‌ای دارد و خوش‌ساخت است، از فیلمنامه اقتباسی بسیار خوبی برخوردار است، تنها جایزه مهم سینمای ایران در سال جاری را از جشنواره معتبر کارلووی ‌واری گرفته، مشکل ممیزی هم ندارد و مهم‌تر از همه کاملا مستقل است و با سرمایه شخصی تولید شده. تنها محدودیتش اکران نشدن در مهلت مقرر است که آن هم غیر قابل حل نیست. دوسال پیش فیلم «بدرود بغداد» را برای تحقق این قانون آکادمی، یک هفته در شهر گرگان اکران کردند.

ب – گزینه‌های آماده روی میز

می‌رسیم به فیلم‌هایی که به لحاظ زمان اکران مشکلی برای بررسی توسط هیات انتخاب ندارند. فیلم‌های «نارنجی‌پوش»، «روزهای زندگی»، «یه حبه قند»، «ضدگلوله» و «قلاده‌های طلا» مهم‌ترین فیلم‌هایی هستند که طبعا نامشان در هیئت انتخاب مطرح خواهد شد.

«روزهای زندگی» فیلم بدی نیست. از چند کاستی مهم هم در فیلمنامه و هم در کارگردانی رنج می‌برد، اما مجموعا فیلم سرپایی است. این فیلم مهم‌ترین جایزه‌اش یک دیپلم افتخار و دو سیمرغ جشنواره فجر خودمان است. فیلم آبرومندی است، اما متوسط بودن ایراد کمی نیست.

«نارنجی پوش» هم فیلم متوسطی است و بعید است مضمونش جذابیتی برای مخاطبان امروز سینمای جهان داشته باشد. به لحاظ تکنیکی هم استانداردهای کافی را برای آنکه سینمای ایران را نمایندگی کند ندارد و گزینه مناسبی نیست.

«ضدگلوله» گرچه از فیلم‌های مورد علاقه من است، اما به نظرم در مجموع از پتانسیل کافی برای آنکه به اسکار معرفی شود، برخوردار نیست. «قلاده‌های طلا» هم به نظر نمی‌رسد در شرایط عادی اولویتی داشته باشد.

اما سال گذشته یک فیلم مهم به دلیل آنکه ده رو پس از پایان مهلت زمانی قید شده در قوانین آکادمی به نمایش در آمد این امکان را دارد که برای سال 2012 مورد بررسی قرار گیرد. «یه حبه قند» از 20 مهر 90 (11 اکتبر2011) اکران شده و فروش خوبی هم داشته. توجه به فرهنگ بومی و ایرانی، تکنیک قابل توجه و بازی‌های عالی به همراه حضور نسبتا موفق در جشنواره‌های خارجی از جمله امتیازات «یه حبه قند» است. البته مطرح شدن نام این فیلم در هیئت انتخاب منوط به آن است که اختلافات اخیر میان حوزه و ارشاد لحاظ نشود.

پیش‌بینی من این است که اگر اتفاق جدیدی برای فیلم‌های بند الف نیفتد، گزینه نهایی از میان «نارنجی‌پوش» و «روزهای زندگی» انتخاب خواهد شد و خب ناگفته پیداست که کدام گزینه برای مدیران عزیز‌تر است. با توجه به ذوق‌زدگی مدیران در مواجهه با «روزهای زندگی» که در جشنواره فجر با دادن جوایز مختلف به آن نمود پیدا کرد بعید است فیلم دیگری شانس انتخاب داشته باشد.

ولی از آنجا که به هرحال باید بهترین گزینه را برای اسکار معرفی کنیم حتی اگر شانس زیادی برایش قایل نباشیم، به نظر من در میان گزینه‌های موجود، «یه حبه قند»، «ملکه» و «پله آخر» گزینه‌های بهتری هستند که جز اولی دوتای دیگرشرط یک هفته اکران را کم دارند ولی در شرایط خاص می‌شود کاری مشابه آنکه دوسال پیش برای «بدرود بغداد» انجام شد، تکرار کنند تا این مشکل نیز حل شود. به این ترتیب «روزهای زندگی» و «نارنجی‌پوش» در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرند که البته به نظر می‌رسد از نگاه مسئولان ماجرا معکوس باشد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع :خبرآنلاین