امان از دست خودشیفتهها!
آیا دور و برتان فرد خودشیفته سراغ دارید؟ اگر پاسختان مثبت باشد، میدانید كه حفظ چنین رابطهای، کاری بسیار مشکل و توانفرسا است.

اگرچه ممكن است انسانهای خودشیفته در جامعه، افرادی جذاب و طناز باشند، ولی روابط آنان با افراد نزدیک خود، به تدریج دچار فرسودگی و تخریب میشود.
درخواست توجه بی پایان و تنبیه اطرافیان در صورت عدم دریافت آن، زندگی با این افراد را دچار فراز و فرودهای بسیار میکند.
امان از این روزگار!
نحوه زندگی امروز، میتواند حس خودشیفتگی انسان را تقویت کند. والدینی که بیش از حد خواستههای فرزندان را اجابت میکنند، فرهنگی که بر شهرت و معروفیت پایهگذاری شده و نیز شبکههای خبری که اخبار مربوط به افراد مشهور را با جزئیات هر چه تمامتر منتشر میکنند، همگی باعث انتشار و تشدید خودشیفتگی میشوند و حتی این خطر وجود دارد که این مشکل به تدریج به عنوان نوعی رفتار «طبیعی» تلقی شود.
واژه «نارسیسیم» یا همان خودشیفتگی، برگرفته از یک اسطوره یونانی است که شخصیت آن، مسحور تصویر خود در آب بود و قادر نبود که چشم از آن بردارد.
شجاعت ظاهری!
اگرچه فرد خودشیفته در ظاهر دارای اعتماد به نفس بالا و قوی به نظر میرسد، ولی واقعیت امر به گونهای دیگر است. شجاعت ظاهری این افراد ریشه در احساس ناامنی عمیق و نیاز شدید به کسب اطمینان دارد. همین حس ناامنی است که باعث میشود این افراد همیشه به دنبال جلب توجه باشند؛ به همان گونهای که یک کودک به دلیل عدم توانایی و احاطه بر محیط و مسائل خود، نیازمند توجه والدین است. رفتار خودشیفته، به صورت طیفی با شدت و ضعف متنوع در افراد مبتلا دیده میشود. افراد شدیداً خودشیفته، عمیقاً برای اطرافیان خود مخرب هستند و تعداد افراد بسیار معدودی میتوانند آنان را تحمل کنند، ولی خوشبختانه زندگی همراه با رضایتمندی با افراد دارای خودشیفتگی ملایم، در صورتی که آمادگی و شناخت نسبت به نوع رفتار آنها وجود داشته باشد، امکان پذیر است.
ویژگیهای افراد خودشیفته عبارتند از:
ـ خود بزرگ بین هستند و حس غلو شدهای از اهمیت فردی دارند و خود را بهتر از دیگران میدانند.
ـ فانتزی قدرت، موفقیت و زیبایی مشغولیت ذهنی آنها است.
ـ در برقراری روابط سالم مشکل دارند.
ـ به تحسین و تعریف و تمجید نیاز دائمی دارند.
ـ به شدت خود را حق به جانب میدانند.
ـ انتظار دارند که دیگران مطابق نظرات و انتظارات آنان عمل کنند.
ـ قادر به تشخیص احساسات و نیازهای دیگران نیستند.
ـ به سوء استفاده از دیگران تمایل دارند.
ـ نسبت به دیگران حسادت میورزند و نیز باور دارند که دیگران نسبت به آنان حسادت دارند.
ـ اعتماد به نفس آنان به شدت شکننده است و طاقت کوچکترین انتقادی را ندارند.
زندگی با فردی با ویژگیهای فوق به اندازه کافی مشکل است و این در حالی است که عدم آگاهی خودشیفتهها به تأثیری که رفتارشان بر اطرافیان دارد، سختی را بیشتر هم میکند.
آنان قادر به درک گلههای اطرافیان نیستند و تغییری نیز در رفتار خود ایجاد نمیکنند. بنابراین دیگران باید در مورد دوری از آنان و یا گذراندن یک زندگی و یا رابطه سخت و پرتلاش تصمیم بگیرند. حفظ رابطه با این افراد نیازمند صرف زمان و انرژی بسیار است که نکته کلیدی آن حفظ اعتماد به نفس است.
برای دستیابی به این مهم چند رویکرد در ادامه بیان میشود:
دانش خود را افزایش دهید
درک موقعیتهای منجر به خودشیفتگی و ریشه یابی وقوع این حالت، میتواند به شما در شناسایی ضعف و محدودیتهای فرد خودشیفته و تعدیل انتظارات از او کمک کند.
درخواست احترام کنید
به وضوح اعلام کنید که زبان طعنه آمیز و بیادبانه، انتقاد مداوم، رفتارهای کنترل کننده و خشمهای غیرمنطقی را تحمل نمیکنید. هر رفتاری که منجر به سوءاستفاده عاطفی یا فیزیکی شود، غیرقابل قبول است؛ به عنوان مثال فریاد زدن، بیان کلمات رکیک، جدایی از خانواده و دوستان یا سایر رفتارهای سلطهگرانه.
خود را سرزنش نکنید
خودشیفتهها بر اساس کارهایی که برای او انجام دادهاید، شما را ارج نهاده و یا از ارزش و اهمیت شما کم میکنند. اگر معتقد باشند که به اندازه کافی تلاش نکردهاید، واکنش آنها میتواند باعث سرخوردگی شما شود، ولی توجه داشته باشید که بر مبنای رفتار آنان خود را سرزنش نکنید. همیشه این واقعیت را در نظر داشته باشید که شما فرد «خوبی» هستید و ملامت و انتقادات فرد خودشیفته، ناشی از نظرات و اعتقادات معیوب خود اوست.
سعادت و شادی شما در اولویت قرار دارد
مراقب باشید که سعادت شما در رابطه با فرد خودشیفته فنا نشود. نیازها، خواستهها و راههای دستیابی به آنها را به طور واضح تعریف و معین کنید. همیشه از حس اعتماد به نفس خود محافظت نمایید. در بیان آرزوها و نیازهایتان پایدار و استوار باشید.

یک سیستم حمایتی تهیه کنید
از آنجا که خودشیفتهها در عاطفه و ابراز همدردی دچار نقص هستند، بنابراین هیچ گاه قادر به درک و حمایت شما نخواهند بود. برای جبران این نقیصه، در زندگی نیاز به افراد دیگری دارید که ارتباط عاطفی و دوستی را به شما عرضه کنند. بنابراین داشتن دوستان یکرنگ، صمیمی و حمایت کننده جزو الزامات است.
عدم توانایی در تغییر فرد خودشیفته
باید بدانید که هیچ گاه قادر به تغییر فرد خودشیفته نخواهید بود، بلکه میتوانید صرفاً تا حدودی خودآگاهی او را افزایش دهید. برای این کار نیاز به راهنمایی روانپزشک یا روانکاو و مشاور دارید.
به رغم تلاشهایی که در بالا بیان شد، غیر متعارف نیست که افراد خودشیفته کار را به جایی برسانند که برای خود و کسانی که دوستشان دارند مخرب باشند. اگر فردی دارای اندکی ویژگی خودشیفتگی باشد میتوان با شناساندن تصویر واقعی از خود به او کمک کرد. ولی افراد دارای ویژگیهای کامل خودشیفتگی، حاضر به درمان نیستند و اگر به زور آنها را برای درمان ببرید، نتیجه حرفشان این خواهد شد که شما آدم بدی هستید!
به هر حال در زندگی و دور و بر همه ما تعدادی فرد خودشیفته پیدا میشود. اگر این افراد برایتان مهم هستند، باید با خود صادق باشید و سعی کنید که او را به گونهای که هست بپذیرید، البته با رعایت نکات فوق و حفظ اعتماد به نفس.
منبع: روزنامه اقتصادی آسیا