عاقبت کسانی که دین را وسیله ارتزاق خود می کنند
همیشه تجاوز، در گرفتن حق دیگران، غصب اموال و املاك مردم، سلب آزادی دیگران و... معنی نمیدهد. از نظر قرآن کریم حتّی حرام كردن چیزهای حلال بر خود، تجاوز محسوب میگردد. اسلام نه دین افراط است و نه دین تفریط. از اسراف به همان اندازه منع میكند كه از انزوا و كنارهگیری از تمام لذائذ مشروع.
در قرآن کریم آمده است: "یا ایها الذین آمنوا لا تحرموا طیبات ما احل الله لكم ولا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین"[1] (ای كسانی كه ایمان آوردهاید چیزهای پاكیزه را كه خداوند برای شما حلال كرده، بر خود حرام نكنید از حد تجاوز ننمائید زیرا خداوند متجاوزان را در دوست نمیدارد)[2]
در این آیه شریفه اشارهای به تحریم قسمتی از مواهب الهی به وسیله برخی از مسلمین شده است. بدین صورت كه روزی پیامبر(صلی الله علیه وآله) درباره قیامت بیاناتی تكاندهنده فرمود، جمعی گریستند، به دنبال آن تصمیم گرفتند پارهای از لذائذ دنیوی را بر خود تحریم كرده و به عبادت بپردازند.
حضرت علی(علیه السلام) قسم یاد كرد شبها كمتر بخوابد. بلال گفت که همه روزها را روزه میگیرد. عثمان بن مظعون گفت که آمیزش جنسی را ترك می كند و... پیامبر(صلی الله علیه وآله) بعد از اطلاع از این واقعه، به منبر رفتند و فرمودند: «چرا بعضی از شما، چیزهای حلال را بر خود حرام كردهاید. هر كس از سنّت من روی گرداند، از من نیست». سپس به قرائت این آیه، مسلمانان را از انجام این عمل نهی نمودند.
با بیان این حكم، اسلام صریحاً بیگانگی خود را از مسئله رهبانیت و ترك دنیا آنچنان كه مسیحیان و مرتاضان دارند، اعلام داشته است و برای تأكید این موضوع میگوید: «از حد و مرز فراتر نروید، زیرا خداوند تجاوزكنندگان را دوست ندارد.»[3]
غذای حلال حدود الله و مرز الهی است و عبور از آن تجاوز محسوب میگردد. چنانكه خداوند میفرماید: "كلوا مما رزقكم الله حلالاًً طیباًواتقوالله الذی انتم به مۆمنون"[4]
در آیه قبل نهی از تحریم بود و در این آیه خداوند به بهرهگیری مشروع از مواهب الهی امر كرده و میفرماید: «از آن چه خداوند به شما روزی داده است حلال، پاكیزه بخورید تنها شرط آن این است كه رعایت اعتدال و تقوا و پرهیزگاری در بهرهگیری از این مواهب را فراموش نكنید. لذا میگوید: "واتقولله الذی انتم به مۆمنون..." (یعنی ایمان شما به خدا ایجاب میكند كه همه دستورات او را محترم شمارید، هم بهرهگرفتن و هم رعایت اعتدال و تقوا)
در تفسیر این جمله، احتمال دیگری نیز هست كه منظور از امر به تقوا این است كه تحریم طیبات و مباحات با درجه عالی و كامل تقوا متناسب نیست. تقوا ایجاب میكند كه انسان از حدّ اعتدال در هیچ طرف خارج نشود.[5]
اسلام صریحاً بیگانگی خود را از مسئله رهبانیت و ترك دنیا آنچنان كه مسیحیان و مرتاضان دارند، اعلام داشته است و برای تأكید این موضوع میگوید: «از حد و مرز فراتر نروید، زیرا خداوند تجاوزكنندگان را دوست ندارد
پیمانشكنان
در سوره مبارکه توبه، خداوند تمام پیمانها را با مشركان لغو و تنها چهار ماه به آنها مهلت داده است تا بتوانند در این فرصت تصمیم بگیرند و علت لغو این پیمان را هم در آیات شریفه 7-8-9 بیان میكند و در ادامه میفرماید: "اشتروا بایات الله ثمناً قلیلاً فصدوا عن سبیله ءانهم ساء ما كانوا یعملون لا یرقبون فی مۆمن الا ولا ذمه واولئك هم المعتدون"[6] (آنها آیات خدا را به بهای ناچیز فروختند و (مردم را) از راه او باز داشتند، آنها اعمال بدی انجام میدهند. نه تنها درباره شما، درباره هیچ فرد با ایمانی رعایت خویشاوندی و پیمان را نمیكنند و آنان تجاوزكارانند.)
خداوند در این آیه شریفه یكی از نشانههای فسق و نافرمانی كفار را معامله آیات خدا دانسته و میافزاید آنان به خاطر منافع مقطعی و زودگذر مادّی و ناچیز خود، باعث انحراف مرم از صراط مستقیم گردیده و آنان را از هدایت باز میدارند.
در روایتی نقل شده است كه ابوسفیان غذایی ترتیب داد و جمعی از مردم را به میهمانی فرا خواند تا از این طریق عداوت آنان را در برابر پیامبر(صلی الله علیه وآله) برانگیزد.[7]
برخی از مفسران، آیه فوق را اشاره به این داستان دانستهاند. ولی اكثر مفسران برآنند كه این آیه مفهوم وسیعی داشته واشاره به تمام بتپرستانی دارد كه برای حفظ منافع مادّی وزودگذر خویش از آیات خدا چشم پوشیدند. اینان هم خود را از سعادت و خوشبختی محروم ساخته و هم سدّ راه دیگران گردیدند.
از نظر قرآن کریم، اینگونه افراد علاوه بر اینكه آیات خدا را در ازای بهایی ناچیز معامله كردند، از پیشرفت دین نیز جلوگیری نمودند. خداوند در آیه بعد این حقیقت را یادآور میشود كه این مشركان به عهد و پیمان پایبند نبوده و حتّی ملاحظه خویشاوندی با افراد با ایمان را نیز نمیكنند و این به علّت روحیه تجاوزگری و دشمنی آنان با ایمان و توحید است.
در این آیه، سه نكته حائز اهمیت است:
1. مشركین ملاحظه عهد و پیمان نكرده و سر فرصت عهدشكنی مینمایند؛
2. بر مسلمین لازم است كه همیشه آماده باشند تا طرف مقابل قطع امید كند؛
3. شكستن عهد و پیمان، ظلم و تجاوز از حدود الهی است.[8]
گرچه آیه مورد بحث از مشركین زمان پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) سخن میگوید، ولی در عین حال هر كسی كه دینفروشی كند و دین را وسیله ارتزاق خویشتن قرار دهد یا در قبال پیشرفت دین در راه خدا كارشكنی نماید، متجاوز بوده و مشمول این آیه شریفه خواهد بود.[9]
ریشه انكار قیامت، منطق و تفكر و استدلال نیست بلكه افرادی كه میخواهند پیوسته به تجاوزها ادامه دهند و در گناه غوطهور باشند منكر قیامت میشوند
انكار قیامت تجاوز است
در سوره مبارکه مطفّفین خداوند به بحث قیامت پرداخته و گوشهای از مسائل قیامت را بازگو و انسان را نسبت به آن آگاهی میدهد و یكی از متجاوزین را منكرین قیامت معرفی نموده و میفرماید: "الذین یكذبون بیوم الذین و ما یكذب به الا كل معتد اثیم ـ اذا تتلی علیه ایا تنا قال اساطیر الاولین..."[10] (همانا كه روز قیامت را انكار میكنند و تنها كسانی آن را انكار میكنند كه متجاوز و گنهكارند).
در این آیه شریفه متجاوزین منكر قیامت معرفی میشوند و در نتیجه میتوان دریافت، ریشه انكار قیامت، منطق و تفكر و استدلال نیست بلكه افرادی كه میخواهند پیوسته به تجاوزها ادامه دهند و در گناه غوطهور باشند منكر قیامت میشوند.
در این آیه كلمه «معتد» اسم فاعل از مصدر اعتداء است كه معنای تجاوز را میدهد و مراد در این جا تجاوز از حدود عبودیت است و كلمه «اثیم» به معنای كسی است كه گناهان بسیار داشته و به كلّی در شهوات غرق شده باشد و معلوم است كه یگانه مانعی كه انسان را از گناه باز میدارد، ایمان به بعث و روز جزاست[11] و فاسقین و فاجرین اشخاصی هستند كه روز جزاء را تكذیب میكنند كه البته در آن روز به سزای اعمال خود میرسند.
پس، از این آیه میتوان نتیجه گرفت؛
1. هر كس منكر قیامت باشد، از ارتكاب فسق و فجور ترس و واهمه نمیكند.
2. اشخاصی كه منكر قیامتاند فاسق و فاجرند.[12]
پی نوشت ها :
1. سوره مبارکه مائده، آیه شریفه 87.
2. تفسیر نمونه، ج5، ص59.
3. همان، جلد 5، ص61.
4. سوره مبارکه مائده، آیه شریفه 88.
5. تفسیر نمونه، ج5، ص62.
6. سوره مبارکه توبه، آیات شریفه 9 و10.
7. تفسیر نمونه، ج7، ص299.
8. كشف الحقایق، ج1، ص786.
9. نجفی، محمدجواد/ تفسیر آسان، تهران، 1362-1364، چاپ اول، ج6، ص200.
10. سوره مبارکه مطفّفین، آیات شریفه 11و12و13.
11. ترجمه تفسیر المیزان، ج20، ص384.
12. كشف الحقایق، ج3، ص784.
بخش قرآن تبیان
منبع :
بیانات حجت الاسلام نورالله ولی نژاد