منجی معارف ناب اسلام
امام صادق (علیه السلام) به عنوان نشانه فقهی و علمی شیعه شناخته شده است، امامی که سراسر عمر با برکتشان را، به تعلیم و پرورش شاگردان بزرگ و ترویج علوم مختلف اسلامی پرداختند.
ترویج و گسترش عقاید ناب اسلام
اوج این حركت در زمان امام صادق (علیه السلام) بود. نمىشود گفت در زمانهاى دیگر، این حركت اوج نداشت؛ چرا، در زمان امام رضا (علیهالسّلام) و در زمانهاى دیگر هم همینطور بود؛ منتها زمانه در دوران امام صادق (علیهالسّلام) یك فرصت و فسحتى را در اختیار گذاشت و این بزرگوار توانستند كارى بكنند كه پایههاى معرفت اسلامىِ صحیح در جامعه، آنچنان مستحكم بشود كه تحریفها دیگر نتواند این پایهها را از بین ببرد. ایشان این كار را كرد، تا این زمینه بماند و در هر دوره اى از دورههاى تاریخ، كسانى كه لایق هستند، بتوانند از این زمینه استفاده كنند و نظام اسلامى و مبناى مبتنى بر ارزش هاى اسلامى را به وجود بیاورند و این بناى رفیع را بسازند. این، كارِ امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) است. آنچه كه ما امروز در عرصهى نظام جمهورى اسلامى با آن مواجه هستیم، شباهتى به این حركت عظیمِ عمیقِ نیازمند به صبر و حوصلهى ائمه (علیهمالسّلام) دارد؛ به همان اندازه هم تأثیرات عمیقى را دارد.
معارف اسلامى، مرهون زحمات آن امام بزرگوار است. نه فقط معارف شیعى كه ائمّهى معروفِ اهل سنّت، بىواسطه، یا باواسطه، بهرهمندان از فیض دانش امام صادق (علیهالسّلام) هستند. این كوثر فزایندهى روز به روز درخشندهتر، نسل عظیم پیامبر (صل الله علیه و اله وسلم) را در تمام اقطار اسلامى پراكند و امروز هزاران، بلكه هزاران هزار خاندانهاى مشخّصِ شناخته شده در همهى دنیاى اسلام، نمودار بقاى نسل جسمانى آن بزرگوارند؛ همچنان كه هزاران مشعل هدایت در دنیا نمودار بقاى معنوى آن مكتب و آن وجود مقدّسند.
زمانه در دوران امام صادق (علیهالسّلام) یك فرصت و فسحتى را در اختیار گذاشت و این بزرگوار توانستند كارى بكنند كه پایههاى معرفت اسلامىِ صحیح در جامعه، آنچنان مستحكم بشود كه تحریفها دیگر نتواند این پایهها را از بین ببرد
یک نکته تاریخی جالب
در قرنهاى اول اسلام، قدرتهاى بنى امیه و بنى عباس به هیچ عنوان نتوانستند با لشكركشى بر منطقهى شمالى كشور ایران- منطقهى طبرستان- فائق بیایند. همهى سپاههاى بنى امیه و بنى عباس كه به این سمت مىآمدند؛ همانهائى كه بقیهى استانهاى این كشور و كشور روم را فتح كرده بودند، مازندران را نتوانستند فتح كنند. سلسلهى جبال البرز مثل یك حصن حصینى به این مردم امكان مىداد در مقابل نیروهاى مسلمان در دوران بنى امیه و بنى عباس مقاومت كنند و آنها نتوانستند بر مازندران فائق بیایند. مازندران به دست فرزندان مظلوم آل محمد فتح شد. فرزندان ستم دیده و آواره شدهى امام سجّاد و امام باقر و امام صادق (علیهمالسّلام) كه از دست آن خلیفههاى فتاك و خونریز گریخته بودند، توانستند با سختى خودشان را به این منطقه برسانند. وقتى آمدند، مردم مازندران و گیلان آغوشها را باز كردند و فرزندان پیامبر را در آغوش گرفتند و به دست آنها مسلمان شدند. لذا منطقهى شمال كشور از آن لحظهاى كه مسلمان شد، پیرو امیر المۆمنین (علیه السلام) و مكتب تشیع شدند.
داستان جالب سیّد حمیرى
اسماعیل بن محمد حمیرى معروف به سیّد حمیرى (متوفاى 173 ه. ق)، شارب الخمر و بد سابقه، كه به تسویف و خود فریبى دچار بوده، الطاف الهى در یكى از طرق مدینه منوره بهره وى گردید و امام صادق (علیه السّلام) را ملاقات نمود. در حالى كه ابریقى از خمر همراهش بوده، امام به وى فرمودند: حمیرى در ابریقت چیست؟ عرض كرد: شیر است.
فرمودند: از این شیر كمى در كفم بریز، او هم ریخت، ولى ملاحظه كرد كه خمر در كف امام شیر گردیده، امام (علیه السّلام) به او فرمودند:
امام زمانت كیست؟ عرض كرد: آن كس كه خمر را به شیر تبدیل فرمودند. و از امام (علیه السّلام) راجع به امام غایب پرسید، امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: امر غیبت حق است ولى امام غایب امام دوازدهم خواهد بود.
وصیت رئیس مکتب تشیع
امام صادق (علیهالسّلام) در بیمارىِ رحلت به وصیّشان مىفرمایند كه: «لیس منّى من استخفّ بالصّلاة»؛
از ما نیست كسى كه نماز را سبك بشمارد.
استخفاف یعنى سبك شمردن، كم اهمیت شمردن. حالا این نمازِ با همهى این خصوصیات، با همهى این فضائل، چقدر از انسان وقت مىگیرد؟ نماز واجب ما- این هفده ركعت- اگر انسان بخواهد با دقت و با قدرى ملاحظه بخواند، فرض كنید سى و چهار دقیقه وقت مىگیرد، و الّا كمتر وقت خواهد گرفت.
ما گاهى اوقات مىشود كه پاى تلویزیون در انتظار برنامهاى كه مورد علاقهى ماست نشستهایم و قبل از آن، دائم تبلیغات، تبلیغات، تبلیغات- بیست دقیقه، پانزده دقیقه- كه هیچ كدام هم به درد ما نمىخورد، مىنشینیم گوش مىكنیم و بیست دقیقه وقتمان را از دست مىدهیم، براى خاطر آن برنامهاى كه مىخواهیم. بیست دقیقهاى زندگى ما این طور است. منتظر تاكسى مىشویم، منتظر اتوبوس مىشویم، منتظر رفیقمان مىشویم كه بیاید جائى برویم، منتظر استاد مىشویم كه سر كلاس دیر كرده، منتظر منبرى مىشویم كه دیر به مجلس رسیده؛ همهى اینها- ده دقیقه، پانزده دقیقه، بیست دقیقه- به هدر مىرود. خوب، این بیست دقیقه و بیست و پنج دقیقه و سى دقیقه را براى نماز- این عمل راقى، این عمل بزرگ- مصرف كردن مگر چقدر اهمیت دارد.
معارف اسلامى، مرهون زحمات آن امام بزرگوار است. نه فقط معارف شیعى كه ائمّهى معروفِ اهل سنّت، بىواسطه، یا باواسطه، بهرهمندان از فیض دانش امام صادق (علیهالسّلام) هستند
در جامعهى جوان كشور بیش از دیگران باید به نماز اهمیت داد. جوان با نماز دلش روشن مىشود، امید پیدا مىكند، شادابى روحى پیدا مىكند، بهجت پیدا مىكند. این حالات بیشتر مال جوانهاست، بیشتر مال موسم جوانى است؛ مىتواند لذت ببرد. و اگر خدا به من و شما توفیق بدهد، نمازى بخوانیم كه با توجه باشد، خواهیم دید كه انسان در هنگام توجه به نماز، از نماز سیر نمىشود. انسان وقتى به نماز توجه پیدا كند، آنچنان لذتى پیدا مىكند كه در هیچ یك از لذائذ مادى این لذت وجود ندارد. این در اثر توجه است. بى توجهى به نماز، كسالت در حال نماز، از خصوصیات منافقین است- نه اینكه حالا هركسى در حال نماز كسالت داشت، منافق است؛ نه- خدا منافقین را در قرآن معرفى مىكند و مىگوید اینها را از نماز بشناس.
در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله منافقینى بودند كه براى خاطر این و آن نماز مىخواندند و در دل به نماز اعتقادى نداشتند. «و اذا قاموا الى الصّلاة قاموا كسالى یراءون النّاس».
بله، وقتى كسى طرف خطاب ندارد و با خدا حرف نمىزند، خسته مىشود و برایش یك كار طولانى به نظر مىآید. چهار ركعت نماز كه چهار دقیقه، پنج دقیقه طول مىكشد، براى او یك زمان طولانى به نظر مىآید؛ در حالى كه مگر چهار دقیقه چقدر است؟ انسان اگر در این حالت با خدا طرف خطاب بشود، آن وقت خواهد دید كه مثل برق گذشت؛ دریغ مىخورد، افسوس مىخورد و دلش مىخواهد طولانىتر بشود.
داریوش عشقی
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان