تبیان، دستیار زندگی
اگر ما به دنبال سعادت ابدی بوده، و پایانی درخشان را برای خود آرزومندیم، هرچه سریعتر باید به جنگ شیطان و هوای نفس رفته و با ویران ساختن کاخ دنیا پرستی و شکستن دندان حرص و طمع نسبت به مال اندوزی، خود را از طناب اسارت آن دو دشمنِ خطرناک، رهایی بخشیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مهدی صفری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گزارشی از جهنم!

بزرگترین مانع خوشبختی ما


رفتار دنیا با انسان به قدری ناجوانمردانه است که همواره در کمین او نشسته، تا در لحظه ی غفلت او را غافلگیر کرده و با شمشیر برّندة زر و زیور، او را از پای درآورد .


دنیا

«اِنّ الدنیا دارُ فناءٍ و عناءٍ، وَ غِیَرٍ و عِبَرٍ، فَمِنَ الفناءٍ أنّ الدَّهر مُوترٌ قَوسَهُ، لا تخطِیءُ سِهامُهُ، و لا تُوسی جِراحُهُ. یَرمی الحَیَّ بالموت، وَالصَّبیحَ بالسَّقَمِ، و النّاجیَ بِالعَطَبِ. آکِلٌ لا یَشبَعُ، و شاربٌ لا یَنقَعُ»1

شرح گفتار

امیر بیان علی (علیه السّلام) در این فراز از خطبه ی نورانی 114 نهج البلاغه به معرفی اجمالی دنیا و بیان آثار زیانبار آن پرداخته و در این باره به زیبایی می فرماید: «همانا دنیا، خانه ی نابود شدن، رنج بردن از دگرگونی ها، و عبرت گرفتن است و از نشانه ی نابودی آن که: روزگار کمان خود را به زه کرده، تیرش به خطا نمی رود، و زخمش بهبودی ندارد؛ زنده را با تیر مرگ هدف قرار می دهد، و تندرست را با بیماری از پا درمی آورد، و نجات یافته را به هلاکت می کشاند. دنیا خورنده ای است که سیری ندارد، و نوشنده ای است که سیراب نمی شود....»

 چنانچه ملاحظه فرمودید مولای متقیان علی(علیه السلام) در این بخش از کلام دلنشین خویش دنیا را خانه ی فنا و نابودی معرّفی می کند، که این سخن حکیمانه از آن امام همام، بیانگر تزلزل و ناپایداری شدید دنیا است، تزلزلی که در اثر آن نه رفاه و آسایش دنیا، دوام یافته و نه سلامتی و تندرستی آن.

بنابراین انسان در زندگی هرگز نباید دنیا را به عنوان دوست و رفیق خود انتخاب نماید، و عشق و محبت آن را در اعماق جان خود قرار دهد، چرا که دنیا با ظاهر فریبنده ای که دارد به راحتی می تواند عقل و هوش انسان را ربوده و او را در دام مهلک خود گرفتار سازد.

در حقیقت می توان گفت: رفتار دنیا با انسان به قدری ناجوانمردانه است که همواره در کمین او نشسته، تا در لحظه ی غفلت او را غافلگیر کرده و با شمشیر برّندة زر و زیور، او را از پای درآورد.

پس باید کاملاً هوشیار باشیم، و با اعتماد کردن به ظاهر فریبنده ی دنیا، خود را از پیامدهای کمر شکن آن رهایی بخشیم.

انسان در زندگی هرگز نباید دنیا را به عنوان دوست و رفیق خود انتخاب نماید، و عشق و محبت آن را در اعماق جان خود قرار دهد، چرا که دنیا با ظاهر فریبنده ای که دارد به راحتی می تواند عقل و هوش انسان را ربوده و او را در دام مهلک خود گرفتار سازد

بهترین وسیله برای گمراهی!

از آیات قرآن کریم و روایات پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) استناد می شود که: بزرگترین سدّی که بر سر راه خوشبختی انسان قرار گرفته و سعادت ابدی او را به شدّت در معرض خطر و نابودی قرار می دهد، عشق و علاقه ی افراطی و بیش از حد انسان نسبت به دنیا است، بگونه ای که در اثر آن دامن ایمان آدمی لکه دار گشته، و پایانی تاریک و ظلمانی پیش روی او قرار خواهد گرفت.

در روایتی ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت امام صادق (علیه السّلام) از دنیا سخن به میان آورده و در این باره فرموده است: «اِنّ الشیطان یُدیِرُ ابنُ آدم فی کُلِّ شیءٍ فإذا اَعیاهُ جَثَمَ لَهُ عِندَ المال، فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ»2 : همانا شیطان آدمیزاد را به هر سوی می کشاند (تا او را گمراه کند) و چون از او درمانده گردید، در برابر پول و مال دنیا جلوی او را سخت گرفته و گردن او را می گیرد.

جهنم

از سخن گهربار امام صادق (علیه السّلام) استفاده می شود که دنیا بهترین ابزاری است که شیطان به وسیله ی آن می تواند کاخ سعادت انسان را ویران و او را به قعر آتش جهنّم بکشاند.

گزارشی از جهنم!

نقل است: «حضرت عیسی همراه حواریون به دهکده ای رسید که تمام ساکنان آن مرده بودند. حضرت عیسی فرمود: این ها به مرگ طبیعی از دنیا نرفته اند، به طور قطع مورد خشم و غضب خدا قرار گرفته اند.

پیروانش گفتند: ای کاش می توانستیم از جریان آنها باخبر شویم، که در این هنگام منادی به حضرت عیسی خطاب کرد: میان مردگان صدا بزن، آنگاه یک نفر تو را جواب خواهد داد.

حضرت عیسی فریاد زد: ای ساکنان قریه! شخصی از آنها جواب داد: چه می گویی یا روح الله؟!

حضرت عیسی پرسید: داستان شما چه بوده و اکنون حالتان چگونه است؟ پاسخ داد: ما یک روز صبح با سلامتی و خاطری آسوده، از خواب بیدار شدیم، و شبانگاه همه در هاویه افتادیم. پرسید: هاویه چیست؟! گفت: دریاهای آتش که کوه هایی مشتعل میان آن است. عیسی (علیه السلام) پرسید: از چه رو به این گرفتاری مبتلا شدید؟! گفت: به خاطر دوست داشتن دنیا و پرستش طاغوت.

بزرگترین سدّی که بر سر راه خوشبختی انسان قرار گرفته و سعادت ابدی او را به شدّت در معرض خطر و نابودی قرار می دهد، عشق و علاقه ی افراطی و بیش از حد انسان نسبت به دنیا است، بگونه ای که در اثر آن دامن ایمان آدمی لکه دار گشته، و پایانی تاریک و ظلمانی پیش روی او قرار خواهد گرفت

سوال کرد: چقدر به دنیا علاقه داشتید؟ گفت: به اندازه ی علاقه ی کودک شیرخوار به پستان مادر، هرگاه دنیا به ما رو می‌آورد خوشحال بودیم و هر وقت پشت می کرد، اندوهگین می شدیم.

پرسید: چه اندازه طاغوت را می پرستیدید؟ جواب داد: هر چه می گفتند: اطاعت می کردیم. پرسید: چرا از میان این مردگان فقط تو با من سخن گفتی؟ پاسخ داد: زیرا این ها دهانشان با لجام های آتش بسته شده است و ملائکه ی تندخو و سختگیر بر آنان گماشته شده اند، من میان آنان بودم؛ ولی از رفتارشان پیروی نمی کردم، هنگامی که عذاب خدا رسید، مرا نیز فرا گرفت، اکنون کنار جهنم به مویی آویزانم، می ترسم در آتش فرود آیم. عیسی به پیروان خود گفت: در جایگاه زباله خوابیدن و نان جو خوردن بسیار بهتر است، در صورتی که دین انسان سالم بماند.»3

بنابراین اگر ما به دنبال سعادت ابدی بوده، و پایانی درخشان را برای خود آرزومندیم، هرچه سریعتر باید به جنگ شیطان و هوای نفس رفته و با ویران ساختن کاخ دنیاپرستی و شکستن دندان حرص و طمع نسبت به مال اندوزی، خود را از طناب اسارت آن دو دشمنِ خطرناک، رهایی بخشیم.

پی نوشت ها :

1- فرازی از خطبه ی114 نهج البلاغه، ص220، ترجمه محمد دشتی

2-کافی، ج3، ص768، باب حبّ الدنیا

3- بحارالانوار، ج14، ص322

                                                                                                                                                         مهدی صفری

بخش نهج البلاغه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.