ازدواجهایی که در دستانداز میافتند
"چگونه بفهمم که ازدواج دچار مشکل شده است؟"
حقیقت در چنین وضعیتی شما دیگر حرف خوبی باقی نمانده است که به یکدیگر بگویید. خوشتان میآید که از یکدیگر ایراد بگیرید. این ایرادگیریها از روی نیت خوب انجام نمیشود، بلکه برای ناراحت کردن و رنج دادن طرف مقابل است. شما از سرزنش یکدیگر... .
این سوالی است که ممکن است برای بسیاری اززوجین پیش آمده باشد. به عبارت دیگر زوجها میخواهند نشانههای بروز مشکل در زندگی مشترکشان را بدانند. پژوهشها به این سوال رایج پاسخ داده است.
چند نشانه ناکامی در ازدواج را میتوان این چنین برشمرد:
بسیار بیشتر از پیش با همسرتان دعوا میکنید یا در این دعواها انصاف را رعایت نمیکنید: در حقیقت در چنین وضعیتی شما دیگر حرف خوبی باقی نمانده است که به یکدیگر بگویید. خوشتان میآید که از یکدیگر ایراد بگیرید. این ایرادگیریها از روی نیت خوب انجام نمیشود، بلکه برای ناراحت کردن و رنج دادن طرف مقابل است. شما از سرزنش یکدیگر برای تخلیه ناراحتیهایتان استفاده میکنید.
متاسفانه اغلب جرو بحثهاتان درباره موضوعات مشابهی است. به طور فزایندهای از یکدیگر انتقاد میکنید، مداوما با هم جنگ و دعوا دارید، و دیگر در این دعواها "انصاف را رعایت نمیکنید."
همانطور که بارها گفته شده است جر و بحث کردن به خودی خود اشکالی ندارد، و همه زوجهای موفق هم جروبحث میکنند- اما حقیقت این است که زوجهای موفق یادگرفتهاند که چگونه "منصفانه" دعوا کنند. جروبحثهای آنها به صورت توهین به شخص دیگر در نمیآید و تهاجمی نیست.
یک یا هردوی شما به طور فزایندهای دیگر برای طرف مقابل احترام قائل نیست: در ازدواجهای ناموفق به طور فزاینده نشانههای بیاحترامی به یکدیگر مشاهده میشود. دلخوری و رنجش جای صبر و عشق را میگیرد. هر کدام شما به راه خودش میرود تا از بودن با دیگری راحت شود. و متاسفانه هنگامی در کنار همسرتان نیستید، شادتر از زمانی هستید که همراه او هستید. تفریح کردن با همسرتان دیگر خاطرهای مربوط به گذشته میشود.
هنگامی که احترام و درک دوجانبه از بین میرود، ازدواج شما در مسیر پایان یافتن است. در این مورد شک نکنید.
صمیمیت زناشویی در ازدواج شما پایین است و به فزایندهای کاهش پیدا میکند: صمیمیت جنسی در ازدواج ناکام پایین است. با ادامه اختلافات بین زن و شوهر صمیمیت جنسی کمتر و کمتر میشود. زن و شوهر به صورت هماتاقیهای هم در میآیند- با هم در یک خانه زندگی میکنند، اما هیچکدام از صمیمیتهای عاطفی زندگی مشترک بین آنها وجود ندارد.
مالدوستی اختلاف آفرین: توجه به مادیات ممکن است برای افراد مسئلهساز باشد. بررسیهای متعدد نشان داده است که افراد اهل مادیات نسبت به افراد بیتوجه به مادیات، همچنین بیشتر مضطرب و افسرده هستند و احساس ناامنی بیشتری میکنند. پولدوستی بیشتر همچنین با مشکلات در خانه ارتباط داده شده است، چرا این گونه افراد معمولا نمیتوانند تعادلی میان زندگی خانوادگی و کارشان ایجاد کنند.
زوج های مال دوست اصولا به اندازه زوجهای بیتوجه به مادیات برای روابط عاطفیشان اولویت قائل نیستند و به آن توجه نشان نمیدهند و لذا این مساله باعث ایجاد یک زندگی ناشاد می گردد
بررسی های انجام شده در این زمینه چگونگی ایجاد اثر مخرب مالاندوزی بر ازدواج را به آزمون نگذاشته است، اما محققان چند نظریه در این باره دارند:
اولین نظریه این است که مالدوستی باعث میشود زن و شوهر تصمیمهای اشتباه مالی بگیرند و بیشتر از امکاناتشان خرج کنند، خودشان را مقروض کنند و باعث ایجاد استرس در یکدیگر شوند.
یک امکان دیگر ، این است که افراد اهل مادیات به خاطر حرصشان باری به دست آوردن مال و منال، زمان کمتری را به پرورش دادن روابطشان اختصاص میدهند.
"این دسته از زوجین اصولا به اندازه زوجهای بیتوجه به مادیات برای روابط عاطفیشان اولویت قائل نیستند و به آن توجه نشان نمیدهند و لذا این مساله باعث ایجاد یک زندگی ناشاد می گردد."
اندیشههای پریشانکننده: وقتی اندیشههای پریشان کننده درباره همسرتان و رابطهای که با او دارید پابرجا و محکم میشوند میتوانند ازدواج شما را به مخاطره بیندازند، آیا خود را یک قربانی و یا یک حقبهجانب تلقی میکنید؟ در این صورت بدانید که شرایط را برای کلافه کردن خود مهیا میسازید. طرز فکر شما، حتی اگر درباره آن با کسی صحبت نکنید روی برخوردی که با همسرتان میکنید تاثیر میگذارد و می تواند ازدواجتان را ناشاد و در معرض اسیب قرار دهد.
فاصله گرفتن و منزوی شدن:
اگر احساس میکنید که کلافه شدهاید، ممکن است بخواهید از همسرتان دوری کنید و گاه بیآنکه این را متوجه شوید چنین کاری میکنید. اگر فکر میکنید مسایل زندگی شما جدی هستند، ممکن است امیدتان را به آن از دست بدهید. اگر احساس میکنید صحبت با همسرتان در این مورد بیفایده است در جهت نومیدی و دلسردی حرکت میکنید و اینگونه ممکن است نتوانید بر مشکلات خود غلبه کنید.اعضای خانوادههایتان به جای ایجاد تفاهم و پادرمیانی به طور فزایندهای به گرفتن طرف هر یک از شما کشانده میشوند: برای بستگان و نزدیکتان (از فرزندان و پدرومادرها و خواهر و برادرهایتان گرفته تا اقوام دورتر) پادرمیانی کردن و واسطه شدن در مباحث و مشاجرات شما مشکل و مشکلتر میشود. اعضای دو خانواده شروع به جناجبندی میکنند. بردن و باختن در این جنگ به قانون روزمره بدل میشود. مصالحه و آشتی به کناری نهاده میشود.
به علاوه هر یک از شما سعی میکند دیگری را از اعضای خانواده و دوستانش جدا و منزوی کند. "تفرقه بینداز و حکومت کن" به شعار روزانهتان بدل میشود. متاسفانه باید گفت چنین ازدواجهایی که کارکرد خود را از دست دادهاند،اختلاف و فقدان تفاهم در میان سایر اعضای خانواده را هم باعث میشوند. اتحاد خانوادگی از هم میپاشد.
شناختن نشانههای ابتدایی ناکامی در ازدواج مهم است. توجهی دقیق به بروز این نشانهها داشته باشید. هنگامی این نشانهها بروز میکنند باید دست به اقدام بزنید تا رابطهتان با همسرتان را نجات دهید. ازدواج سالم و شادمان یکی از دستاوردهای بزرگ زندگی است. هیچ وقت برای نجات دادن ازدواجتان دیر نیست.
فرآوری: مریم عطاریان
بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع: همشهری آنلاین همراه با تغییرات و اضافات
مطالب مرتبط: