بایدوضعیت نامعقول را علاج كرد
بیانات در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران
همكاریهاى بینالمللى هرگاه بر چنین شالودهاى استوار باشد، دولتها ارتباطات میان خود را نه بر اساس ترس و تهدید یا افزونطلبى و منافع یكجانبه یا واسطهگرىِ افراد خائن و خودفروش، بلكه بر پایهى منافع سالم و مشترك، و برتر از آن، منافع انسانیت بنا میكنند و وجدان بیدار خود و خاطر ملتهاى خود را از دغدغهها آسوده میسازند.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على الرّسول الأعظم الأمین و على ءاله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و على جمیع الأنبیاء و المرسلین.
به شما میهمانان گرامى، سران و هیئتهاى نمایندگى كشورهاى جنبش عدم تعهد و نیز دیگر شركتكنندگان در این اجلاس بزرگ بینالمللى خوشامد میگویم.
ما در اینجا گرد آمدهایم تا به هدایت و كمك پروردگار، حركت و جریانى را كه در شش دههى قبل با هوشمندى و موقعیتشناسى و شجاعت چند تن از رهبران سیاسىِ دلسوز و مسئولیتپذیر پایهگذارى شد، به اقتضاى موقعیتها و نیازهاى امروز جهان ادامه دهیم و بلكه به آن جانى تازه و تحركى دوباره ببخشیم.
میهمانان ما از مناطق جغرافیائى دور و نزدیك در اینجا گرد آمده و متعلق به ملیتها و نژادهاى گوناگون و داراى تعلقات اعتقادى و فرهنگى و تاریخى و وراثتىِ متنوعند؛ ولى همان طور كه «احمد سوكارنو» یكى از بنیانگذاران این جنبش در كنفرانس معروفِ باندونگ در سال 1955 گفت، مبناى تشكیل عدم تعهد، نه وحدت جغرافیائى یا نژادى و دینى، بلكه وحدت نیاز است. آن روز كشورهاى عضو جنبش عدم تعهد، به پیوندى كه بتواند آنها را از سیطرهى شبكههاى اقتدارگرا و مستكبر و سیرىناپذیر مصون بدارد، نیازمند بودهاند؛ امروز با پیشرفت و گسترش ابزارهاى سلطهگرى، این نیاز همچنان پابرجا است.
من میخواهم حقیقت دیگرى را مطرح كنم:
اسلام به ما آموخته است كه انسانها با وجود ناهمگونیهاى نژادى و زبانى و فرهنگى، فطرت همسانى دارند كه آنها را به پاكى و عدالت و نیكوكارى و همدردى و همكارى فرا میخواند و همین سرشت همگانى است كه اگر از انگیزههاى گمراهكننده به سلامت عبور كند، انسانها را به توحید و معرفت ذات متعالى خداوند رهنمون میگردد.
شرائط كنونى جهان فرصتى شاید تكرارنشدنى براى جنبش عدم تعهد است. سخن ما آن است كه اتاق فرمان جهان نباید با دیكتاتورى چند كشور غربى اداره شود. باید بتوان یك مشاركت دموكراتیك جهانى را در عرصهى مدیریت بینالمللى شكل داد و تضمین كرد. این است نیاز همهى كشورهائى كه مستقیم یا غیرمستقیم از دستاندازى چند كشور زورگو و سلطهطلب زیان دیدهاند و مىبینند
این حقیقت تابناك داراى چنان ظرفیتى است كه قادر است پایه و پشتوانهى تشكیل جوامع آزاد و سرافراز و برخوردار از پیشرفت و عدالت - توأماً - گردد و شعاع معنویت را بر همهى فعالیتهاى مادّى و دنیائى انسانها نفوذ دهد و بهشتى دنیائى - پیش از بهشت اخروىِ موعود ادیان الهى - براى آنان فراهم آورد. و نیز همین حقیقت مشترك و همگانى است كه میتواند شالودهریز همكاریهاى برادرانهى ملتهائى باشد كه از نظر شكل ظاهرى و سابقهى تاریخى و منطقهى جغرافیائى، شباهتى به یكدیگر ندارند.
همكاریهاى بینالمللى هرگاه بر چنین شالودهاى استوار باشد، دولتها ارتباطات میان خود را نه بر اساس ترس و تهدید یا افزونطلبى و منافع یكجانبه یا واسطهگرىِ افراد خائن و خودفروش، بلكه بر پایهى منافع سالم و مشترك، و برتر از آن، منافع انسانیت بنا میكنند و وجدان بیدار خود و خاطر ملتهاى خود را از دغدغهها آسوده میسازند.
این نظم آرمانى در نقطهى مقابل نظام سلطه قرار دارد، كه در قرنهاى اخیر قدرتهاى سلطهگر غربى، و امروز دولت زورگو و متجاوز آمریكا، مدعى و مبلّغ و پیشقراول آن بوده و هستند.
میهمانان عزیز!
امروز آرمانهاى اصلى جنبش عدم تعهد با گذشت شش دهه همچنان زنده و پابرجاست؛ آرمانهائى مانند استعمارزدائى ، استقلال سیاسى و اقتصادى و فرهنگى، عدم تعهد به قطبهاى قدرت و ارتقاء همبستگى و همكارى میان كشورهاى عضو. واقعیتهاى امروز جهان با آن آرمانها داراى فاصله است؛ ولى ارادهى جمعى و تلاش همهجانبه براى عبور از واقعیتها و دست یافتن به آرمانها، هرچند پُر چالش، لیك امیدآفرین و ثمربخش است.
ما در گذشتهى نزدیك، شاهد شكست سیاستهاى دوران جنگ سرد و نیز یكجانبهگرائىِ پس از آن بودهایم. جهان با عبرتآموزى از این تجربهى تاریخى، در حال گذار به نظام بینالمللى جدیدى است و جنبش عدم تعهد میتواند و باید نقش نوینى ایفاء نماید. این نظام باید بر پایهى مشاركت همگانى و برابرى حقوق ملتها استوار باشد؛ و همبستگى ما كشورهاى عضو این جنبش براى شكلگیرى این نظم نوین، از ضرورتهاى بارز عصر كنونى است.
خوشبختانه چشمانداز تحولات جهانى، نویدبخش یك نظام چند وجهى است كه در آن، قطبهاى سنتى قدرت جاى خود را به مجموعهاى از كشورها و فرهنگها و تمدنهاى متنوع و با خاستگاههاى گوناگون اقتصادى و اجتماعى و سیاسى میدهند. اتفاقات شگرفى كه در سه دههى اخیر شاهد آن بودهایم، آشكارا نشان میدهد كه برآمدن قدرتهاى جدید با بروز ضعف در قدرتهاى قدیمى همراه بوده است. این جابهجائى تدریجى قدرت، به كشورهاى عدم تعهد فرصت میدهد تا نقش مۆثر و شایستهاى را در عرصهى جهانى بر عهده بگیرند و زمینهى یك مدیریت عادلانه و واقعاً مشاركتى را در پهنهى گیتى فراهم آورند. ما كشورهاى عضو این جنبش توانستهایم در یك دوران طولانى، با وجود تنوع دیدگاهها و گرایشها، همبستگى و پیوند خود را در چهارچوب آرمانهاى مشترك حفظ كنیم؛ و این دستاورد ساده و كوچكى نیست. این پیوند میتواند دستمایهى گذار به نظمى عادلانه و انسانى قرار گیرد.
شرائط كنونى جهان فرصتى شاید تكرارنشدنى براى جنبش عدم تعهد است. سخن ما آن است كه اتاق فرمان جهان نباید با دیكتاتورى چند كشور غربى اداره شود. باید بتوان یك مشاركت دموكراتیك جهانى را در عرصهى مدیریت بینالمللى شكل داد و تضمین كرد. این است نیاز همهى كشورهائى كه مستقیم یا غیرمستقیم از دستاندازى چند كشور زورگو و سلطهطلب زیان دیدهاند و مىبینند.
شوراى امنیت سازمان ملل داراى ساختار و سازوكارى غیرمنطقى، ناعادلانه و كاملاً غیر دموكراتیك است؛ این یك دیكتاتورىِ آشكار و یك وضعیت كهنه و منسوخ و تاریخ مصرف گذشته است. با سوء استفاده از همین سازوكار غلط است كه آمریكا و همدستانش توانستهاند زورگوئیهاى خود را در لباس مفاهیم شریف بر دنیا تحمیل كنند. آنها میگویند «حقوق بشر»، و منافع غرب را اراده میكنند؛ میگویند «دموكراسى»، و دخالت نظامى در كشورها را به جاى آن مىنشانند؛ میگویند «مبارزه با تروریسم»، و مردم بىدفاع روستاها و شهرها را آماج بمبها و سلاحهاى خود میسازند. در نگاه آنها، بشریت به شهروندان درجهى یك و دو و سه تقسیم میشوند. جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریكاى لاتین ارزان، و در آمریكا و غرب اروپا گران قیمتگذارى میشود. امنیت آمریكا و اروپا مهم، و امنیت بقیهى بشریت بىاهمیت دانسته میشود. شكنجه و ترور اگر به دست آمریكائى و صهیونیست و دستنشاندگان آنها صورت گیرد، مُجاز و كاملاً قابل چشمپوشى است. زندانهاى مخفى آنها كه در نقاط متعددى در قارههاى گوناگون شاهد زشتترین و نفرتانگیزترین رفتارها با زندانیان بىدفاع و بىوكیل و بىمحاكمه است، وجدان آنان را نمىآزارد. بد و خوب، كاملاً گزینشى و یكطرفه تعریف میشود. منافع خود را به نام «قوانین بینالمللى»، و سخنان تحكمآمیز و غیرقانونى خود را به نام «جامعهى جهانى» بر ملتها تحمیل میكنند و با شبكهى رسانهاىِ انحصارىِ سازمانیافته، دروغهاى خود را راست، و باطل خود را حق، و ظلم خود را عدالتطلبى وانمود میكنند و در مقابل، هر سخن حقى را كه افشاگر فریب آنها است، دروغ، و هر مطالبهى برحقّى را یاغیگرى مینامند.
دوستان! این وضعیت معیوب و پر زیان، غیرقابل ادامه است. همه از این هندسهى غلط بینالمللى خسته شدهاند. جنبش 99 درصدى مردم در آمریكا بر ضدّ كانونهاى ثروت و قدرت در آن كشور، و اعتراض عمومى در كشورهاى اروپاى غربى به سیاستهاى اقتصادى دولتهاشان نیز نشان لبریز شدن پیمانهى صبر و تحمل ملتها از این وضعیت است. باید این وضعیت نامعقول را علاج كرد.
پیوند مستحكم و منطقى و همهجانبهى كشورهاى عضو جنبش عدم تعهد میتواند در یافتن و پیمودن راه علاج، تأثیرات عمیقى بر جاى بگذارد.
حضار محترم!
صلح و امنیت بینالمللى از جملهى مسائل حادّ جهان امروز ما است و خلع سلاحهاى كشتار جمعى و فاجعهبار، یك ضرورت فورى و یك مطالبهى همگانى است. در دنیاى امروز، امنیت، پدیدهاى مشترك و غیرقابل تبعیض است. آنها كه سلاحهاى ضد بشریت را در زرادخانههاى خود انبار میكنند، حق ندارند خود را پرچمدار امنیت جهانى قلمداد كنند. این - بىشك - نخواهد توانست نیز امنیت را براى خود آنها به ارمغان آورد. امروز با تأسفِ فراوان دیده میشود كه كشورهاى دارندهى بیشترین تسلیحات هستهاى، ارادهاى جدّى و واقعى براى حذف این ابزارهاى مرگبار از دكترین نظامى خود ندارند و آن را همچنان عامل رفع تهدید و شاخصى مهم در تعریف جایگاه سیاسى و بینالمللى خود میدانند. این تصور، به كلّى مردود و مطرود است.
سلاح هستهاى نه تأمینكنندهى امنیت و نه مایهى تحكیم قدرت سیاسى است، بلكه تهدیدى براى این هر دو است. حوادث دههى 90 قرن بیستم نشان داد كه داشتن این تسلیحات نمیتواند رژیمى همانند شوروى سابق را هم حفظ كند. امروز نیز كشورهائى را میشناسیم كه با داشتن بمب اتم، در معرض امواج ناامنىهاى مهلكند.
جمهورى اسلامى ایران استفاده از سلاح هستهاى و شیمیائى و نظائر آن را گناهى بزرگ و نابخشودنى میداند. ما شعار «خاورمیانهى عارى از سلاح هستهاى» را مطرح كردهایم و به آن پایبندیم
جمهورى اسلامى ایران استفاده از سلاح هستهاى و شیمیائى و نظائر آن را گناهى بزرگ و نابخشودنى میداند. ما شعار «خاورمیانهى عارى از سلاح هستهاى» را مطرح كردهایم و به آن پایبندیم. این به معنى چشمپوشى از حق بهرهبردارى صلحآمیز از انرژى هستهاى و تولید سوخت هستهاى نیست. استفادهى صلحآمیز از این انرژى، بر اساس قوانین بینالمللى، حق همهى كشورها است. همه باید بتوانند از این انرژى سالم در مصارف گوناگونِ حیاتى كشور و ملتشان استفاده كنند و در اِعمال این حق، وابسته به دیگران نباشند. چند كشور غربى كه خود دارندهى سلاح هستهاى و مرتكب این كار غیرقانونىاند، مایلند توان تولید سوخت هستهاى را نیز در انحصار خود نگه دارند. حركتى مرموز در حال شكلگیرى است تا انحصار تولید و فروش سوخت هستهاى را در مراكزى با نام بینالمللى ولى در واقع در پنجهى چند كشور معدود غربى، تثبیت و دائمى كنند.
طنز تلخ روزگار ما آن است كه دولت آمریكا كه دارندهى بیشترین و مرگبارترین سلاحهاى هستهاى و دیگر سلاحهاى كشتار جمعى و تنها مرتكبِ بهكارگیرى آن است، امروز میخواهد پرچم مخالفت با اشاعهى هستهاى را به دوش بگیرد! آنها و شركاى غربىشان رژیم صهیونیستىِ غاصب را به سلاحهاى هستهاى مجهز كرده و براى این منطقهى حساس، تهدیدى بزرگ فراهم كردهاند؛ اما همین مجموعهى فریبگر، استفادهى صلحآمیز از انرژى هستهاى را براى كشورهاى مستقل برنمیتابند و حتّى با تولید سوخت هستهاى براى رادیوداروها و دیگر مصارف صلحآمیز انسانى، با هرچه در توان دارند، ستیزهگرى میكنند. بهانهى دروغین آنان، بیم از تولید سلاح هستهاى است. در مورد جمهورى اسلامى ایران، آنان خود میدانند كه دروغ میگویند؛ اما سیاستورزى، آنگاه كه كمترین اثرى از معنویت در آن نباشد، دروغ را هم مجاز میشمرد. آیا آن كه در قرن بیستویكم زبان به تهدید اتمى میگشاید و شرم نمیكند، از دروغگوئى پرهیز و شرم خواهد كرد؟!
من تأكید میكنم كه جمهورى اسلامى هرگز در پى تسلیحات هستهاى نیست، و نیز هرگز از حق ملّت خود در استفادهى صلحآمیز از انرژى هستهاى چشمپوشى نخواهد كرد. شعار ما «انرژى هستهاى براى همه، و سلاح هستهاى براى هیچكس» است. ما بر این هر دو سخن پاى خواهیم فشرد و میدانیم كه شكستن انحصار چند كشور غربى در تولید انرژى هستهاى در چهارچوب معاهدهى عدم اشاعه، به سود همهى كشورهاى مستقل و از جمله كشورهاى عضو جنبش عدم تعهد است.
تجربهى سه دهه ایستادگىِ موفقیتآمیز در برابر زورگوئىها و فشارهاى همهجانبهى آمریكا و متحدانش، جمهورى اسلامى را به این باور قطعى رسانده است كه مقاومت یك ملت متحد و داراى عزم راسخ، قادر است بر همهى خصومتها و عنادها فائق آید و راه افتخارآمیز به سوى هدفهاى بلند خود را بگشاید. پیشرفتهاى همهجانبهى كشور ما در دو دههى اخیر واقعیتى است كه در برابر چشم همگان قرار دارد و رصدكنندگان رسمى بینالمللى مكرراً بدان اذعان كردهاند؛ و این همه در شرائط تحریمها و فشارهاى اقتصادى و تهاجم تبلیغاتى شبكههاى وابسته به آمریكا و صهیونیسم اتفاق افتاده است. تحریمهائى كه یاوهگویان، آن را فلجكننده نامیدند، نه تنها ما را فلج نكرده است و نخواهد كرد، بلكه گامهاى ما را محكمتر، و همت ما را بلندتر، و اطمینان ما را به درستى تحلیلهاى خود و نیز به توانائى درونزاى ملتمان راسختر كرده است. ما یارى خداوند را در این چالشها بارها و بارها به چشم دیدهایم.
میهمانان گرامى!
لازم میدانم در اینجا از یك مسئلهى بسیار مهم سخن بگویم؛ كه اگرچه مربوط به منطقهى ما است، ولى ابعاد گستردهى آن از این منطقه فراتر رفته و سیاستهاى جهانى را در طول چندین دهه تحت تأثیر قرار داده است و آن، مسئلهى دردآور فلسطین است. خلاصهى این ماجرا آن است كه یك كشور مستقل و داراى شناسنامهى روشنِ تاریخى به نام «فلسطین»، بر اساس یك توطئهى وحشتناك غربى با سردمدارى انگلیس در دههى 40 قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و كشتار و فریب، به جماعتى كه عمدتاً از كشورهاى اروپائى مهاجرت داده شدهاند، واگذار گردیده است. این غصب بزرگ كه در آغاز با كشتارهاى جمعىِ مردم بىدفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و كاشانهى خود به كشورهاى هممرز همراه بود، در طول بیش از شش دهه همچنان با همین جنایتها ادامه یافته است و امروز هم ادامه دارد. این، یكى از مهمترین مسائل جامعهى بشریت است. سران سیاسى و نظامى رژیم غاصب صهیونیست، در این مدت از هیچ جنایتى پرهیز نكردهاند؛ از كشتار مردم و ویران كردن خانهها و مزارع آنان و دستگیرى و شكنجهى مردان و زنان و حتّى كودكان آنان، تا تحقیر و توهین به كرامت این ملت و سعى در نابودى و هضم آن در معدهى حرامخوار رژیم صهیونیستى، و تا حمله به اردوگاههاى آنان در خود فلسطین و در كشورهاى همسایه كه میلیونها آواره را در خود جاى میداده است. نامهاى «صبرا» و «شتیلا» و «قانا» و «دیر یاسین» و امثال اینها با خون مردم مظلوم فلسطین در تاریخ منطقهى ما ثبت شده است.
اكنون نیز پس از شصت و پنج سال، هنوز همچنان همین جنایتها در رفتار گرگان درندهى صهیونیست با باقىماندگان در سرزمینهاى اشغالى ادامه دارد. آنها پىدرپى جنایتهاى جدیدى مىآفرینند و منطقه را با بحران تازهاى روبهرو میكنند. كمتر روزى است كه خبرى از قتل و جرح و زندانى كردن جوانهائى مخابره نشود كه به دفاع از وطن و كرامت خود برخاسته و به ویرانگرى مزارع و خانههاى خود اعتراض كردهاند. رژیم صهیونیستى كه با به راه انداختن جنگهاى فاجعهبار و كشتار مردم و اشغال سرزمینهاى عربى و سازماندهى تروریسم دولتى در منطقه و جهان، دهها سال ترور و جنگ و شرارت به راه انداخته، ملت فلسطین را كه براى احقاق حق خود به پا خاسته و مبارزه میكنند، تروریست مینامد و شبكهى رسانههاى متعلق به صهیونیزم و بسیارى از رسانههاى غربى و مزدور نیز با زیر پا گذاشتن تعهّد اخلاقى و رسانهاى، این دروغ بزرگ را تكرار میكنند. سردمداران سیاسىِ مدعى حقوق بشر نیز چشم بر این همه جنایت بسته و بدون شرم و پروا، از آن رژیم فاجعهآفرین حمایت كرده و در نقش وكیلمدافع آن ظاهر میشوند.
سخن ما آن است كه فلسطین متعلق به فلسطینىها است و ادامهى اشغال آن، ظلمى بزرگ، تحملناپذیر و خطرى عمده براى صلح و امنیت جهانى است. همهى راههائى كه غربیها و وابستگان آنها براى «حل مسئلهى فلسطین» پیشنهاد كرده و پیمودهاند، غلط و ناموفق بوده است و در آینده نیز چنین خواهد بود. ما راهحلى عادلانه و كاملاً دموكراتیك را پیشنهاد كردهایم: همهى فلسطینىها، چه ساكنان كنونى آن، و چه كسانى كه به كشورهاى دیگر رانده شده و هویت فلسطینى خود را حفظ كردهاند، اعم از مسلمان و مسیحى و یهودى، در یك همهپرسىِ عمومى، با نظارتى دقیق و اطمینانبخش شركت كنند و ساختار نظام سیاسى این كشور را انتخاب نمایند و همهى فلسطینیانى كه سالها رنج آوارگى را تحمل كردهاند، به كشور خود باز گردند و در این همهپرسى و سپس تدوین قانون اساسى و انتخابات، شركت نمایند. آنگاه صلح برقرار خواهد شد.
در اینجا مایلم پندى خیرخواهانه به سیاستمداران آمریكائى كه تاكنون همواره به عنوان مدافع و پشتیبان رژیم صهیونیستى در صحنه حاضر شدهاند، بدهم: این رژیم تاكنون براى شما دردسرهاى بیشمار داشته است؛ چهرهى شما را در میان ملتهاى منطقه، منفور و شما را در چشم آنان شریك جنایات صهیونیستهاى غاصب معرفى كرده است؛ هزینههاى مادى و معنوى كه در طول سالهاى متمادى از این رهگذر به دولت و ملت آمریكا تحمیل شده است، سرسامآور است؛ و احتمالاً در آینده اگر همین روش ادامه یابد، هزینههاى شما سنگینتر هم خواهد شد. بیائید به پیشنهاد جمهورى اسلامى دربارهى همهپرسى بیندیشید و با تصمیمى شجاعانه، خود را از گره ناگشودنى كنونى نجات دهید. بىشك مردم منطقه و همهى آزاداندیشان گیتى از این اقدام استقبال خواهند كرد.
در اینجا مایلم پندى خیرخواهانه به سیاستمداران آمریكائى كه تاكنون همواره به عنوان مدافع و پشتیبان رژیم صهیونیستى در صحنه حاضر شدهاند، بدهم: این رژیم تاكنون براى شما دردسرهاى بیشمار داشته است؛ چهرهى شما را در میان ملتهاى منطقه، منفور و شما را در چشم آنان شریك جنایات صهیونیستهاى غاصب معرفى كرده است؛ هزینههاى مادى و معنوى كه در طول سالهاى متمادى از این رهگذر به دولت و ملت آمریكا تحمیل شده است، سرسامآور است؛ و احتمالاً در آینده اگر همین روش ادامه یابد، هزینههاى شما سنگینتر هم خواهد شد
میهمانان محترم!
اكنون به سخن آغازین باز میگردم. شرائط گیتى حساس و جهان در حال گذار از یك پیچ تاریخىِ بسیار مهم است. انتظار میرود كه نظمى نوین در حال تولد یافتن باشد. مجموعهى غیرمتعهدها حدود دو سوم اعضاء جامعهى جهانى را در خود جاى داده است و میتواند در شكلدهى آینده نقشى بزرگ ایفاء كند. تشكیل این اجلاس بزرگ در تهران نیز خود حادثهاى پرمعنا است كه باید در محاسبات به كار آید. ما اعضاء این جنبش با همافزائى امكانات و ظرفیتهاى گستردهى خود میتوانیم براى نجات جهان از ناامنى و جنگ و سلطهگرى، نقشى تاریخى و ماندگار بیافرینیم.
این مقصود فقط با همكاریهاى همهجانبهى ما با یكدیگر امكانپذیر است. در میان ما، كشورهاى بسیار ثروتمند و نیز كشورهاى داراى نفوذ بینالمللى كم نیستند. علاج مشكلات با همكاریهاى اقتصادى و رسانهاى و انتقال تجربههاى پیشبرنده و تعالىبخش، كاملاً امكانپذیر است. باید عزمهامان را راسخ كنیم؛ به هدفها وفادار بمانیم؛ از اخم قدرتهاى زورگو نترسیم و به لبخند آنان دل خوش نكنیم؛ ارادهى الهى و قوانین آفرینش را پشتیبان خود بدانیم؛ به شكست تجربهى اردوگاه كمونیستى در دو دهه پیش، و شكست سیاستهاى به اصطلاح لیبرال دموكراسى غربى در حال حاضر - كه نشانههاى آن را در خیابانهاى كشورهاى اروپائى و آمریكایی و گرههاى ناگشودنى اقتصاد این كشورها همه مىبینند - با چشم عبرت بنگریم. و بالاخره سقوط دیكتاتورهاى وابسته به آمریكا و همدست رژیم صهیونیستى در شمال آفریقا و بیدارى اسلامى در كشورهاى منطقه را فرصتى بزرگ بشماریم. ما میتوانیم به ارتقاء «بهرهورى سیاسى جنبش عدم تعهد» در مدیریت جهانى بیندیشیم؛ میتوانیم براى تحول در این مدیریت، سندى تاریخى تهیه كنیم و ابزارهاى اجرائى آن را فراهم نمائیم؛ میتوانیم حركت به سمت همكاریهاى مۆثر اقتصادى را طراحى و الگوهاى ارتباط فرهنگى میان خود را تعریف كنیم. بىشك تشكیل دبیرخانهى فعال و پرانگیزهاى براى این تشكیلات، خواهد توانست به حصول این مقاصد كمكى بزرگ و پر تأثیر تقدیم كند.
منبع : پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای