تبیان، دستیار زندگی
یک روز بسیار بیمار بودم رنجور و خسته تبدار بودم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بیماری و شفا
دکتر

یک روز بسیار

بیمار بودم

رنجور و خسته

تبدار بودم

یک دکتر خوب

حال مرا دید

فوری برایم

یک نسخه پیچید

چند دانه قرص و

چند دانه کپسول

یک  شیشه شربت

یک دانه آمپول

با آن که بسیار

بیمار بودم

از درد آمپول

بیزار بودم

آمپول به من زد

خانم پرستار

تا که نباشم

رنجور و بیمار

خوردم دوا را

با میل و رغبت

هم قرص و کپسول

هم شیشه شربت

بیماری من

تا شد مداوا

گفتم سپاس و

شکر خدا را

دکتر که دائم

فکر مریض است

نزد خداوند

حتماً عزیز است

اما پرستار

بس نازنین است

مثل فرشته

روی زمین است

پروردگارا

نامت دوایم

یادت همیشه

داده  شفایم

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع:ترانه های کودکان

مطالب مرتبط:

کبوتر پر شکسته

فرزندان ایران

ماه مهربانی

سیر و پیاز

آن چیست؟

ترانه‌ی خورشید

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.