انتقاد شهید دستغیب از بازرگان
آنچه در پیش میآید بخش سوم آخرین مصاحبه اختصاصی مرحوم آیت الله سید محمدهاشم دستغیب فرزند ارشد شهید دستغیب درباره پدر بزرگوارشان است که تقدیم مخاطبان ارجمند میشود:
رابطه ایشان با شهید رجایی چگونه بود؟
بعد از انتخاب شهید رجایی به عنوان رییس جمهوری در مجامع عمومی و خصوصی وی را تایید و از او حمایت میکرد.
چون او را ولایی و نقطه مقابل بنیصدر میدانست و در شهادت آقای رجایی هم فوقالعاده متاثر شد و تا چند روز ناراحت بود.
دیدگاه شهید دستغیب در خصوص آقای بازرگان و دولت موقت چه بود؟
مرحوم شهید دستغیب برای بازرگان احترام قائل بود. و بعد از انقلاب هم، بازرگان در خصوص برخی انتصابات و درگیریهای شیراز با مرحوم ابوی تماس و مشورت میگرفت و مرحوم ابوی هم نظرش این بود که باید از دولت موقت حمایت کرد.
در محافل خصوصی هم راجع به آقای بازرگان چیزی نمیگفت؟
از این جهت چیزی نمیفرمود فقط گاهی از کروات ایشان در محافل خصوصی انتقاد میکرد.
اوایل جنگ تحمیلی با اواخر عمر شریف شهید دستغیب همراه است، اما ایشان در همان مدت کوتاه در ایجاد نشاط معنوی رزمندگان نقش ویژهای ایفا کرد، در این باره توضیح بفرمایید؟
ایشان هم در خطبههای نمازجمعه در این خصوص سخنرانی میکرد هم از پادگانهای ارتش و مقرهای بسیج بازدید میکرد و به جوانها روحیه میداد.
برنامهای برای دیدار از مجروحین جنگی در بیمارستانهای مختلف و تقدیم هدایا داشت. در خطبههای نمازجمعه خطاب به رزمندگان از تعابیری چون: «جانم به فدای شما» استفاده میکرد و برنامه مفصلی هم برای حضور در جبههها داشتند که، شهادت ایشان مانع این حضور شد.
رفتار ایشان در منزل با اعضای خانواده چگونه بود؟
پدر و مادرم پسرعمو، دخترعمو بودند و مرحوم ابوی علاوه بر توجه به بعد سیادت مادر، در حسن خلق با همسر خود و کمتوقعی نسبت به اهل خانه، نمونه بود.
و علاقه خاصی بین آن دو وجود داشت و هیچوقت اهل دعوا و اوقات تلخی نبودند.
شرایطش پیش میآمد؟
خیلی کم و اگر هم پیش میآمد، خودداری میکردند و به جهت اینکه آثار حمله وحشیانه عوامل پهلوی در سال 42 تا آخر عمر، مرحوم والده را آزار میداد، شهید دستغیب گاهی، پرستاری از ایشان را عهدهدار میشد و نهایت لین و رفق و مدارا را داشت و حتماً هر سال مرحوم والده را به زیارت میفرستاد.
شما چند خواهر و برادر هستید؟
مرحوم ابوی، 6 پسر و 4 دختر داشت که یکی از برادرها در جوانی بر اثر تصادف از دنیا رفت و یکی از همشیرهها نیز چند ماه پس از شهادت ابوی از دنیا رفت.
آنچه من در خاطر دارم، مرحوم ابوی همیشه نسبت به دخترها ملاطفت بیشتری داشت. نسبت به تربیت فرزند خیلی مواظب بود.
مثلاً چه کار میکردند؟
یادم هست که از همان کوچکی مرا با خود به مسجد میبرد. کمی که بزرگتر شدم، شبها که برمیگشتیم از محتوای منبر خود از من سوال میکرد و از آنجا که فرمایشات ایشان نوعاً از خدا و آخرت بود، تاثیر زیادی داشت.
حاجآقا ! امام خمینی (ره) در پیام خود به مناسبت شهادت آیتالله دستغیب از ایشان به معلم اخلاق تعبیر کردند.
بفرمایید که جنبههای اخلاقی و رفتاری ایشان چه بود؟
ایشان هیچ علاقهای به دنیا نداشت. در زمانی که به نجفاشرف مشرف میشود، با عارف زمان مرحوم آقای قاضی آشنا میشود و نامههایی از مرحوم آقای قاضی به مرحوم ابوی موجود است. بعداً هم با مرحوم حاج شیخ محمدجواد انصاریهمدانی آشنا می شود و ایشان هم لطف فوقالعادهای راجع به شهید دستغیب داشت.
به نظر شما علت اقبال و توجه مردم به شهید دستغیب چه بود؟
صدق و اخلاص ایشان، یعنی مردم شناخت پیدا کرده بودند که اهل تظاهر، مال و جاه نیست.
مردم، یک عمر از نزدیک با ایشان آشنا بودند. ایشان صبح جمعهها جلسهای داشت که جوانها برای شرکت در آن روزشماری میکردند.
در این جلسه اخلاقی از اول که قرآن شروع میشد، حال معنوی خاصی در جلسه حاکم بود. گاهی تمام اتاقها و صحن حیاط پر میشد.
این وعده الهی است که اگر انسان، خدایی باشد، دلها را تسخیر میکند مرحوم شهید دستغیب این گونه بود.
شما روز شهادت کجا بودید؟
مرحوم ابوی در آن روز بعد از اینکه آماده حرکت برای رفتن به سمت محل برگزاری نمازجمعه شد، کلید را به من داد که در اتاق مخصوص ایشان را قفل کنم و این امر باعث تاخیر یک تا دو دقیقهای نسبت به حرکت مرحوم ابوی شد لذا وقتی سر پیچ رسیدیم، صدای انفجار بلند شد.
البته اول فکر کردم که زلزله آمده و زیر آوار هستم، اما بعد از گذشت مدت کوتاهی و فروکش کردن گرد و خاک متوجه عمق فاجعه شدم.
این انفجار به چه صورتی طراحی و اعمال شد؟
یکی از منافقین حدود 10 کیلو TNT به خود بسته بود و طی عملیات انتحاری موجب شهادت مرحوم ابوی شده بود و متاسفانه به دلیل تاخیر یک تا دو دقیقهای از فیض شهادت محروم شدم.
منبع: حوزه نیوز
تهیه و تنظیم: عبداله فربود، گروه حوزه علمیه