امام رضا(ع) و تقریب بین ادیان
آفریدگار مهربان كه به اقتضای خالقیّتش انسان را آفرید[1] به لحاظ ربوبیّتش[2] نیز اسباب تربیت و تكامل او یعنی عقل و وحی را در اختیارش قرار داده است[3] تا او بتواند با بهره گرفتن از راهنماییهای آنان به حقیقت دین دست یابد و با انجام دادن فرمانهای خدای سبحان به سعادت برسد.
آری! چون انسان نمیتواند فقط با استفاده از عقل، راه رسیدن به كمال را بپیماید، پیامبرانی از جانب پروردگار بزرگ مبعوث شدند تا از طریق وحی او را در یافتن گنج كمال یاری كنند.
البته، كثرت و تعدد پیامبران الهی[4] دلیل فراوانی و تكثر حقیقت دین نیست. زیرا دینی جز اسلام یعنی آیین فرمانبرداری محض از فرمودههای خداوند احد[5] و واحد[6] وجود ندارد.[7] و همة رسولان، وظیفهشان ابلاغ آشكار این حقیقت به مردم بوده است.[8]
تقریب بین ادیان، به این معنا نیست كه آنان، با یكدیگر به داد و ستد مۆلّفههای دینی بپردازند. بلكه مقصود آن است كه پیروان ادیان مختلف، با بهره بردن از مشتركات دینی به ابعاد بیشتری از حقیقت دین پی ببرند. از این رو حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ از جانب خدای بزرگ مأمور شد تا با پیروان ادیان، گفتوگو، و به مشتركات دینی دعوتشان كند.[9] سپس هر یك از پیشوایان معصوم ـ علیهم السلام ـ نیز كه مجالی برای انجام دادن این كار یافتند، به گونهای جدی به آن پرداختند كه در این مقال، نقش امام رضا ـ علیه السّلام ـ را در تقریب بین ادیان به اختصار توضیح میدهیم:
امام رضا ـ علیه السّلام ـ در تقریب بین ادیان دو مطلب اساسی را ثابت كرد.
1. امكان تقریب بین ادیان از طریق گفتوگوی آنان با یكدیگر
در زمان امام رضا ـ علیه السّلام ـ مأمون عباسی، حیلههای گوناگونی برای تحقیر و تخریب شخصیت آن حضرت ـ علیه السّلام ـ انجام داد. مثلاً پیشنهاد كرد، امام ـ علیه السّلام ـ با رهبران ادیان و مذاهب مختلف، مناظره كند. او از مطرح كردن این پیشنهاد چند هدف داشت از جمله این كه میپنداشت آن حضرت نمیتواند در مباحثة با دانشمندان ادیان و مذاهب به نقطه یا نقاط مشتركی برسد در نتیجه اعتبار علمیش در میان مردم كمتر میشود. این توهم حتی برخی یاران آن حضرت ـ علیه السّلام ـ را علیرغم شناختی كه از مقام بالای علمی حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ داشتند از مناظرة او با علمای ادیان نگران كرده بود.
از حسن بن محمد بن نوفلی نقل است:
وقتی امام رضا ـ علیه السّلام ـ ، تحمیلی، به مرو تشریف آوردند. مأمون، به فضل بن سهل، وزیر و مشاورش، دستور داد، دانشمندان ادیان را برای مناظرة با آن حضرت ـ علیه السّلام ـ فراخواند. او، بزرگان ادیان، مانند: جاثلیق، عالم مسیحی، رأس الجالوت، دانشمند یهودی، هربذاكبر، رهبر زرتشتیان، نسطاس رومی و گروه دیگری را از فرمان مأمون آگاه كرد. همگی آنان این دعوت را پذیرفتند و به حضور خلیفه آمدند و اعلام كردند: برای انجام دادن چنین كاری آمادهاند.
راوی میگوید: گروهی، در خدمت امام رضا ـ علیه السّلام ـ بودیم و با آن حضرت دربارة موضوعی گفتوگو میكردیم كه یاسر، خدمتگزار آن حضرت، پیشمان آمد و به امام ـ علیه السّلام ـ گفت:سرورم! امیر مۆمنان مأمون، امر كرد، به شما سلام برسانم و بگویم: «برادرت به فدایت باد»، رهبران ادیان و مذاهب مختلف، فردا پیش من حاضر میشوند تا با شما مناظره كنند. اگر میخواهی، فردا نزد ما بیا و با آنان گفتوگو كن! و چنانچه،آمدن به اینجا برایت سخت است، خود را به زحمت نده تا ما به محضرت شرفیاب شویم.
حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ در پاسخ، به یاسر فرمودند:
نوفلی،در ادامةروایت میگوید: «پس از رفتن یاسر، امام ـ علیه السّلام ـ از من پرسید: به نظر تو، هدف مأمون از تشكیل چنین مجلسی چیست؟
گفتم: فدایت شوم! میخواهد تو را امتحان كند تا بداند خرد شما چه اندازه است اما او بنایی سست پایه ساخته است.
آن حضرت، ـ علیه السّلام ـ فرمودند: بنای او در این باره چیست؟
گفتم: اصحاب مقالات و ادیان و نیز مشركان، اهل انكارند و هرگز، حق را نمیپذیرند زیرا اگر به آنان بگویی؛ خدا، واحد است، به انكار، گویند: وحدانیّت او را ثابت كن و چنانچه بگویی، محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسول خدا است، میگویند: رسالتش را ثابت كن و چون، برایشان دلیل بیاوری، با تو مغالطه كنند تا آنجا كه مجبور میشوی از گفتههایت دست برداری پس فدایت شوم از آنان حذر كن! امام ـ علیه السّلام ـ وقتی نگرانی نوفلی را در این باره احساس میكند به او میفرمایند:
«ای نوفلی! آیا از آن میترسی،آنان، دلیل مرا قطع كنند و به بنبست بكشانند؟!
نوفلی گوید: گفتم به خدا قسم، هرگز در حق شما چنین گمان نمیكنم و امیدوارم خدای بزرگ، شما را بر آنان پیروز كند!
حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ فرمودند: ای نوفلی! آیا دوست داری بدانی، مأمون، چه وقت از كارش پشیمان میشود؟ گفتم: بلی! فرمود:
بنابراین؛ امام رضا ـ علیه السّلام ـ با پذیرفتن پیشنهاد گفتوگوی با رهبران ادیان علاوه بر خنثی كردن نقشه مأمون، پندار و نیز نگرانی بیثمرگی مناظرة بین ادیان و ناممكن بودن تقریب بین آنان را باطل كرد زیرا آن حضرت باور داشت، ادیان مختلف، معارف دینی مشتركی دارند كه با مطرح كردن آنها میتوان باب گفتوگو را گشود و حق و باطل را از یكدیگر جدا كرد.
2. تأثیر وسعت آگاهیهای دینی بخصوص انگارههای مشترك آن در تقریب بین ادیان
دامنة دانش امام رضا ـ علیه السّلام ـ دربارة ادیان مختلف، بسیار گسترده بود به گونهای كه آن حضرت توانست با دانشمندان ادیان دربارة موضوعات متنوعی مناظره، و با آشكار كردن حقایقی برای آنان، به مشتركات دینی افزونتری نزدیكشان كند. مانند:
مناظره با جاثلیق دربارة نبوت حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ :
نقل است: جاثلیق از امام رضا ـ علیه السّلام ـ پرسید: «آیا نبوت حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ و كتاب او را قبول داری یا خیر؟»
حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ فرمود:
[1] . قرآن كریم، الرحمن/3، علق/2.
[2] . رعد/16، مریم/65، شعرا/26.
[3] . اصول كافی، كلینی «علیه الرحمه»، ج 1، كتاب عقل و جهل، ح 12.
[4] . انبیا/25، حدید/25.
[5] . توحید/1و4.
[6] . بقره/163.
[7] . آل عمران/19.
[8] . عنكبوت/18.
[9] . آل عمران/64.
[10] . عیون اخبار الرضا ـ علیه السّلام ـ شیخ صدوق، ج 1 و 2، ص 126 ـ 144.
بخش حریم رضوی