ماجرای دستگیری شهید دستغیب

آنچه در پیش میآید بخش اول آخرین مصاحبه اختصاصی مرحوم آیت الله سید محمدهاشم دستغیب فرزند ارشد شهید دستغیب درباره پدر بزرگوارشان است که تقدیم مخاطبان ارجمند میشود:
سادات دستغیب از خاندانهای معروف شیراز به شمار میروند راجع به اصالت خانوادگی مرحوم شهید دستغیب توضیح بفرمایید؟
فامیلی دستغیب حسب آن چه در اسناد اوقاف موجود است، به بیش از 800 سال قبل برمیگردد و از همان زمان تاکنون تعبیر « دستغیب» رایج بوده است.
وجه تسمیه آن چیست؟
گفته میشود که یکی از اجداد ما در مجلس حاکم وقت از وی درباره نسب و شجرهنامه سوال میشود و آن وقت، دستی از غیب میآید شجرهنامه را بر روی سینه حاکم میاندازد و حاکم از خود بیخود میشود باز گفته میشود که این مصرع حافظ که میگوید «دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد» ناظر بر همین مسئله است.
نسب شما به کدام بزرگوار میرسد؟
با بیش از سی واسطه به زیدبن علیبن حسینبن علیبن ابیطالب (ع) میرسد و مرحوم والد، اصرار داشت که شجرهنامه در آخر یکی از کتابها ثبت شود و از همین رو در آخر کتاب قلب سلیم آمده است.
راجع به سیر علمی مرحوم شهید دستغیب توضیح بفرمایید؟
ایشان از نظر علمی در سطح بسیار بالایی قرار داشت که قدرش کاملاً مجهول ماند، از شاگردان مبرّز مرحوم آشیخ محمد کاظم شیرازی است و با مراجعهشان به نجف در زمان تبعید حضرت امام و تشکیل درس خارج، مقداری از جایگاه علمی مرحوم شهید دستغیب نمود پیدا کرد منتها به طور کلی به دنبال طرح مقام علمی خود نبود و این در حالی است که اگر نوشتههای علمی و حاشیههای ایشان در مکاسب رسائل و کفایه احیا شود برای حوزههای علمیه قابل استفاده خواهد بود.
مرحوم شهید دستغیب اجازه اجتهاد خود را از چه کسانی دریافت کرده بود؟
ایشان از مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم اصطهباناتی، میرزای قمی، آقا ضیاء عراقی و چند نفر دیگر اجازه اجتهاد داشت.
تحصیل و تدریس ایشان در حوزههای علمیه کدام شهرها بوده است؟
در شیراز از محضر علمای مبرّزی چون شیخ احمد دارابی و میرزا علیاکبر ارسنجانی استفاده میکند و سپس در نجفاشرف به تحصیلات حوزوی خود ادامه میدهد ودر حدود 30 سالگی بعد از سقوط پهلوی اول در سال 1320 به شیراز باز میگردد.
راجع به فعالیتهای مبارزاتی آیتالله دستغیب توضیحاتی بفرمائید؟
ایشان از همان آغاز فعالیتهای تبلیغی و مجالس وعظ به مباحث سیاسی و اجتماعی میپرداخت لکن این اقدامات به صورت جدی از سال 1341 آغاز شد.
به طوری که امام (ره) به وسیله یکی از بستگان سببی به مرحوم والد پیغام داده بودند و از شرایط کشور و مشکلات حکومت گفته بودند و مرحوم شهید دستغیب پاسخ داده بودند که« من دربست در خدمت شما هستم» .
پس از پاسخ مرحوم والد به حضرت امام خمینی (ره) ایشان به اتفاق اخویشان به خانه تک تک علمای وقت رفت و از آنها خواست که همراه این حرکت و نهضت شوند و به آنها گفت: در جلساتی که به همین منظور تشکیل میشود، خودم سخنرانی میکنم تا اگر اتفاقی هم بیفتد، متوجه دیگران نشود» به هرحال مبارزات سیاسی در شیراز با محوریت مرحوم شهید دستغیب و همکاری علما شکل گرفت و نوارهای سخنرانیشان در همه جا پخش میشد کما اینکه 2 نوار سخنرانی ایشان به دستور امام (ره) تکثیر و در سراسر کشور توزیع شد.
موضوع سخنرانی ایشان چه بود؟
اساس صحبت ایشان راجع به نهی از منکر بود. مطلب به اینجا رسیده بود که وقتی اساس دین مورد هجوم قرار میگیرد، جایی برای تقیه نیست و نهی از منکر و قیام حتی اگر به قیمت خون انسان تمام شود، لازم است.
ایشان چند بار دستگیر شد؟
ایشان سه بار در سالهای42،43و56 به زندان رفت و بار دوم تبعید شد.
راجع به دستگیریها و بازتاب آن بین مردم شیراز توضیح دهید؟
بار اول ایام عاشورا بود که 12 محرم حضرت امام (ره) و 13 محرم، شهید دستغیب را دستگیر کردند. و مردم که از قبل از این دستگیری باخبر شده بودند، به خانه ما آمده تا جلوی دستگیری را بگیرند و با اصرار فراوان شهید دستغیب را از طریق پشتبام به یکی از خانههای همجوار منتقل کردند تا اینکه رنجرها ساعت 3 بعد از نیمه شب، در را شکستند و با سر نیزه و هر چیزی که دستشان بود به مردم حمله کردند.
و بعد از نیم ساعت درگیری با مردم بیسلاح به ستون 2 وارد شدند و اعضای خانواده مرحوم والد را هم به شدت مضروب کردند و بسیاری از مردم و اعضای خانواده را دستگیر کردند و مرحوم مادر ما را به قدری مضروب کردند که آثار آن تا آخر عمر باقی مانده بود.
یعنی موفق به دستگیری شهید دستغیب نشدند؟
خیر، و همین مسئله باعث عصبانیت آنها و سختگیری بیشتر بر دستگیر شدگان شد.
عکسالعمل مرحوم شهید دستغیب به این اقدامات چه بود؟
ایشان بعد از 2 روز و وصول گزارشات مبنی بر سختگیریهای فوقالعاده علیه دستگیرشدگان اعلام کرد که به 3 شرط، خود را معرفی میکنم.
یکی اینکه همه دستگیرشدگان آزاد شوند. دوم اینکه حاضر به محاکمه نیستم و سوم هم اینکه به تهران نمیروم.
هر سه شرط را قبول کردند؟
در مورد آزادی دستگیرشدگان حرفی نداشتند و در خصوص محاکمه هم، عملاً محاکمهای صورت نگرفت ولی اعلام شد که رفتن شهید دستغیب به تهران، دستور شخص شاه است و گفته شد که شاه تلفنی به استاندار وقت شیراز دستور داده است که: «پدرسگ!» یا دستغیب را میفرستی یا خودت باید به زندان بروی.
منبع: حوزه نیوز
تهیه و تنظیم: عبداله فربود، گروه حوزه علمیه تبیان