پلیس اسپانیایی

نگاهی به فیلم « یگان 7 »

استفاده از عناصری چون پلیس مواد مخدر ، تضاد بین افراد گروه ، پلیس فاسد و رسیدن به شهرت و ثروت که منجر به تغییر خلق و خوی افراد شود ، تازگی نداشته و در بسیاری از فیلمها شاهد آن بوده ایم . ولی ترکیب درست این عناصر ، پرداخت دقیق اشخاص بازی و ایجاد دقیق موقعیت ها در یک فیلم می تواند همواره بسیار جذاب باشد که فیلم « یگان 7 » نتوانسته به درستی به آن برسد .

فیلم از سال 1987 و آغاز ساخت نمایشگاه سویل اسپانیا شروع شده و همه چیز گویای این مطلب است که فیلم با پایان پروژه و افتتاح نمایشگاه در سال 1992به انتها می رسد . از همان ابتدا مشخص می شود که دو شخصیت رافائل ( پلیس با تجربه و رهبر گروه ) و آنجل ( پلیس جوان و جویای نام ) محور اصلی قصه و رویدادها بوده و دو عضو دیگر گروه نقش بسیار کم رنگی در وقایع خواهند داشت . فیلمساز به خوبی در دو سکانس ابتدای فیلم تضاد بین دو شخصیت اصلی را نشان می دهد . در سکانس اول ، « یگان 7 » سعی می کند طی عملیاتی یک از اوباش و قاچاقچیان محلی را دستگیر کند ولی او فرار کرده و در تعقیب و گریز میان او و آنجل ،‌ آنجل بدلیل کم تجربگی نمی تواند او را بازداشت کرده و به شدت تحقیر می شود در این میان رافائل سر رسیده و بر خوردی غافلگیر کننده و بسیار قاطع با قاچاقچی دارد . در سکانس بعد برخورد بسیار خشن و بی رحمانه رافائل و در کنارش برخورد ساده و رئوفانه آنجل را با خورده توزیع کنندگان شاهدیم .

پیشنهاد آنجل به گروه نقطه عطفی ست در زندگی او و آینده گروه ؛ چراکه بعد از قبول پیشنهاد افراد یگان با دستگیری سران اصلی باندهای قاچاق مواد رفته رفته به شهرت رسیده و از پول مواد ثروت خوبی بدست می آورند . در کنار کسب شهرت و ثروت ، آنجل در امتحانات پلیس قبول شده و به رتبه کاراگاهی می رسد که همه این موارد موجب بالا رفتن اعتماد به نفس او می شود . هر چه موفقیت های گروه بیشتر می شود خلق و خوی قانون مدارانه آنجل تغییر کرده و به فردی بی رحم و خشونت طلب تبدیل می شود . از ایرادات فیلم که به جذابیت آن لطمه زیادی زده است وجود عناصری بی ارتباط با شخصیت هاست که از همان ابتدا بر روی آن تاکید می شود . به عنوان مثال تاکید بر بیماری دیابت آنجل که هیچ تاثیری در سرنوشت او ، گروه و پایان قصه ندارد .

همزمان با تغییر حالات روحی آنجل ، با ورود دختری معتاد به مواد مخدر به زندگی رافائل تحول روحی وی را شاهدیم . ابتدا رافائل تصور می کند او دختری بی نوا و بخت برگشته است ؛ به همین علت به او پناه می دهد ولی در ادامه زمانیکه به اعتیاد او پی می برد سعی می کند او را ترک دهد . ورود دختر معتاد به زندگی رافائل عنصر خوبی است برای تغییر روحیات خشن او ولی اساسا مشخص نیست چرا او پس از پی بردن به اعتیاد دختر ، به توزیع مواد و کسب پول از این راه ادامه داده با آنکه می داند جزو عوامل موثر در اعتیاد مردم است . در کنار این ایرادات پرداخت بد شخصیت دو عضو دیگر گروه را نیز داریم که تاثیر زیادی در پایین آوردن جذابیت فیلم دارد .

در پایان فیلم نیز فساد یگان 7 هیچ اثری در سرنوشت آنها نداشته و تنها پس از یک انتقام شخصی افراد یگان از هم جدا می شوند که این خود مهر تاییدی ست بر شیوه خلاف قانون و اخلاق یگان 7 و تبلیغی ست بسیار خوب برای دیگر پلیس ها .

Grupo 7

یگان 7

محصول 2012

هنر پیشگان : آنتونیو د-لا-توره ، ماریو کاساس

کارگردان : آلبرتو رودریگوئز