نامه ای برآب
گفتوگو با كارگردان فیلم نامههای خیس

جوایزی همچون بهترین صداگذاری، تدوین، نقش مكمل مرد، نقش اول زن، كارگردانی، بهترین فیلم و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران نصیب این فیلم شد.
نامههای خیس كه دومین تجربه كارگردانی فیلم بلند برای اشرفیزاده است، هفته گذشته از شبكه چهار پخش شد. به همین بهانه با او به گفتوگو نشستیم كه حاصل آن را در ادامه میخوانید.
برای شروع كمی از خودتان و فعالیتهای فیلمسازیتان بگویید.
متولد اردیبهشت 60 در تهران هستم، اما اصالتا دزفولی هستم و تا 18 سالگی، زمان ورود به دانشگاهم در دزفول زندگی میكردم. در رشته سینما با گرایش كارگردانی، مدرك كارشناسیام را از دانشگاه هنر گرفتم و بعد در رشته ادبیات نمایشی، مقطع كارشناسی ارشد را در همان دانشگاه به پایان رساندم. از سال ورود به دانشگاه شروع به تلاش برای فیلم ساختن كردم. نتیجه این تلاشها تا به امروز حدود 20 فیلم كوتاه و مستند است. ساخت آن فیلمها هم تجربه خوبی برایم بود و همه موفقیتهایی كسب كردند و در نوع خودشان دیده شدند.
كمی از تجربیاتتان در فیلمهای كوتاه و مستند بگویید و این كه چطور این مسیر به ساختن فیلم بلند منتهی شد.
حضور جدیام در جشنواره از سال 79 با ساخت فیلم مستند «جادوگر» شروع شد. بعد از آن فیلمهایی مثل كائوس، فصل هفتم، سكوت پس از نجوا، آن بالا كنار جاده، آبی عمیق، كسی پشت پنجره چوبی گهوارهات را تكان خواهد داد، مستند طلسم، در زیرزمین خانه زنی است، مستند شهر موشها، از منهای یك و چند فیلم كوتاه و مستند دیگر را ساختم. بین این آثار فیلم آن بالا كنار جاده كه یك كار 35 میلیمتری بود و در سال 85 در مركز گسترش سینمای مستند و تجربی ساختم، خاصتر از بقیه بود. چون بعد از چند سال فیلم ساختن، با ساخت فیلم آن بالا كنار جاده، با تولید فیلم كوتاه بیشتر آشنا شدم. فیلم سر و شكل حرفهای داشت و خوب هم دیده شد. هركدام از كارهایی كه تاكنون ساختهام، برایم آموزنده بودند و تجربه جدیدی در آنها كسب كردم تا سال 87 كه اولین فیلم بلندم ـ قفل یعنی كلید ـ را در قالب تلهفیلم به تهیهكنندگی رسول صدرعاملی كارگردانی كردم.

نامههای خیس دومین تجربه فیلم بلندتان است؟
بله، بین نامههای خیس و قفل یعنی كلید فیلم بلند دیگری ساخته نشد، گرچه فیلمهایی را شروع كردیم، اما به خاطر تغییر شرایط تولید، هیچ كدام به نتیجه نرسیدند و نیمهتمام باقی ماندند. طوری كه احساس میكردم تولید كار بعدی شبیه به یك طلسم شده است تا نامههای خیس كه به تولید رسید و بعد از آن هم كار كمی سهولت پیدا كرد و پیشتولید كار دیگری را شروع كردیم.
چرا اسم این فیلم را نامههای خیس گذاشتید؟
در فیلمنامه اولیه، این نام مصداق عینیتری داشت. بعد از تغییراتی كه در فیلمنامه ایجاد شد، میخواستیم این اسم را عوض كنیم، اما به خاطر این كه فیلمنامه با این اسم ثبت شده بود، این كار را نكردیم. الان فكر میكنم این نام اشاره به واگویههای راضیه با خدا دارد.
فیلمنامه از اول برای ساخت تلهفیلم نوشته شده بود؟
بله، از ابتدا برای فیلم تلویزیونی برنامهریزی شده بود با این تفاوت كه سعیمان بر این است سطح توقعی كه از تلهفیلم وجود دارد را بالا ببریم. متاسفانه تلهفیلم به واژهای تبدیل شده كه در ذهن ما با سهلانگاری و جدی نگرفتن شرایط تولید عجین شده است. حتی انگار اگر قصهای را خیلی دوست داریم باید سینمایی باشد و قصهای كه دوست نداریم یا رگههای سفارشی پررنگی دارد را برای تلهفیلم بگذاریم. اما اعتقاد من این نیست.
اشرفیزاده: متاسفانه تلهفیلم به واژهای تبدیل شده كه در ذهن ما با سهلانگاری و جدی نگرفتن شرایط تولید عجین شده است. حتی انگار اگر قصهای را خیلی دوست داریم باید سینمایی باشد و قصهای كه دوست نداریم یا رگههای سفارشی پررنگی دارد را برای تلهفیلم بگذاریم
فكر میكنم رسانه جایی است كه باید آثار باكیفیت در آن تولید شود. در تاریخچه و تعریف تلهفیلم گفته میشود كه چون فارغ از نگرانیها و مشكلات مربوط به گیشه و فروش است، میتواند بسیار تجربهگرا باشد و حتی راههای جدیدی را به سینما پیشنهاد بدهد. اما در كشور ما تلهفیلم چنین نقشی پیدا نكرده است و با این تعریف درست خیلی فاصله دارد. تلهفیلم برای ما یك فیلم سفارشی تعبیر شده كه سیاستهای تلویزیون را در قالب آثاری داستانی ارائه میدهد و این روش به تلهفیلم خیلی لطمه وارد كرده است. باید تلهفیلم را با فضای تجربهگرا و متفاوت و خاص فیلمسازی كه ممكن است در سینما فرصت بیانش نباشد، آشتی دهیم.
آیا فیلم كوتاه و مستند را پیشزمینهای برای ساخت فیلم تلویزیونی میدانید؟ همینطور تلهفیلم را تمرین و تجربهاندوزی برای ساخت فیلم سینمایی محسوب میكنید؟
هیچكدام را پیشدرآمد و مقدمه كار دیگری نمیدانم. اگر در تمام عمرم فرصتی دست دهد، فیلم كوتاه میسازم چون علاقه و دغدغهام هست و با لذتی این كار را انجام میدهم كه فكر نمیكنم هیچ كار دیگری برایم این همه جذاب باشد. چون اگر اجازه داده شود، امكانی برای تجربه كردن است و میتوان فارغ از نگرانی مخاطب و ممیزی تلویزیون و قواعد سینما و گیشه، تجربیات مختلفی را كسب كرد. گرچه از همان اول نمیتوانستم سراغ فیلم بلند بروم، باید خودم را در عرصهای به اثبات میرساندم و آنچه یاد گرفته بودم را نشان میدادم و بعد سراغ فیلم بلند میرفتم. تلهفیلم هم برای همه فیلمسازان فضایی است كه میتوانند در آن تجربیاتی به دست بیاورند.
قطعا هدفم ساخت فیلم بلند سینمایی بوده و این كار برایم بااهمیت است، ولی میدانم دستور زبان تلهفیلم با فیلم سینمایی متفاوت است. درست است كه ساخت تلهفیلم برایم تجربیات زیادی را به همراه داشته اما ساخت فیلم بلند سینمایی دانستههای خاص خودش را میطلبد.

كارهای مستند و تجربی شما در جامعه هنری، مسابقات و جشنوارهها مطرح شدند اما مخاطبان تلویزیون و سینما فقط كار را از طریق همین رسانهها دنبال میكنند. برایتان چقدر اهمیت داشت كه با ساخت یك فیلم تلویزیونی، قابلیتهایتان را برای عموم به نمایش بگذارید؟
نمایش تواناییهای فردی نمیتواند تنها دغدغه و دلیل رفتن به سمت ساخت فیلم باشد. اما داشتن مخاطب وسیع و دیدن تاثیر روی آنها، اتفاق مهم و جذابی است. در سینما جاهطلبی كارگردان به شكل بزرگتری ارضا میشود چون مدتی كه فیلم در حال اكران است، توجه زیادی را به خودش جلب میكند. تلویزیون متفاوت است اما در عوض با مخاطب میلیونی مواجه هستیم. گرفتن بازخوردهای مخاطب كه گاه به گاه به كارگردان میرسد اتفاق بسیار خوبی است.
نامههای خیس با قواعدی شبیه به فیلمهای سینمایی ساخته شده است. چرا آن را به فیلم سینمایی تبدیل نكردید؟
بعد از جشنواره این نظر را زیاد دریافت كردم كه فیلم بیشتر به آثار سینمایی شبیه است تا تلویزیونی. اما من فكر میكنم خوب است تلهفیلمهایی داشته باشیم كه امتیازات بیشتری داشته باشند. اگر تلویزیون روی پخش این فیلمها در شبكههای خارجی و داخلی بیشتر كار كند، تلویزیون خودش تبدیل به یك جشنواره میشود. ضمن این كه ممكن است نامههای خیس یك فیلم موفق تلویزیونی باشد، اما آن را برای سینما مناسب نمیدانم. چون انتظار خودم این است كه فیلم ویژهتر و خاصتری را بعنوان فیلم سینمایی كارگردانی كنم. به گونهای از سینما علاقهمندم كه فیلم هم از لحاظ هنری قابلیت شركت در جشنوارههای معتبر جهانی را داشته باشد و هم بتواند مخاطب وسیع جذب كند. دوست دارم در سینما فیلمی بسازم كه مردم برای دیدنش صف بكشند. در صورتی كه نامههای خیس میتواند یك فیلم خوب تلویزیونی باشد.

در فیلم صحنههای تكرارشوندهای وجود دارد كه با ظرافت بسیاری تغییرات كوچكی در آنها صورت میگیرد. كمی در مورد شكلدهی این صحنهها توضیح دهید.
این صحنهها از اول در فیلمنامه وجود داشتهاند. در شكلدهی آنها عمدی وجود داشته كه به صورتی باشد رفتهرفته تغییر انرژی را در شخصیت راضیه ببینیم. مثلا تمام ابزار راضیه برای بیان علاقهاش به قاسم، سینی پذیرایی مختصری است كه كمكم شكل گستردهتری به خودش میگیرد. راضیه شخصیت امیدواری است كه باوجود سختیهایی كه در زندگیاش دارد، بدون نق زدن ادامه میدهد. اما رفتن قاسم در مقطعی امید را از راضیه میگیرد و ایمان و باورش را به چالش میكشد. سعی كردیم این تفاوت در روحیه راضیه كه در نهایت دوباره به امیدواری میرسد، بارز باشد.
میشود گفت رنگهایی كه در تصویر انتخاب كردهاید هم بر مبنای روحیه راضیه است؟
حتی لباسهای او بر مبنای حال و روحیهاش انتخاب شده است. از ابتدا در صحنه و لباس و گریم در مورد تغییرات رنگ صحبت كردیم. وقتی در سالن سینما مخاطب را میدیدیم كه با لحظهلحظه فیلم ارتباط میگیرد و این جزئیات را درك میكند، غرق شادی میشدیم.
اگر این فیلم ویژگیهای مثبتی دارد برآیند تلاش یك گروه است. سالهاست كه با همكار خوبم آقای اصغری كارگاه مشتركی داریم. کار گروهی اتفاقات خوبی را در پی داشته كه به همه همكارانم توصیه میكنم خودشان را از این نعمت محروم نكنند و نگارش را تبدیل به یك كار گروهی كنند. همینطور از خانم دلآگاه، تهیهكننده كار تشكر میكنم كه با وجود این كه تفاوتهایی در سلیقهها وجود داشت، به گروه جوان ما اعتماد كردند و گاهی حتی بیشتر از آنچه انتظار داشتیم به ما لطف كردند. از آقای رحمان سیفیآزاد، مدیر فیلم و سریال شبكه چهار هم تشكر میكنم كه با این كه ممكن بود راحتتر باشد شانه خالی كنند اما از فیلم دفاع و حمایت كردند.
منبع:جام جم