تبیان، دستیار زندگی
آثار و اشیای باستانی، چه از راه کاوش‌های علمی و چه از راه حفاری‌های غیرمجاز و یا عملیات عمرانی بدست آمده باشند، متعلق به یک ملت و متعلق به همه بشریت هستند. چرا که این آثار به همراه پژوهش‌های انجام پذیرفته بر روی آنها، می‌تواند نادانسته‌هایی را آشکار کند و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درفشهای اورارتویی در آذربایجان(1 )


آثار و اشیای باستانی، چه از راه کاوش‌های علمی و چه از راه حفاری‌های غیرمجاز و یا عملیات عمرانی بدست آمده باشند، متعلق به یک ملت و متعلق به همه بشریت هستند. چرا که این آثار به همراه پژوهش‌های انجام پذیرفته بر روی آنها، می‌تواند نادانسته‌هایی را آشکار کند و روشنی‌بخش تاریخ انسان و سرگذشت تمدن‌ها و جوامع بشری باشد.

درفشهای اورارتویی در آذربایجان1

اما این آثار و اشیای باستانی همواره در موزه‌ها و دیگر مراکزی که در دسترس همگان هستند، نگهداری نمی‌شوند و سر از کلکسیون‌ها و مجموعه‌های شخصی‌ای در می‌آورند که دست پژوهشگران از آنها کوتاه است. هر کوششی که بتواند بخشی از اینگونه آثار یا دستکم تصاویری از آنها را در اختیار همگان قرار دهد، می‌تواند برای پژوهش‌های تاریخی و باستان‌شناختی مفید باشد و پرتوی نوری بر نادانسته‌ها و مجهولات موجود بیفکند.

تصاویری که در ادامه این گفتار آورده شده‌اند، بخشی از اشیای مفرغی اورارتویی هستند که در زمانی نامعلوم از شمال غربی آذربایجان بدست آمده و در تاریخ هفدهم آذرماه 1354 (هشتم دسامبر 1975) در حراجی ساتبی (Sotheby) لندن فروخته شده‌اند. از محل فعلی نگهداری این آثار و مالک احتمالی آنها هیچگونه اطلاعی در دست نیست.

با توجه به اهمیت موضوع، نگارنده کوشش کرد تا بتواند به تصاویر و اطلاعاتی از این آثار دست یابد. اما این کوشش به جایی نرسید و در نهایت توانست کاتالوگی متعلق به مراسم حراج را پیدا کند که تصاویر مبهمی از این اشیای باستانی و درفش‌ها و نگاره‌های کیهانی در آن عرضه شده بود.

کیفیت نامطلوب تصاویر، نگارنده را بر آن داشت تا از چند هنرمند نقاش و علاقه‌مند به مطالعات باستانی برای بازنگاری دقیق و خوانای عکس‌ها درخواست یاری نماید.

آنچه در ادامه می‌آید، دربردارنده طرح‌ها و توضیحات مختصری پیرامون این اشیای مفرغین است که امید می‌رود در آینده از آگاهی‌ها و دانسته‌های بیشتری برخوردار شویم.

اشیای مفرغین

اگر هزاره‌های هشتم تا پنجم پیش از میلاد (دوره‌های نوسنگی و مس) زمان زندگی آرام و مسالمت‌آمیز جوامع بشری بود؛ و هزاره‌های چهارم و سوم پیش از میلاد (دوره مفرغ) زمان شکل‌گیری شهرها، دولت‌ها، ادیان، سپاهیان و نظام‌های مدنی و طبقات اجتماعی بود؛ از هزاره دوم پیش از میلاد (دوره آهن) و پس از یک دوره خشکسالی گسترده ، زمان جنگ‌های بزرگ و پُرشمار آغاز می‌شود و لشکرکشی‌ها و جهان‌گشایی‌های بی‌پایان گسترش می‌یابند.

اورارتو در نیمه پایانی هزاره دوم پیش از میلاد، تمدنی مبتنی بر یک اتحادیه قومی بود. اما کشور و دولت اورارتو در نیمه نخست سده نهم پیش از میلاد پا به عرصه تاریخ نهاد. این کشور پس از سیصد سال و در سده ششم (حدود سال 590) پیش از میلاد، پس از مدت‌ها جنگ و نبرد با آشوریان و دیگر کشورهای پیرامون و احتمالاً بر اثر شکست از سکاییانِ کوچ‌رو و یا «هُـوْخْـشَـثْـرَه/ هوخشتره» (بابلی: «کیاکسار») سومین و قدرتمندترین پادشاه ماد (633 تا 585 پیش از میلاد) برای همیشه از تاریخ محو می‌شود.

هزاره دوم و یکم پیش از میلاد، زمان پیدایش تمدن‌ها و کشورهای گوناگونی است که نتیجه و برآیند همین لشکرکشی‌ها و شکست‌ها و پیروزی‌ها بوده است. لشکرکشی‌هایی که نتیجه آنها، چه شکست بوده باشد و چه پیروزی، برای مردم عادی تفاوتی نداشت و آنان قربانیان و زیان‌دیدگان اصلی نبردها بودند. در این دوره، کشورها و تمدن‌های متنوعی در آسیای غربی پیدا می‌شوند و یا قدرت بیشتری می‌یابند. در ایران‌زمین: کاسیان، لولوبیان، گوتیان، عیلامیان، مانّاییان، مادان و هخامنشیان؛ در بین‌النهرین و آنسوتر: اکّدیان، بابلیان، آشوریان، کنعانیان، آرامیان و فنیقیان؛ در آناتولی و آسیای صغیر: میتانیان، هوریان، هیتیان، کیمیریان و اورارتوییان.

اورارتو در نیمه پایانی هزاره دوم پیش از میلاد، تمدنی مبتنی بر یک اتحادیه قومی بود. اما کشور و دولت اورارتو در نیمه نخست سده نهم پیش از میلاد پا به عرصه تاریخ نهاد. این کشور پس از سیصد سال و در سده ششم (حدود سال 590) پیش از میلاد، پس از مدت‌ها جنگ و نبرد با آشوریان و دیگر کشورهای پیرامون و احتمالاً بر اثر شکست از سکاییانِ کوچ‌رو و یا «هُـوْخْـشَـثْـرَه/ هوخشتره» (بابلی: «کیاکسار») سومین و قدرتمندترین پادشاه ماد (633 تا 585 پیش از میلاد) برای همیشه از تاریخ محو می‌شود. هوخشتره پیش از این و در سال 605 پیش از میلاد پادشاهی نیرومند آشور را از میان برده بود.

کشور اورارتو همواره از سوی آشوریان در معرض تاخت و تاز بوده است. کتیبه‌ و نگارکندی از شَلمَـنـصَـر سوم حاکی از حمله او به این شهر، کشتار اهالی، خونین کردن کوهستان‌ها، سوزاندن شهرها و برافراشتن میل‌هایی از سر انسان‌هاست. اما با این حال، کشور آشور پیش از آنکه بتواند اورارتو را نابود کند، خود مغلوب پادشاهی ماد گردید.

درفشهای اورارتویی در آذربایجان1

سرزمین اورارتو شامل پهنه‌ای می‌شد که تقریباً برابر است با شرق و جنوب‌شرقی آناتولی (ترکیه امروزی)، شمال کردستان، غرب و شمال‌غربی آذربایجان، تمامی ارمنستان و بخش‌های از گرجستان. پایتخت اصلی اورارتوییان در شهر قلعه‌مانند «تـوشـپـا» (Toushapa/ Tospa) در شرق دریاچه وان بوده که سرزمین اصلی آنان نیز بشمار می‌رفته است.

بازمانده بناها و آثار اورارتویی توشپا، در قلعه و تپه‌هایی در غرب شهر امروزی وان (که به نام‌های «وان قلعه‌سی» و «وان قدیم» خوانده می‌شوند) و در فاصله دو کیلومتری از کرانه دریاچه، همچنان برجای مانده است.

کشور و تمدن باستانی اورارتو (Urartu) یا «اوروآتری» (Uruatri) نام مشهورِ تاریخیِ خود را از کتیبه‌های آشوریان گرفته است. این نام به احتمال زیاد با نام جغرافیایی «آرارات» که در عهد عتیق نیز آمده، در پیوند است. نام آرارات اکنون برای نامیدن قله‌هایی در همین منطقه که در زبان ترکی «آغری‌داغ» و در زبان ارمنی «ماسیس» نامیده می‌شوند، بکار می‌رود.

اما اورارتوییان هیچیک از این نام‌ها را بکار نمی‌بردند و خود را «بـیـائی» (Biai) یا بیائیـنی/ بیائیـنیـلی (Biaini/ Biainili) می‌نامیدند. در کتیبه‌های برجای مانده بر ستون‌های بناهای توشپا و نیز در سنگ‌نبشته «کِـلِـه‌شـیـن» در غرب شهر اُشـنَـویه که شاه «ایـشـپـوئـیـنی» آنها را به دو زبان آشوری و اورارتویی نوشته است، خود را به ترتیب «پادشاه سرزمین نـائـیـری (Nairi)» و «پادشاه سرزمین بیائینی» نامیده است. واژه نائیری، نامی برای دریاچه وان و شهر مجاور آن بوده، اما گویا به تمامی کشور اورارتو تعمیم داده می‌شده است.

سنگ‌نبشته‌های برجای مانده از زمان شاه سَـردوری یکم، کهن‌ترین کتیبه‌ها از میان حدود چهارصد کتیبه اورارتویی هستند که تاکنون شناخته شده‌اند. این کتیبه‌ها بر صخره‌های قلعه وان (وان قلعه‌سی) نوشته شده است.

زبان اورارتویی ادامه زبان هـوری/ خـوری و از خانواده زبان‌های هورو-اورارتویی است. خط نگارشی این زبان در ابتدا نوعی خط تصویری (هیروگلیف) اختصاصی و بومی اورارتویی بود که بعدها به خط آشوریِ اصلاح‌شده که میخ‌های متقاطع آن به شکل منفصل و مجزا نوشته می‌شدند، تغییر یافت. اقتباس خط آشوری و نیز برخی دیگر از سنت‌های هنری آشوری، دلالت می‌کند که اورارتوییان تا اندازه زیادی متأثر از سنت فرهنگی آشوریان بوده‌اند.

سنگ‌نبشته‌های برجای مانده از زمان شاه سَـردوری یکم، کهن‌ترین کتیبه‌ها از میان حدود چهارصد کتیبه اورارتویی هستند که تاکنون شناخته شده‌اند. این کتیبه‌ها بر صخره‌های قلعه وان (وان قلعه‌سی) نوشته شده است.

در سنگ‌نبشته سه‌زبانه داریوش بزرگ هخامنشی در بیستون (DB)، به گونه‌های متفاوتی به نام این کشور اشاره شده است. داریوش در نسخه بابلی کتیبه بیستون از نام «اوراشْـتـو» بهره می‌برد در حالیکه در نسخه عیلامی، نام «هَـرمی‌نـویـا» و در نسخه فارسی باستان (ستون یکم، بند ششم)، نام «ارمـیـنَـه» (ارمنیه) را بکار برده است. نام اوراشتو به همین شکل در نسخه بابلی سنگ‌نبشته خشیارشاشاه در تخت‌جمشید (XPh) نیز آمده است.

شرح تصاویر:

1- یکی از خدایان بالدارِ کیهانیِ اورارتویی در برج بز (جَـدْیْ) همراه با پادشاه یا مردی ناشناخته در روبرو و مرد درفش بدست دیگری در پشت سر، و نیز همراه با هلال ماهِ نهاده بر میز

10.8 سانتیمتر بلندا و 17.1 سانتیمتر پهنا، سده هشتم تا هفتم پیش ازمیلاد

چشم‌اندازی به کشور و تمدن اورارتو

2- یکی از خدایان بالدار اورارتویی در برج بز (جَـدْیْ)

15.9 سانتیمتر بلندا و 9.2 سانتیمتر پهنا، سده هشتم تا هفتم پیش ازمیلاد

بخش هنری تبیان


منبع:

کتاب درفشهای اورارتویی در آذربایجان/ نوشته رضا مرادی غیاث آبادی