تشیع و مناطق شیعه نشین در دوران امام(ع)
دوره ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ كه از زمان رحلت رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در سال دهم هجرت شروع و به غیبت كبری ختم شده را به سه دوره می توان تقسیم كرد اوّل دوره امام علی ـ علیه السّلام ـ تا دوره امام حسین ـ علیه السّلام ـ ، دوره دوم امام سجاد ـ علیه السّلام ـ تا امام كاظم ـ علیه السّلام ـ ، و سوم: دوره امام رضا ـ علیه السّلام ـ تا امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشّریف ـ .
دوره سوم دورانی است كه با كمرنگ شدن بروز و ظهور سیاسی ائمه همراه است. این دوره با امامت امام رضا ـ علیه السّلام ـ شروع می شود ولی آنحضرت فرصتی برای ظهور و بروز در سطح وسیع سیاسی و اجتماعی در جامعه پیدا ننمود، در این دوره هر چند ائمه چون گذشته از ابراز حقوق حقّه خویش به هر نحو ممكن امتناع نمیكنند، امّا فشار سیاسی و خفقان حاكمیّت، هیچ گونه مجالی برای اجرای آن بدست نمیدهد.
اهتمام امام به حفظ شیعیان و تشكیلاتی است كه در دوره قبل بنیان نهاده شده و آرام آرام همراه با تقیّه با ارتباطاتی بسیار سخت و پیچیده به سوی استقلال خویش، بدون حضور امام به پیش میرود. حكومت عباسی به منظور كاستن از فشار قیامهای علوی به ظاهر احترام و تقدمی خشك برای ائمه قائل است، ضمن اینكه با قدرت تمام به كنترل و سختگیری برایشان میافزاید.[1]
در این زمان علویان نه تنها به حكومت مأمون بلكه به خلافت هیچ یك از عباسیان تن در نمیدادند، زیرا خود كسانی را داشتند كه به مراتب سزوارتر از عباسیان برای تصدّی آن میشناختند. و به علاوه مأمون به دودمانی تعلق داشت كه نسبت به افراد آن قلوب خاندان علی ـ علیه السّلام ـ چركین بود، بیش از آنچه از بنی امیه كشیده بودند از عباسیان میكشیدند، اموالشان را ضبط میكردند و خونهایشان را ریخته و از شهرهایشان آواره میساختند و خلاصه انواع شكنجهها را روا میداشتند.[2]
در این دوره تبلیغات زهرآگین در شكلهای مختلف به هدف بیاعتبار كردن شخصیت علمی علویان نزد مردم صورت میگرفت. خدشه وارد كردن به تصوّرات مردم درباره عظمت خاندان رسالت، تنها هدف مهمی بود كه از طرق مختلف توسط عباسیان دنبال میشد
یكی از شیوههای تبلیغی عباسیان بر ضدّ علویان این بود كه میگفتند: علویان آنچنان حقّی برای خود قائلند كه سایر مردم را «عبید» و برده خود میدانند. آنها این مفهوم را از روایاتی كه درباره برتری اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ یا مفهوم امامت و برتری و برگزیدگی (اصطفاء) از خود پیامبر و ائمه شیعه نقل شده است، گرفته و در تبلیغات خود از آن سوء استفاده میكردند.
در حالی كه در این گونه روایات تنها اطاعت بی چون چرای مردم از امام خاطرنشان شده و این مفهومی است غیر از آنچه بنی عباس در این باره عنوان میكردند. و عدهای از مردم سادهلوح را به دوری از علویان وامیداشتند.
در این دوره جعل حدیث و نسبت دادن آن به ائمه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ به منظور تخریب شخصیّت آنها نوعی دیگر از تبلیغات بر ضدّ شیعه بود كه حتّی غیرعباسیان نیز در آن نقش داشتند، آنها سعی داشتند با راههای مختلف موقعیّت علویان را در میان دوستداران آنها تخریب كنند و با اعمال محدودیّت برای علویان و شیعیان از بسط و گسترش تشیّع جلوگیری كنند.[3]
در دوره امام رضا ـ علیه السّلام ـ شیعیان در اكثر مناطق اسلامی تحت سلطه عباسیان حضور داشتند به گونهای كه در كتب تاریخی از اظهار ادب و احترام مردم شهرهای مختلف نسبت به امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ یاد شده است. عدّه زیادی از مردم مدینه و كوفه در عصر امام، شیعه بودند و امام رضا ـ علیه السّلام ـ كه از مدینه به سمت مرو حركت كردند مورد استقبال مردم شهرهای بصره و خراسان و نیشابور و مرو و... واقع شدند. به گونهای كه با ورود امام به این شهرها قلب مردم از فرط شوق به طپش میافتاد و به گرمی امام را پذیرا میشدند و در استقبال و پذیرایی از آن حضرت بر یكدیگر پیشی میگرفتند.[4] و این بیانگر این مطلب است كه مردم عاشق و علاقهمند به خاندان نبوّت و رسالت بودند و به آنها عشق میورزیدند وعلی رغم جوّ اختناق و خفقان و وحشت، تكریم امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ را بر خود فرض میدانستند.
ورود امام به ایران، سبب خیر و بركت و وجود پر وجودش منشأ خیرات و بركات و گسترش تشیّع در ایران شد و اثار بر جای مانده از مسیر امام در شهرها و مناطقی كه به نحوی محلّ استقرار امام بوده، نشان از علاقه ویژه شیعه به ائمه خود در میان مردم است به عنوان نمونه «مسجد امام رضا ـ علیه السّلام ـ در اهواز» یكی از قدیمیترین نقاطی است كه در ایران به نام امام رضا ـ علیه السّلام ـ وجود دارد و مساجد و قدمگاههایی كه در دزفول و ابرقوی یزد و ... به نام امام رضا ـ علیه السّلام ـ وجود دارد.[5]
یكی دیگر از مناطق شیعه نشین در عصر امام رضا ـ علیه السّلام ـ مصر است كه ادریس بن عبدالله از دسترس مأموران دولت عباسی فرار میكند و به مصر میرود. ادریس در مصر مهمان یكی ازمأموران دولت عباسی به نام «واضح موسی صالح بن منصور» مشهور به «مسكین» شد كه از شیعیان بود و منصب (برید) نامهرسان مصر را داشت. این فرد ادریس را به صورت پنهانی به مغرب فرستاد كه هارون پس از آگاهی از كار او، او را به قتل رساند. چون در دستگاه عباسی كسی كه با شیعیان همكاری میكرد و شیعه بودنش به اثبات میرسید سزایش مرگ بود. ادریس وقتی به شهر «ولیلی» رسید قبیله اوربه از قبایل بزرگ مغرب از او تجلیل كردند. و حضور او را گرامی داشتند . پذیرفتن ادریس توسط این قبیله كمك بزرگی در رونق حركت و حكومت ادریس كرد، آنها با ادریس بیعت كردند و ادریس برای آنها خطبه خواند، پس از آن تمام قبایل و اهالی مراكش (مغرب) با او بیعت كردند و قدرت او روزافزون شد. به گونهای كه توانست دولتی بزرگ و قدرتمند در مغرب عربی به نام اسلام و شیعه تأسیس كند. دولت او كه در سال173 هـ در مغرب تأسیس شد نخستین دولت شیعه بود. ادریس سرزمین (تامس) و قلاع آن را فتح كرد و آنها را به اسلام دعوت نمود، بعد تلمسان را تسخیر كرد كه اهالی آنجا حكومت ادریس را پذیرفتند و در آنجا مسجدی بنا كرد. فلذا شمال افریقا از شیعیان و تحت رهبری ادریس بودند تا اینكه ادریس توسط مأموران عباسی شهید شد. و امام رضا ـ علیه السّلام ـ درباره ادریس میفرمایند:
توجّه به مطالبی كه گفته شد میتوان نتیجهگیری كرد كه در زمان امامت امام رضا ـ علیه السّلام ـ با توجّه به اینكه جوّ خفقان و رعب آوری كه عباسیان ایجاد كرده بودند زندگی شیعیان به سختی میگذشت و با این حال به بركت وجود امام رضا ـ علیه السّلام ـ بسط و گسترش تشیّع در جهان اسلام به ویژه ایران روزافزون بود، به گونهای كه اكثریت و یا بخش قابل توجّهی از مردم مناطق كوفه، قم، جبل العامل، مصر و نیشابور و ... شیعه بودند و به این نكته نیز باید توجّه داشت كه شیعیان نسبت به اهل سنّت در اقلیّت بودند و حتّی عده زیادی از مردم خراسان و ... سنّی حتّی ناصبی و دوستدار معاویه بودند.[7]
منابع:
[1] . كاظمی پوران، محمّد، قیامهای شیعه در عصر عباسی، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1380، ص 218.
[2] . جعفر مرتضی حسینی، زندگانی سیاسی هشتمین امام، ترجمه خلیلیان، بیجا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، 1373، ص110 و 111.
[3] . جعفریان، رسول، حیات فكری و سیاسی امامان شیعه، قم، انتشارات انصاریان، چاپ ششم، 1381، ص 446 تا 450.
[4] . عطایی خراسانی، علی اصغر، زندگانی امام رضا ـ علیه السّلام ـ ، مشهد، انتشارات شهداء الفصله، چاپ اول، 1378، ص 94 و قبل از آن.
[5] . جعفریان، رسول، پیشین، ص463 و 464.
[6] . كاظمی پوران، محمّد، پیشین، ص 198 الی 206.
[7] . عاملی، محمّدحسن، شیعه در تاریخ، ترجمه عطایی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1370، ص 213بخش حریم رضوی