راز موفقیت شجریان
گفت و گوی اختصاصی تبیان با سید عبدالحسین مختاباد
بخش پایانیدر دو مطلب گذشته (اول و دوم ) گفته های سید عبدالحسین مختاباد درباره موسیقی ایران و باید و نبایدهایش منتشر شد. بخش پایانی گفت و گو بیشتر جنبه شخصی دارد که در آن محتاباد از زمینه های علاقمندی به موسیقی و اساتیدش می گوید.
آقای مختاباد تبیان را چطور ارزیابی می کنید؟
- من از زمانی که لندن درس می خواندم تبیان را می شناسم و هر روز به سایت تبیان سر می زدم چراکه اطلاعات مفیدی به من می داد و در حال حاضر هم گاه و بیگاه با آن در گیر هستم .
یکی از بخش هایی که ما در سه سال اخیر راه اندازی کردیم و خیلی هم طرفدار دارد بخش گنجینه ی صوتی تبیان است. بخش مربوط به صدای شما نیز پر بازدید است. یک سوال دیگر . شما با آقای شجریان هم ارتباطی داشته اید؟
- بله.
ولی در اسامی اساتید شما نامی از ایشان نبود!
- من به طور رسمی خدمت ایشان نبودم ولی خب به صورت غیر رسمی از تجاربشان استفاده کرده ام.
آقای شجریان چه ویژگی هایی دارد که اینقدر مورد توجه در جامعه موسیقی سنتی است؟
- اولین خصلت این هنرمند این است که آموزششان درست بوده و وقت جدی برای آموزش خود گذاشته اند و خوب یاد گرفته اند. و سپس توانسته اند خوب این داشته ها را ارائه دهند . خصیصه دیگر ایشان این است که در ارائه سنت، اصل وفاداری را بجای آورده اند مثلا می توانستند دست به نوآوری های خاصی بزنند که البته در برخی آثارشان دیده می شود. اما اصل ارائه سنتی بود که در حال فراموشی بود و آقای شجریان پل میان سنت و مدرنتیه بوده اند و توانستند این پل را به خوبی حفظ کنند. وجهه بعدی ایشان دیدگاه این است که تابع شرایط اجتماعی تحمیلی نیستند . آیتم سوم اینکه ایشان در ارائه اثر واقعا حرفه ای هستند و نقصی در کارشان نیست. مثلا تحریرها، فراز و فرود ها و تلفیق شعر و موسیقی به نوعی است که وقتی یک شنونده حرفه ای یا غیر حرفه ای گوش می کند گویی سوار بر اسبی خوش خرام است . مثلا وقتی تار آقای جلیل شهناز را می شنوید ، نی مرحوم کسرایی را می شنوید همین حس را می کنید.چراکه هنر دو سوی دارد یک سو بحث تکنیک است و سوی دیگر بحث محتواست ، هر کدام از این دو سو اگر لنگ بزند،حس کار دچار مشکل خواهد شد. آقای شجریان توانسته در این بُعد یک الگوی خوب را برای موسیقی ایرانی ارائه کند.من خودم در سال 1360 با آثار ایشان آشنا شدم و تا همین الان که دکترای موسیقی گرفتم وقتی یک اثر از ایشان را می شنوم می بینم واقعا بهتر از این نمی شد آن را اجرا کرد.
آقای مختاباد شما کار خود را از کی شروع کردید؟ و چه شد که به موسیقی روی آوردید؟
- من از کودکی می خواندم. مثلا سال 1355 زمانی که در روستای خود بودم ترانه می خواندم؛ بطوری که در مدرسه هم مورد توجه بودم و دبیران تشویقم می کردند که روی سن بروم و بخوانم . سال 1356 در سطح استان اول شدم یعنی زمانی که 11 ساله بودم . بعد از انقلاب فضا به گونه ای دیگر شد و در این دوران من با آثار موسیقیدانانی چون بنان و شجریان و غیره آشنا شدم . آثار ایشان را بارها گوش می دادم و از حفظ می کردم . وقتی به تهران آمدم اولین کارم این بود که به کلاس آواز رفتم و ساز را نیز یاد گرفتم .
اساتید شما چه کسانی بودند؟
- استاد آوازم آقای صالح عظیمی بودند. استاد سنتورم آقای سراج . مرحوم جنگوگ استاد سه تار بودند. مرحوم بیداریان استاد تنبک.
سی دی ترانه وصال چقدر تیراژ داشته است؟
- با توجه به اینکه هنوز این اثر در حال فروش است احتمالا بالای میلیون تیراژ می شود. البته این تیراژ قانونی است وگرنه بصورت غیر قانونی که در رقم بالاتری تکثیر می شود. به اضافه اینکه مثلا در حال حاضر در بازار کل ترانه های من روی دو سی دی به صورت ام پی تری(MP3) موجود است و تکثیر می شود و متاسفانه این امری نرمال در ایران است.
دکتر مختاباد شما چند فرزند دارید؟
- من دو دختر دارم. دختر اولم دانشجوی سال اول مدیریت است، دختر دومم هم اول راهنمایی است.
متولد چه سالی هستید؟
- اول فروردین سال 1345
واقعا اول فروردین به دنیا آمدید؟
- بله پدر من انسان باسوادی بود، تقریبا نیمی از شاهنامه را از حفظ بود. قران و نهج البلاغه را تقریبا از بَر داشت و عادت داشت مسائل مهم زندگی را یادداشت کند، از جمله ساعت و روز به دنیا آمدن فرزندان را یاداشت کرده بودند . به یاد می آورم زمانی که فوت کردند، قرانی بالای سرشان بود که در آن شعری از فردوسی را که مفهومی عرفانی از کوچ انسان به دیار ابدی داشت به خط خود نوشته بودند و من هنوز این برگه را دارم.
حرف ناگفته ای اگر هست بفرمایید.
- در پایان می خواهم نکته ای را عرض کنم که خیلی هم مهم است. چندی پیش آقای مهندس کاظمی یکی از دوستان من که سابقا معاون وزیر بود، یک کاتالوگ آورده بودند که شامل تابلوهای هنرمندان نقاش ایرانی در حراجهای خارجی بود. قیمتها 50 میلیون تا 150 میلیون تومان بود. در میان آن یک اثر متعلق به دوستم آقای جباری بود که مبلغ پیشنهادی آن70 تا 80 میلیون تومان بود. خب این امر در اقتصاد آیتم مهمی است اما نمی دانم به چه دلیل این امر به صورت اکتیو در نمی آید. در اروپا و امریکا دولت برای کمتر کردن مالیات شرکت های بزرگ، گفته اگر شما بتوانید آثار هنری بخرید و جشنواره های فرهنگی و هنری برگزار کنید مالیات به به طور چشمگیری کاهش می یابد. این امر باعث شده مثلا یک شرکت اروپایی جشنواره موسیقی آسیایی تشکیل دهد و موسیقیدانان را به کشورش فراخواند. این امر هم باعث سود برای خود شرکت شده و هم باعث سود دهی هنرمندان و هم اشاعه هنر کشوری دیگر می شود . در این میان جامعه نیز به یک بشاشیت و نشاط دست می یابد. متاسفانه این تفکر عقب مانده در فرهنگ ما وجود دارد که فعالیت در بازار هنری نه تنها سود آور نیست بلکه سبب ضرر می شود، اما در اصل هر دوسوی این داستان متضرر می شوند هم سرمایه داران و هم هنرمندان . مثلا تا کنون در مملکت ما دیده نشده که یک استاندار اعلام کند که می خواهد بوجه ای برابر با دو میلیارد را خرج موسیقی و هنر و سینما کند. همین الان استاندار مازندران چهار سال است که می خواهد یک اثر من را که محلی مازندرانی است به مبلغ 20 میلیون تومان بخرد! در همان شهر، پلی با هزینه بالغ بر دومیلیارد ساخته شده و بعد کج شده! و هزینه تعمیر آن حدود 800 میلیون تومان است. این موضوع برای جامعه ای که ادعای فرهنگ و هنر دارد زشت و بد است. مثلا خود بنده وقتی می خواهم یک سی دی برای عرضه آماده کنم، گرافیست، نوازنده استودیو، چاپخانه ، خطاط و... مشغول به کار می شوند. همین یک سی دی کلی اشغال تولید می کند، و نان را سر سفره 20 خانواده می برد و این اقتصاد است .
سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان