نخستین فیلمبردار ایرانی(2)
معرفی میرزا ابراهیم عکاسباشی

سرانجام این دستگاهها خریداری شده و در اختیار میرزاابراهیمخان قرار گرفت و او با آن ها در شهر(استاند) بلژیك كه مظفرالدین شاه مدتی در آن توقف داشت، از(جشن گل) كه با ورود شاه مصادف شده بود، فیلمبرداری كرد...
(امروز عید گل است و ما را دعوت به تماشا كردند، بسیار عید با تماشایی بود، تمام كالسكهها را با گل مزین كرده و توی كالسكهها و چرخها را پر از گل كرده بودند كه كالسكهها پیدا نبود و خانمها سوار كالسكهها شده و با دستههای گل در جلو ما عبور كردند و عكاسباشی هم مشغول سینما توگراف اندازی بود...)
در دومین سفر مظفرالدین شاه به اروپا، میرزا ابراهیمخان باز به عنوان عكاس همراه كاروان او بود. شاه در سفرنامه دوم خود در ضمن شرح وقایع روزهای توقف در آلمان نوشته است: (عكاسباشی را هم به جهت عكس جدید الاختراع كه در آلمان بود، گفتیم بماند و یاد بگیرد) و در جای دیگر مینویسد: عكاسباشی هم سینما توگراف آورده بود، یك ساعتی هم او را تماشا كردیم.
پس از بازگشت از سفر دوم، سفرنامه شاه باز در(مطبعه خاصه مباركه) با دست میرزا احمد خان و میرزا ابراهیم خان چاپ و منتشر شد، در صفحه اول آن سفرنامه آمده بود:
میرزا ابراهیم پس از بازگشت از سفر، همچنان با پدر خود در عكاسخانه دارالفنون و چاپخانه دربار مشاركت داشت و پس از درگذشت پدر(میرزا احمدخان)، لقب (صنیعالسلطنه)، به او تعلق گرفت.
نمونههایی از عكسهای میرزا ابراهیمخان و پدرش میرزا احمدخان، 178 قطعه در چهار مجله در آلبوم خانه گلستان موجود است كه از مظفرالدین شاه و شكارگاههایش در فاصله سالهای 1314 تا 1320 هجری قمری گرفته و مرتب شده است. پس از مرگ مظفرالدین شاه، ابراهیم میرزا خدمت در دربار را ترك كرد و در زمینی كه با برادر كوچكترش(تقیخان صنیع السلطان) در نزدیكی كرج تهیه كرده بود به كشاورزی پرداخت و در خانهاش گاهی برای دوستان و مهمانهایش فیلم نشان میداد، وی در سالهای آخر زندگانی برای كشاورزی، به گیلان رفت و در سال 1294 شمسی در چابكسر از دنیا رفت.
البته یك حكایت دیگر آن است كه میگویند: با آغاز سلطنت محمدعلی شاه و پس از فوت مظفرالدینشاه، میرزا ابراهیم جایش را به عبدا... میرزا قاجار(شاگرد پدرش) داد و خود به زراعت در ولدآباد كرج و نیز به امور چاپی مشغول بود، او در اواخر عمرش املاك (ساعدالدوله) را در قزوین اجاره كرد و در قهوهخانهای در چابكسر دچار سكته شد و درگذشت. از او یك پسر و چهار دختر باقی ماند، پسر او جهانگیر مصور رحمانی از عكاسان ماهر تهران بود.
در دومین سفر مظفرالدین شاه به اروپا، میرزا ابراهیمخان باز به عنوان عكاس همراه كاروان او بود. شاه در سفرنامه دوم خود ضمن شرح وقایع روزهای توقف در آلمان نوشته است: (عكاسباشی را هم به جهت عكس جدید الاختراع كه در آلمان بود، گفتیم بماند و یاد بگیرد) و در جای دیگر مینویسد: عكاسباشی هم سینما توگراف آورده بود، یك ساعتی هم او را تماشا كردیم.
آنتوان روس: آنتوان سوریوگین از عكاسان معروف و هنرمند تبریز و تهران، از اهالی گرجستان بود كه در ایران به روس بودن شهرت یافت. او هم از اولین عكاسان معروف آن زمان بود و همزمان با ابراهیم میرزاخان، نقش مهمی در هنر عكاسی داشت. وی در دهه آخر سیزدهم هجری از قفقاز به تبریز آمده و عكاسخانه خود را در آن شهر دایر كرد. سپس بر اثر شهرتی كه به دست آورده بود، به دربار مظفرالدین شاه راه یافت. وی در سال 1495 هجری قمری، كتابی در فن عكاسی از(لیبر) از عكاسان مشهور پاریس به فارسی ترجمه و به ولیعهد تقدیم كرد كه نسخهای از آن ترجمه به خط نستعلیق خوش در كتابخانه ملی تهران موجود است. آنتوان گویا همراه مظفرالدین شاه یا كمی پیش از او رهسپار تهران شد. در این شهر در خیابان علاءالدوله(فردوسی) جنب در شرقی میدان، عكاسخانه خود را دایر كرد و در اندك زمان شهرت زیادی در میان مردم تهران به دست آورد. او سپس تابعیت ایران را پذیرفت و با یك زن ارمنی، البته ایرانی ازدواج كرد و صاحب چند فرزند شد اما از آنان بیش از یك دختر و یك پسر زنده نماند.
او مردی آرام، گوشهگیر، خوشبرخورد و گشادهرو و در عكاسی استاد بود. پرترهها و عكسهای هنرمندانه او در دست خانوادههای ایرانی، فراوان دیده میشود. وی دارای نشانهای زیادی از سوی ایران شد. هم چنین مدال افتخار طلا از نمایشگاه 1897 بروكسل و نمایشگاه 1900 پاریس و چندین مدال دیگر كسب كرد كه تصویر آن ها را در برخی از آرمهای عكاسخانه خود در پشت عكسها به چاپ رسانده است. گفته میشود بسیاری از عكسهای زمان مظفرالدین شاه در تهران و پیشامدهای دیگر آن زمان، اثر دست آنتوانخان است و خود، مجموعهای از نسخههای اصل عكسهای آنتوانخان در اختیار دارد كه مهارت و استادی او را در هنر عكاسی به خوبی نمایان میكند، گویا برخی از آن ها از روی شیشههایی چاپ شده كه عكاسان پیش از او از مناظر مختلف ایران گرفته بودند. او در تهران به خاك سپرده شد، فرزند او هنرمند و مینیاتوریست بود كه در آغاز جوانی در آتلیه پدرش مشغول كار عكاسی بود، اما ذوق سرشار و استعدادش او را به كار نقاشی و خلق آثار هنری كشاند. او پس از جنگ دوم جهانی، نمایشگاهی از آثار خود را به نمایش گذاشت و سپس به هندوستان رفت و از آن جا رهسپار آلمان شد و سپس به دعوت وزارت فرهنگ و هنروقت، نمایشگاهی از آثارش در تالار فرهنگ تهران به معرض نمایش گذاشت و برخی از آثار او برای حوزههای تهران خریداری شد و اكنون روزهای كهولت را در اشتوتگارت میگذراند.
بخش هنری تبیان
منبع: مجله خانواده سبز