خانوادههای ترکیبی
در هر حال شما باید با فرزندی کنار بیایید که در تولد فیزیولوژیکی وی نقشی نداشته اید و از طرف دیگر این فرزند علی رغم داشتن مادر و پدر اصلی، ناچار است که شما را به عنوان مادر یا پدر دوم خود بپذیرد و با شما زندگی کند که همه این موارد می تواند برقراری رابطه میان شما دو نفر را با چالشهای جدی مواجه کند.
بزرگ کردن و تربیت فرزندان خود یک چالش بزرگ برای افراد در زندگی خانوادگی است.
با افزایش روند رو به رشد آمار طلاق، خانواده های ترکیبی یک روند رشد فزاینده یافته اند.آمارها نشان می دهد که تعداد این دست خانواده ها هر سال زیادتر می شود. شاید در آینده و با در نظر گرفتن افزایش آمار طلاقها این نوع خانواده ها به شکل رایج خانواده در جوامع جهانی تبدیل شوند. مهمترین مشکلی که این خانواده ها با آن مواجه هستند عبارت است از تلاش برای کارکرد خانواده به عنوان یک واحد و تبدیل شدن به یک خانواده عادی.
در خانواده های ترکیبی باید دوباره همه چیز حتی تعطیلات، ساعت خواب، کارهای روزمره و روتین و ... با دقت و توجه کامل مورد تصمیم گیری نهایی قرار گیرد.
تاریخچه خانوادگی متفاوت، آداب و رسوم مختلف، خاطرات متفاوت و حتی گاهی اوقات فرهنگهای مختلف باید در تصمیم گیری ها به حساب آورده شود.
مانع دیگری که این خانواده ها با آن مواجه هستند جانبداری، تعارضات، بروز مشکلات در وظیفه شناسی و ... است. با فرض طبیعی بودن همه چیز این امر می تواند برای هر کسی استرس آور باشد. ممکن است والدین متوجه شوند که بین برآوردن نیازهای شوهر یا همسرشان، فرزندانشان و یا حتی شوهر و همسر قبلی شان گیر افتاد اند. بیشتر مواقع پدر یا مادر اصلی احساس می کند که بین بی طرف بودن، انطباق و هماهنگی با قوانین شوهر یا همسرشان و فرزندشان گیر افتاده اند. حتی اگر در این زمینه توافق داشته باشند که ناپدری یا نامادری اختیار و قدرت لازم برای تربیت و هماهنگی فرزند خوانده ها را دارد ممکن است بچه ها این موضوع را نپذیرفته و باعث مقاومت کردن، مدعی شدن و یا افسردگی آنها شود. درست شبیه به خانواده های اصلی، اگر این بچه ها هر گونه تنشی را بین والدین به ویژه در زمینه نظم و ترتیب یا قوانین و مقررات و ... احساس کنند، احتمالا شروع به بهره برداری از این فرصتها برای کسب قدرت در برابر دیگر فرزندان و یا ناپدری و نامادری خود می کنند.
لذا به نظر می رسد که برای کاهش و به حداقل رساندن این مشکلات و سواستفاده ها از طرف فرزندان، این والدین اصلی هستند که در نهایت می توانند مشکل و بحران را مدیریت کنند و باید تلاش کنند در برابر وسوسه ها مقاومت کنند و در عوض باید با در نظر گرفتن قدم های کوچک، به آرامی با موضوع برخورد کنند. به جای فکر کردن و پرداختن بر روی راه حلهای آنی و فوری بر روی راه حلهای طولانی مدت متمرکز شوند. بچه ها برای تنظیم کردن و تطبیق خود با قوانین جدید محتاج زمان هستند و بسیاری از تغییرات درون خانه ای به ویژه آنهایی که شامل فرزند خوانده ها می شود باید توسط پدر و مادر اصلی آغاز بشوند.
بچه ها نیازمند ثبات هستند و این باید هر چه بیشتر از طریق توجه و دقت والدین خصوصا در خانواده جدید مهیا شود.
قبل از آنکه یک باره خود را در یک خانواده ترکیبی وارد کنید توجه کنید که چگونه شما و همسر جدیدتان می توانید با هم مشکلات را حل کنید. این موضوع یک فاکتور فوق العاده مهم در موفقیت کلی یک خانواده ترکیبی است.
گاهی اوقات افراد بدون توجه به این موضوع به همراه فرزندان خود به خانه همسرشان که او هم از ازدواج قبلی اش صاحب فرزند است نقل مکان می کنند. آنها احتمالا عقاید مختلفی درباره نظم و ترتیب، رفتار و قوانین و مقررات، نوع گردش و تفریح، نوع غذاهایی که دوست دارند و یا دوست ندارند، کیفیت روابط با اطرافیان و اقوام و کلا در همه زمینه ها دارند.
ناگفته پیداست که حتی اگر سالها از چنین ازدواجی بگذرد زوجین همچنان باید تلاش کنند تا بتوانند موفق شوند مثل یک خانواده یک پارچه عمل کنند. زوجین واقعا نیاز دارند روی نقشی که در پرورش فرزندانشان و یا تغییر قوانین خانه داری منزل شان ایفا خواهد کرد با هم گفتگو کنند. تشکیل روابط خانوادگی زمان بر است و این زمان گاهی به هفت یا هشت سال زمان نیاز دارد.
در هر حال خوب یا بد، خانواده های ترکیبی در حال افزایش هستند و لذا برقراری ارتباطات جدید می تواند دشوار باشد اما با کمی وقت گذاشتن و صبوری زیاد دو خانواده می توانند با موفقیت تشکیل یک خانواده واحد را بدهند.
مریم عطاریان بخش خانواده ایرانی تبیان