تبیان، دستیار زندگی
طرح آزاد سازی ذخایر استراتژیک ایالات متحده که در هفته قبل افشا شد، متضمن چند نکته اساسی است.....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دو چالش در مدیریت انرژی آمریکا


طرح آزاد سازی ذخایر استراتژیک ایالات متحده که در هفته قبل افشا شد، متضمن چند نکته اساسی است.....


نفت امریکا

طرح آزاد سازی ذخایر استراتژیک ایالات متحده که در هفته قبل افشا شد، متضمن چند نکته اساسی است. مهم‌ترین این نکات، شاید تغییر روندی در سیاست مدیریت انرژی ایالات متحده است. سیاستی که بیش از همه مبتنی بر این امر است که عربستان سعودی دیگر در آن جایگاهی برای مدیریت بازار انرژی نخواهد داشت.

همزمان با افزایش بهای نفت به بیش از 115 دلار در هر بشکه، یکی از مقامات آمریکایی فاش کرد که کاخ سفید در صدد است تا طرح آزاد سازی ذخایر استراتژیک را در دستور کار قرار دهد. ذخایری که بالغ بر 695 میلیون بشکه نفت شده و کار ویژه آن مختص به شرایط اضطراری در بازار است.

این اقدام کاخ سفید می‌تواند یک معنای دیگر نیز در بر داشته باشد، اینکه واشنگتن خواهان اقدام و دست به کار شدن کشورهای حاشیه خلیج فارس برای افزایش تولید و کاهش بهای نفت است. همچنین می‌تواند متضمن این نکته باشد که ایالات متحده در قصد دارد با کاهش بهای نفت نشان دهد که در صدد درگیر شدن در یک چالش نظامی با ایران نیست.

اما آنچه در این میان می‌توان گفت این است که اعلام این خبر نشان دهنده دو چالش و مشکل همزمان در سیاست مدیریت انرژی ایالات متحده است: اول آنکه از زمان رونالد ریگان، هرکدام از روسای جمهوری ایالات متحده عملاً از افزایش تولید عربستان سعودی به عنوان جایگزین آزاد سازی ذخایر استراتژیک استفاده کرده‌اند، و دوم اینکه، هیچ استاندارد دقیقی برای اینکه گفته شود چه زمانی مناسب برای آزاد کردن ذخایر استراتژیک است، وجود ندارد. هر دوی این عوامل چالش جدی پیش روی ایالات متحده قرار داده است.

ژئوپلیتیک خاورمیانه به دلیل خیزش‌های اخیر به شدت با گذشته تغییر کرده و دیگر ایالات متحده مانند قبل منبع و یا قدرتی برای تجمیع سیاست‌ها در این منطقه ندارد

در طی سال‌های گذشته ایالات متحده بارها نشان داده است که علاقه چندانی به آزاد سازی ذخایر استراتژیک نداشته و عملاً ترجیح می‌دهد که عربستان سعودی با افزایش تولید نفت، مشکل افزایش بها را مدیریت کند. در واقع طی دهه های قبل، روسای جمهور ایالات متحده نشان داده‌اند که همواره در زمان‌های بحران و جنگ روی کشورهای بزرگ تولید کننده نفت در خاورمیانه حساب باز می‌کنند.

نفت امریکا

برای مثال عربستان سعودی پیش از جنگ اول خلیج فارس، بازار را با افزایش تولید خود اشباع کرد و همین اقدام نیز در سال 2003 و قبل از اشغال عراق به وقوع پیوست. حتی بعد از وقایع 11 سپتامبر که روابط آمریکا و عربستان به شدت تیره شد نیز، عربستان سعودی در راستای کاهش بهای نفت تولید خود را افزایش داد. در بهار سال جاری که بحث بر سر آزاد سازی ذخایر در آمریکا جدی شده بود، عربستان با زهم با افزایش تولید به میزان بیش از 10 میلیون بشکه در روز، که منجر به کاهش 10 دلاری برای هر بشکه نفت شد، خیال کاخ سفید را از بابت ذخایر استراتژیک راحت ساخت.

اما برای ایالات متحده، تکیه بر ظرفیت عربستان سعودی، هرچند از لحاظ سیاسی متقاعد کننده است، اما کم خطر نیست. اولین دلیل آن است که عربستان، هم از داخل و هم از خارج به دلیل نزدیکی شدید با ایالات متحده در سیاست مدیریت انرژی تحت فشار است. این امر تاجایی به پیش رفت که در نشست اخیر سران اوپک، حتی کشورهایی نظیر امارات و کویت نیز از افزایش تولید عربستان به شدت گلایه‌مند بودند.

از سویی هم اکنون چالش‌های داخلی این کشور برای مقابله با موج اعتراضات شروع شده از سوی شیعیان، که 90 درصد مناطق نفت خیز این کشور تحت اقامت آنان است، روز افزون شده است. احتمال هرگونه توقف یا کاهش تولید بر اثر این چالش چندان دور از ذهن نیست.

از زمان رونالد ریگان، هرکدام از روسای جمهوری ایالات متحده عملاً از افزایش تولید عربستان سعودی به عنوان جایگزین آزاد سازی ذخایر استراتژیک استفاده کرده‌اند

نمونه ای از این چالش آن است که بازار نفت اخیراً تا زمانی که عربستان آمادگی کامل برای حمایت از عرضه را داشت، نوسان شدیدی در بها را شاهد نبود. اما به محض شایعه دسیسه برای ترور وزیر اطلاعات این کشور، آشفتگی بازار را فرا گرفت. هرچند این شایعه کذب از آب درآمد، اما مواجهه بازار با واقعیت چالش‌های جدی در منطقه و به خصوص در داخل عربستان سعودی، بهانه لازم برای افسار گسیختگی در بازار را بدست داد. افسار گسیختگی که بیش از اندازه ناشی از غیر قابل پیش بینی بودن شرایط در آینده بود.

نتیجه این امر واضح است: بازار در هفته‌ها و ماه‌های آینده آرام نخواهد بود. احتمال وقوع حوادث غیر قابل پیش بینی در منطقه خاورمیانه، هر آنچه بازار برای نوسان لازم داشت را در اختیار قرار داد. در نتیجه اتکای سنتی آمریکا به عربستان سعودی، در نتیجه این بی ثباتی در منطقه، بیش از هر زمانی غیر منطقی و غیر معقول است. این در حالی است که عربستان امروز بیش از هر زمانی برای فرونشاندن اعتراضات در کشورش به درآمد نفتی نیازمند است.

موسسه سرمایه گذاری جدوا در ریاض پیش بینی کرده است که رد سال 2014، عربستان سعودی با در نظر آوردن میانگین بهای نفت 90.70 دلار در هر بشکه با کسری بودجه شدیدی مواجه خواهد شد. برخی از پیش بینی‌ها حتی از این نیز بدبین‌تر هستند و اشاره کرده‌اند که حتی با نفت 110 دلاری نیز عربستان دچار کسری بودجه خواهد بود.

این نکته نشان دهنده آن است که اکنون میان سیاست‌های آمریکا برای کاهش بهای نفت و نیاز عربستان به درآمد نفتی بیشتر یک تضاد اساسی وجود دارد. در همین حال، وجود گروه‌های سلفی در این کشور، همزمان با خیزش‌های مردمی در منطقه، نقطه انفصال سیاست‌های آمریکا و عربستان است.

نفت امریکا

از سوی دیگر، عدم وجود استانداردی مشخص برای تعیین زمان آزاد سازی ذخایر استراتژیک خود موضوعی است که ایالات متحده را با مشکلی دیگر مواجه می‌سازد. اساساً سازوکار مشخصی برای آزاد سازی این ذخایر وجود ندارد و هرگاه که بحث بر سر این موضوع به میان می‌آید، آمریکا درگیر یک روند طولانی برای مذاکره با متحدان بر سر این موضوع می‌شود.

همچنین روند آزاد سازی، خود روندی دفعتی نیست و حدود چند هفته زمان می‌برد که وزارت دارایی آمریکا قیمت ذخایر آزاد شده را محاسبه و اعلام کند. این امر با در نظر آوردن زمان مورد نیاز برای خرید و بارگیری محموله‌ها و انتقال آن به پالایشگاه‌ها که عملاً موجب کاهش بهای نفت می‌شود، به زمانی طولانی نیاز دارد. در نتیجه عملاً تصمیم به آزاد سازی ذخایر "بعد از بروز بحران" یک استراتژی شکست خورده است، و بایستی این تصمیم قبل از رسیدن بازار به مرز بحران اتخاذ شود.

در نتیجه هماهنگی و زمان بندی مشخص و دقیق، لازمه موفقیت در نتیجه بخش بودن آزاد سازی ذخایر استراتژیک است. این همان اتفاقی است که در سال 1991 و پیش از جنگ خلیج فارس روی داد و هماهنگی و زمان بندی دقیق، مانع از اثر گذاری تبعات جنگ به شکلی شدیدی بر بازار نفت شد.

در نتیجه، مشخص است که شاید در زمانی که اساساً بازار از مۆلفه های غیر ژئوپلیتیک متأثر است، تصویر دست دادن رئیس جمهور ایالات متحده با پادشاه عربستان، بتواند آرامش بازار را حفظ کند، اما در شرایط فعلی، این‌گونه سیاست‌ها عملاً جوابگوی نیازهای روانی بازار نیست.

در این شرایط یک گونه دودلی عدم تصمیم سازی بر سیاست‌های ایالات متحده بار می‌شود که اساساً بدترین وضعیت را برای بازار رقم میزند. اکنون ژئوپلیتیک خاورمیانه به دلیل خیزش‌های اخیر به شدت با گذشته تغییر کرده است و دیگر ایالات متحده نه منبع و نه قدرتی به مانند قبل برای تجمیع سیاست‌ها در این منطقه ندارد. اکنون واقعیت گسست از اتکا به کشورهایی همچون عربستان، بیش از گذشته در سیاست مدیریت انرژی این کشور ضروری تلقی می‌شود. این امر می‌تواند سر منشأ تغییرات اساسی در منطقه و همچنین در آینده، منشأ تغییر جهت معادلات در روابط آمریکا با خاورمیانه و حوزه خلیج فارس باشد.

بخش اقتصاد تبیان


منبع : تابناک