تبیان، دستیار زندگی
محال برایشان وجود ندارد، چم و خم قانون و روزنه های نفوذ در ادارات دستشان است، حتی اگر لازم باشد رشوه می دهند و از روابطشان استفاده می کنند، اینها در دفاتر خدمات حقوقی شان در شناسنامه مردم دست می برند و هویت های تازه برایشان خلق می کنند. مسوولان می گویند ک
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عبور دلالان اسناد هویت از دیوار قانون


محال برایشان وجود ندارد، چم و خم قانون و روزنه های نفوذ در ادارات دستشان است، حتی اگر لازم باشد رشوه می دهند و از روابطشان استفاده می کنند، اینها در دفاتر خدمات حقوقی شان در شناسنامه مردم دست می برند و هویت های تازه برایشان خلق می کنند. مسوولان می گویند کارشان غیرقانونی است اما این موضع گیری ها هرگز مانع کسب شان نیست، اینها ظاهرا وکلا و قضات مجرب شاغل یا بازنشسته ای هستند که هویت های جعلی را در ازای چند میلیون تومان به مردم می فروشند.


شناسنامه

دختری جوان از آن سوی خط بله می گوید، می گویم که بابت آگهی درج شده در روزنامه… تماس گرفته ام، کارم را می گویم این که می خواهم اسم کوچکم را عوض کنم. خودم را هاجر جا می زنم، کمی فکر می کند، باید بپرسد که این اسم مذهبی قابل تغییر هست یا نه، از آن سو صدایی می آید که بله می شود، هزینه اش را می پرسم، می گوید که قرار است هاجر به چه اسمی تغییر کند، هول می شوم، کمی فکر می کنم و می گویم که هنوز اسمی انتخاب نکرده ام اما می خواهم اسم اصیل ایرانی برای خودم بگذارم حالا هزینه اش چقدر می شود؟ می گوید هر وقت اسم را انتخاب کردی تماس بگیر، قیمت تبدیل اسم هاجر به اسامی دیگر متفاوت است، باید دید که می خواهی اسمت به چه چیزی تغییر کند؛ اما کارم با او هنوز تمام نشده، می گویم علاوه بر اسم می خواهم طلاق را هم از شناسنامه ام پاک کنم. دختر می گوید اگر بچه نداشته باشی خیلی راحت این کار ر ا برایت انجام می دهیم، می شود 3 میلیون تومان، ولی من خودم را زنی مطلقه صاحب فرزند جا می زنم، کمی مکث می کند و می گوید: کارت با بچه کمی سخت است بچه را که نمی شود از سرنوشتت پاک کرد. ولی مایوس نمی شوم از این دفاتر خدمات حقوقی در تهران کم نیستند. این بار مردی میانسال تلفن را جواب می دهد، در مورد تغییر اسمم حرف می زنم، او هم می گوید اسم جدیدی که می خواهم انتخاب کنم مهم است ولی در مجموع این کار حول و حوش 5/1 میلیون تومان برایم خرج برمی دارد. او قول می دهد که کارم را 7 یا 8 ماهه انجام دهد اما باید نصف حق الزحمه اش را الان بدهم و نصف دیگرش را وقتی شناسنامه جدیدم را تحویل گرفتم. قبول می کنم چون برای جلب اعتمادش لازم است همین طور برای این که در مورد حذف طلاق از شناسنامه اطلاعات بدهد. خواسته ام را می گویم ولی این بار خودم را زنی مطلقه بدون فرزند جا می زنم، می گوید خیالت راحت، 3 ماهه کارت انجام می شود، فقط هزینه اش می شود 2 میلیون تومان، نصف اول و نصف آخر.

شماره سوم را می گیرم؛ مردی مسن با لحنی محکم و شمرده الو می گوید، داستان تصمیمم برای حذف طلاق از شناسنامه را تعریف می کنم و با نگرانی می گویم که شنیده ام این کار غیرقانونی است و کسی حاضر نمی شود آن را انجام دهد، مخصوصا این که 2 فرزند هم دارم.

اما زیر پوست پایتخت در اتاق های برخی وکلا و کارشناسان حقوقی که هر کاری از دستشان ساخته است، اتفاقاتی برخلاف گفته های مسوولان سازمان ثبت احوال در جریان است. شرکت های حقوقی که وعده حذف طلاق از شناسنامه را به مراجعان می دهند با آنها قرارداد می بندند و آنقدر از کارشان مطمنند که تاریخ دقیق تحویل شناسنامه های جدید را هم تعیین می کنند. این افراد برای متقاضیان شناسنامه های المثنی می گیرند که شکل و شمایل کاملا قانونی دارند و بی تردید همان شناسنامه هایی هستند که در ادارات ثبت تکمیل شده اند

مرد می گوید نگران نباشم چون برای او و 15 وکیلی که در دفتر حقوقی… کار می کنند محال وجود ندارد. او از من می خواهد تا به دفتر کارش بروم و جزئیات را حضوری برایم بگوید و نشانم دهد که حضور 16 وکیل باتجربه که هر کدام چندین لوح تقدیر در طول خدمت دارند، نشانه ای است تا مردم بدانند کار خلاف کردن نشد ندارد. او مرد زرنگی است. از پشت تلفن بیشتر از این به من اعتماد نمی کند، حتی اصرارم برای دانستن حق الزحمه حق طلاق به جایی نمی رسد. او فقط می گوید بابت انجام مراحل حذف طلاق باید وکالت نامه ای کاری به او بدهم و 100 هزار تومان هم بیعانه بپردازم و وقتی کار تمام شد بقیه پول را.

یک بار دیگر شماره تلفن دیگری را امتحان می کنم، این بار مرد جوانی گوشی را برمی دارد. یکراست می روم سر اصل مطلب، یعنی حذف طلاق از شناسنامه ام. کمی من من می کند، می گوید نه، این کار ما نیست. این کار خلاف است؛ ولی می گویم همکاران دیگرش در دفاتر خدمات حقوقی این کار را انجام می دهند، ولی چون قیمتشان بالا بود با آنها به توافق نرسیدم. مرد جوان دوباره حرفش را تکرار می کند و می گوید مطمئن باش کار آنها غیرقانونی است اما چون رشوه می دهند و در ثبت احوال رابطه و آشنا دارند کارشان پیش می رود….

شناسنامه

مردم اعتماد نکنند

روزی که محسن اسماعیلی، مدیرکل اسناد هویتی سازمان ثبت احوال کشور در گفت وگو با «جام جم» نسبت به فعالیت این گونه شرکت ها هشدار داد و از مردم می خواست تا به این افراد و وعده های غیرقانونی شان اعتماد نکنند، هرگز گرفتن رشوه و وجود ارتباط میان برخی وکلا با برخی کارمندان این سازمان را تایید نکرد. حرف اسماعیلی این است که خدماتی مثل تغییر نام و تغییر تاریخ تولد اموری هستند که مردم خودشان براحتی و به شکلی قانونی می توانند آن را با هزینه های کم انجام دهند و کاری مثل حذف طلاق از شناسنامه به خاطر این که از اساس غیرقانونی است، در ادارات ثبت احوال اصلا شدنی نیست و این شرکت ها فقط ادعای انجام آن را دارند.

شناسنامه های المثنی با شمایل قانونی

اما زیر پوست پایتخت در اتاق های برخی وکلا و کارشناسان حقوقی که هر کاری از دستشان ساخته است، اتفاقاتی برخلاف گفته های مسوولان سازمان ثبت احوال در جریان است. شرکت های حقوقی که وعده حذف طلاق از شناسنامه را به مراجعان می دهند با آنها قرارداد می بندند و آنقدر از کارشان مطمنند که تاریخ دقیق تحویل شناسنامه های جدید را هم تعیین می کنند. این افراد برای متقاضیان شناسنامه های المثنی می گیرند که شکل و شمایل کاملا قانونی دارند و بی تردید همان شناسنامه هایی هستند که در ادارات ثبت تکمیل شده اند. پس جای هیچ تردیدی نیست که این وکلا و کارشناسان مهره هایی در ادارات ثبت دارند و با همکاری آنها در شناسنامه ها دست می برند و هویت های جعلی برای مردم می سازند، چون اگر غیر از این بود هرگز شناسنامه های قانونی به دست متقاضیان نمی رسید.

 آنها هستند هرچند تکذیب می شوند

حتی اگر مسوولان سازمان ثبت احوال چنین موضوعی را کتمان کنند باز هم این دلالان در شهر پرسه می زنند، آنها آنقدر به دانش حقوقی شان مطمئن هستند که حتی در روزنامه های پرتیراژ آگهی می دهند و در معروف ترین میادین شهر دفتر دارند، در حالی که مسوولان نیز خوب می دانند که چنین دفاتری در شهر مشغول کارند و سرنوشت عده ای را با چند میلیون تومان پول تغییر می دهند.

شناسایی مراکزی که با گرفتن مبالغ میلیونی در شناسنامه های افراد دست می برند و با صدور شناسنامه های المثنی، برخی اطلاعات مثل طلاق را از بین می برند، اصلا کار سختی نیست. کافی است آگهی های این مراکز را در صفحات نیازمندی روزنامه ها دید، گوشی تلفن را برداشت و به آنها زنگ زد

ولی آدم هایی با هویت های جدید خودشان یک تهدیدند؛ همان مردان و زنانی که مهر طلاق را از شناسنامه پاک می کنند و حتی فرزندشان را انکار می کنند و به دست فراموشی می سپارند تا بتوانند با شناسنامه های جدید زندگی تازه ای را شروع کنند. اینها حتما دیوارهای اعتماد در جامعه را سست می کنند و بانی فریب ها و فریب خوردگی هایی می شوند که یک بار دیگر سیستم قضایی را با تنگناهایی تازه روبه رو می کند؛ زنان و مردانی که گول فردی مطلقه با شناسنامه سفید را خورده اند و با او ازدواج کرده اند و فرزندانی که هیچ مدرکی وجود ندارد که فرزند فلان زن یا مرد هستند.

مسوولان ثبت احوال باید اگر چنین پدیده ای را قبول ندارند، که ندارند، پاسخگوی مردم و رسانه ها باشند که این دست دفاتر چگونه قادرند در شهر براحتی فعالیت کنند و شناسنامه های رسمی نیز در اختیار متقاضیان قرار دهند؟!

شناسایی مراکزی که با گرفتن مبالغ میلیونی در شناسنامه های افراد دست می برند و با صدور شناسنامه های المثنی، برخی اطلاعات مثل طلاق را از بین می برند، اصلا کار سختی نیست. کافی است آگهی های این مراکز را در صفحات نیازمندی روزنامه ها دید، گوشی تلفن را برداشت و به آنها زنگ زد.

بخش حقوق تبیان

منبع:حقوق امروز