تبیان، دستیار زندگی
سینمای پلیسی چه در گونه ی معمایی و چه در نوع حادثه ای آن سال هاست ، که نمونه ی قابل ذکری نداشته است . مشخص نیست نپرداختن سینمایی ها به ژانر پلیسی باعث رکود آن شده است یا بی اقبالی تماشاچی ، سازندگان فیلم را از پرداختن به این گونه منصرف کرده است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ژانری که فراموش شده است


سینمای پلیسی چه در گونه ی معمایی و چه در نوع حادثه ای آن سال هاست ، که نمونه ی قابل ذکری نداشته است . مشخص نیست نپرداختن سینمایی ها به ژانر پلیسی باعث رکود آن شده است یا بی اقبالی تماشاچی ، سازندگان فیلم را از پرداختن به این گونه منصرف کرده است.


ساموئل خاچیکیان

تا همین چند سال پیش، فیلم های پلیسی در سینمای ایران ساخته می شد. فیلم هایی که سطح کیفی شان چندان بالا نبود، اما هر از چندی می شد نمونه هایی را یافت که قابل بررسی باشد. دست کم برای خیل مشتاقان این سینما، باعث جوری جنس سبد کالای سینمایشان می شد. سینمای پلیسی عمدتاً شامل دو بخش می شود: سینمای پلیسی- معمایی و سینمای پلیسی- حادثه ای. سینمای پلیسی- معمایی در سینمای ایران مشتری بیشتری داشت. با وجود ضعف های زیادی که از شکل گیری فیلم نامه تا اجرا در این گونه ی سینمایی دیده می شد ، باز، با این حال یکی از دوره های سینمای ایران کاملاً به سینمای پلیسی- معمایی اختصاص دارد. پس از گذشته دوره ی ابتدایی شکل گیری سینمای ایران، سینمایی اجتماعی و خانوادگی ظهور پیدا می کند. دوره ای که کارهای شاخص آن دوره را با فیلم های مجید محسنی می شناسند. اگر دوره ی اول سینمای ایران را متعلق به سینمای خانوادگی و هم البته فیلم های موزیکال بدانیم، دوره ی دوم قطعاً متعلق به سینمای پلیسی است. سینمایی که چهره ی شاخص آن ساموئل خاچیکیان است. فیلم های خاچیکیان با وجود گذشت سال هاو دست یابی به تکنولوژی های جدید تصویری باز هم قابلیت دیدن دارد. شاید یافتن نسخه ی با کیفیتی از فیلم های چهل، پنجاه سال پیش خاچیکیان کار سختی باشد، با این وجود دیدن همان فیلم با وضوح تصویر پایین هم خالی از لطف نیست. رعایت اصول میزانسن یک فیلم پلیسی از جانب خاچیکیان، تا سال ها برای سینماگران ایرانی به عنوان الگو مورد مراجعه بوده است. هرچند که این خبر در سینمای ایران هست که در سال های دور، این فیلم بردارها بوده اند که فیلم را دکوپاژ می کرده اند.

رعایت مۆلفه ی معماگونه، در یک داستان، تنها به سینمای پلیسی خالص مربوط نیست. گرهی که برای مخاطب نمایش داده می شود و ترفندهای این گره گشایی در اصل یک متن دراماتیک قابلیت لحاظ و بررسی دارد. از این نمونه در سینمای ایران به فیلم های بهرام بیضایی می توان استناد کرد.

اما در مورد فیلم های خاچیکیان بسیار بعید است که صادق باشد، چون در فیلم هایی هم که در سال های پایانی حیات خاچیکیان ساخته شده، نگاه ویژه ی خاچیکیان حفظ می شود. دکوپاژ فیلم های آخر هم، همان رنگ و بوی سال های ابتدایی را دارد. علاوه بر خاچیکیان، مرحوم جلال مقدم هم در زمینه ی فیلم های پلیسی- معمایی نمونه هایی را ساخته است. هرچند که مرحوم مقدم، با تغییر گونه ی فیلم هایش نشان داد که تعصب و دل بستگی اش به سینمای پلیسی- معمایی به قدر ساموئل خاچیکیان نیست. در دوره ی دوم سینمای ایران ژانر پلیسی، مهم ترین ژانر است. حتی دکتر هوشنگ کاووسی که کمتر  سینماگری از تیغ تیز نقدهایش در امان بوده است، وقتی فیلمی می سازد در همین ژانر پلیسی است. با این وجود در پایان دوره ی دوم سینمای ایران و با ظهور فیلم فارسی شاید از تعداد این گونه فیلم ها کاسته شد، اما هرگز شاهد رکود آن نیستیم. در اواخر دهه ی چهل و زمانی که نسل موج نوی سینمای ایران شکل می گیرند هم سینمای پلیسی هنوز جان دارد. هرچند که عدد این سال ها فقط به نام یکی، دو کارگردان چراغ این گونه روشن می ماند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال پنجاه و هفت، مۆلفه های سینمای پلیسی در قالب ژانرهای دیگری مورد استفاده قرار می گیرد. اما از فضای پلیسی- معمایی به گونه ی پلیسی- حادثه ای تغییر ماهیت می دهد.

جلال مقدم

رعایت مۆلفه ی معماگونه، در یک داستان، تنها به سینمای پلیسی خالص مربوط نیست. گرهی که برای مخاطب نمایش داده می شود و ترفندهای این گره گشایی در اصل یک متن دراماتیک قابلیت لحاظ و بررسی دارد. از این نمونه در سینمای ایران به فیلم های بهرام بیضایی می توان استناد کرد. به عنوان نمونه در شاید وقتی دیگر و سگ کشی این گره دراماتیک یا معمای داستانی به خوبی مطرح می شود و لازمه ها و ضروریات گشایش این رمز به درستی چینش می شود و از مسیر تصویری مناسب، برای تماشاچی به نمایش درمی آید. حتی در مسافران هم که به ظاهر قهرمان یا ضدقهرمان مشخص انسانی وجود ندارد ، معمای دراماتیک وجود دارد. چنین رویکردی در سینمای ایران حتی در نمونه هایی که تعقیب و گریز آدم بد و آدم خوب داستان در جایگاه اجتماعی و حقوقی هم دارند کمتر دیده می شود و همین ضعف در دانش نگارش فیلم نامه در روند تولید این گونه از سینما رسوخ می کند و می شود همین شرایطی که امروز وجود ندارد. دیگر سینمای پلیسی نه از جنس معمایی و نه از سنخ حادثه ای آن نمی بینیم. تلاش هایی هم که در قالب مجموعه های تلویزیون و تله فیلم ها می شود به بازگشت فضای فیلم پلیسی در سینما منجر نمی شود.

مخاطب هم عادت کرده بعضی از گونه ها را فقط در قالب تصاویر تلویزیونی ببیند.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان