آقای خاص و اخراجیهای دولت
با وجود اینکه زمان زیادی نگذشته ولی شاید خیلیها یادشان نمانده باشد که تیم دولتیها و اطرافیان محمود احمدینژاد اینهایی نبودند که امروز میبینیم و روزگاری اینقدر صحبت از مشایی و بقایی و ملکزاده و فلان جریان در دولت نبود!
با پایان یافتن انتخابات ریاست جمهوری در سال 84 و روی کار آمدن محمود احمدینژاد، اصولگرایان شادمان از این پیروزی و غرق سرور از پیروزی قبلی در انتخابات مجلس هفتم، خیلی زود اولین تلنگرها را از پیروز سوم تیر دریافت کردند.
احمدینژاد جوان در حالی کابینهاش را به مجلس معرفی کرد که بسیاری از معرفیشدگان سوابق مدیریتی قابل توجهی نداشتند یا حتی بعضا ناشناخته بودند و تنها دو تن از آنها ـ محمد رحمتی و محمد سعیدیکیا ـ سابقه وزارت داشتند.
برخی این تحلیل را ارائه کردند که احمدی نژاد طی یک اقدام انقلابی میخواهد مدیریت کشور را از دست عده ای خاص خارج و این امر را مردمی کند اما مجلس تحلیل دیگری داشت و همین شد که مجلس اصولگرا، 4 نفر از وزرای پیشنهادی دولت اصولگرا را تائید نکرد تا این کابینه تنها کابینهء بعد از انقلاب باشد که موفق به دریافت رأی اعتماد برای تمام اعضای خود از مجلس نمی شود.
احمدینژاد هم که از همان ابتدای کارش چهره چندان رودربایستی داری را از خود به نمایش نگذاشته بود، از عملکرد مجلس ابراز ناراحتی کرد و این کش و قوسها خیلی زود اثر خود را نشان داد و وزارتخانه استراتژیکی مثل وزارت نفت شش ماه با سرپرست و بدون داشتن وزیر اداره شد.
پس از سه بار معرفی ناموفق سعیدلو، محصولی و تسلطی به مجلس، وزیری هامانه از مجلس رای اعتماد گرفت و وزیر نفت شد اما عمرش در این کسوت کوتاه بود و احمدی نژاد پس از برکناری او از این سمت، غلامحسین نوذری را برای وزارت نفت معرفی کرد که او نیز رای اعتماد گرفت.
الهام در دولت نهم بسیار پرمشغله بود، آنقدر که صدای بسیاری را درآورده بود. الهام، رییس دفتر احمدی نژاد و همچنین سخنگوی دولت بود اما به تدریج رابطه احمدی نژاد با وی کمرنگ شد و در عوض مشایی نزدیکتر و نزدیکتر شد.
فرشیدی ـ وزیر آموزش و پرورش ـ نیز سرنوشتی مشابه وزیری هامانه داشت و در آذر 1386 کنار گذاشته شد. وی درباره برکناری اش گفته بود: من هم متوجه نشدم که علت برکناری چه بود.اما به یاد دارم آقای ثمره هاشمی مدام دنبال من می گشت و با تماسی که برقرار کرد خواست تا با وی دیدار و گفتگو کنم. وقتی که به سراغ وی رفتم دیدم صحبت کردن برای او سخت است، به وی گفتم خبری که می خواهی بدهی سخت تر از خبر مرگ که نیست و وقتی خبر برکناری من را اعلام کرد گفتم پس دیگر از فردا در مسئولیتی که برعهده گرفته ام حاضر نخواهم شد.
پس از فرشیدی، علیرضا علیاحمدی بر کرسی این وزارتخانه تکیه زد؛ کسی که از هم دانشگاهی های احمدی نژاد در دانشگاه علم و صنعت بود و البته پیشتر در سال 84 برای وزارت تعاون نتوانسته بود از مجلس رای اعتماد بگیرد. خود او هم پس از پایان دولت نهم حضور بسیار کمرنگی داشته و عملا از حلقه اطرافیان احمدی نژاد ـ لااقل بر روی پرده ـ کنار رفته است.
پرویز کاظمی ـ وزیر رفاه ـ اولین وزیر کابینه بود که توسط محمود احمدینژاد برکنار شد. گفته می شود اختلاف وی با مددی ـ رییس وقت سازمان تامین اجتماعی ـ که از بستگان زریبافان محسوب می شد، تیر خلاص حضورش در وزارت رفاه بود.
اولین وزیری هم كه از دولت احمدینژاد استعفا داد، علیرضا طهماسبی بود. وی در مرداد 1384 برای تصدی وزارت صنایع و معادن به مجلس معرفی کرد. وی در آبان 1386 بعنوان اولین وزیر در کابینه احمدی نژاد استعفا کرد و علی اکبر محرابیان جایگزین وی شد.
در اواخر دوره دولت نهم، یعنی زمانی که بحثهای مربوط به معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی بالا گرفته و حتی رهبری هم به این مساله ورود پیدا کرده بود، چند تن از وزرا در جلسه هیات دولت به تعلل احمدی نژاد در پذیرش برکناری مشایی اعتراض کردند و همین مساله منجر به بروز درگیری لفظی و خروج آنها از جلسه شد.
یکی از این افراد غلامحسین محسنی اژهای بود که پس از این جنگ لفظی، در آخرین روزهای کارش در دولت نهم، از تصدی وزارت اطلاعات کنار گذاشته شد. پس از این جریان ، خود احمدی نژاد سرپرستی آن را برای مدتی بر عهده داشت.
اژهای تنها كسی نبود كه در جریان این درگیری از دولت كنار رفت و محمدحسین صفارهرندی هم در پی همین جریان از وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی كنار گذاشته شد.
در 4 مرداد 1388 خبر برکناری صفار از وزارت ارشاد و انتخاب محمدعلی خواجهپیری به سرپرستی این وزارتخانه در رسانهها منتشر شد ولی چند ساعت بعد با توجه به اینکه در صورت برکناری صفار، دولت از رسمیت میافتاد، خبر برکناری تکذیب شد. صفار در پاسخ به این عزل و ابقای عجیب که به قول او باعث وهن دولت شده بود، در نامهای به رئیسجمهور اعلام کرد شایعه ابقای خود را جدی نمیگیرد و باتوجه به ابلاغ اولیه برکناری خود را وزیر نمیداند.
یکی از حوزه هایی که عملکرد دولت در آن از همان ابتدا مورد انتقاد واقع شد، حوزه اقتصادی است. یکی از نمودها.و نشانه های آشفتگی دولت در این حوزه، رفتن داوود دانش جعفری از وزارت اقتصاد بود. دانش جعفری پس از بروز اختلافاتی با احمدینژاد بر سر سیاستهای اقتصادی دولت، با انتشار نامه ای انتقادآمیز از سمت خود کناره گرفت تا شمسالدین حسینی برجای وی تکیه بزند.
هرچند مشایی ماندنی نشد و پس از فشارهای زیاد، از سمت معاون اولی كنار گذاشته شد و رحیمی به جای او آمد، اما او و احمدینژاد نشان دادند كه زوج اسفندیار ـ محمود ماندنیتر از این حرفها است و به جای آن یك پست، مشایی چند پست و مقام دیگر از جمله رییسدفتری رییسجمهور را گرفت
یکی از وزرایی که در دولت نهم جایی برای خود باز کرده بود اما در ادامه راه، از حضور در دولت دهم محروم شد، کامران باقری لنکرانی است. وی در دولت نهم وزیر بهداشت بود ولی با آغاز بکار دولت دهم، جای خود را به مرضیه وحید دستجردی داد.
در دوران دولت نهم، کریمی راد ـ وزیر دادگستری ـ بر اثر تصادف درگذشت و غلامحسین الهام که در دولت نهم، کم سمت نداشت، جایگزین وی شد. الهام در دولت نهم بسیار پرمشغله بود، آنقدر که صدای بسیاری را درآورده بود. الهام، رییس دفتر احمدی نژاد و همچنین سخنگوی دولت بود اما به تدریج رابطه احمدی نژاد با وی کمرنگ شد و در عوض مشایی نزدیکتر و نزدیکتر شد. الهام در حال حاضر به عنوان مشاور حقوقی احمدی نژاد حضوری بسیار کم رونق را تجربه می کند.
تغییر و تحولات گسترده دولت، به تازه وزیر شدهها محدود نمی شد و محمد رحمتی و محمد سعیدیکیا هم که سابقه وزارت را در کارنامه خود داشتند، یكی پیش از پایان و دیگیری در پایان دولت نهم از سمتهای کنار گذاشته شدند.
محمد رحمتی در اواخر دولت سید محمد خاتمی به عنوان وزیر راه مشغول بود و در میانه راه در دولت نهم نیز کنار گذاشته شد تا حمید بهبهانی که آن زمان تبلیغ زیادی برای او کرده بودند، جایگزین رحمتی شود و سعیدیكیا هم با ادغام وزارتخانههای راه و ترابری و مسكن و شهرسازی، از كار بیكار شد!
وزارت تعاون هم از این رفت و آمدها در امان نماند و محمد ناظمی اردکانی كه پس از رای نیاوردن علیاحمدی به راس وزارت تعاون رسیده بود، در سال 85 بدون آنكه دلیل خاصی عنوان شود، بركنار شد تا محمد عباسی پس از دانش جعفری و متكی سومین نماینده مجلسی باشد كه احمدینژاد به كابینه معرفی میكند.
اما از این سه نماینده پیشین و وزیر وقت، عمر عباسی پایداتر از همه بود كه پس از تشكیل وزارت ورزش و جوانان به عنوان گزینه این وزارتخانه به مجلس معرفی شد و رای اعتماد گرفت وگرنه دانش جعفری كه پیشتر از دولت رفته بود و متكی هم با بركناریاش سروصدایی به پا كرده بود بیشتر از دانش جعفری.
منوچهر متكی با وجود اینكه در انتخابات 84 رییس ستاد انتخابات لاریجانی بود، اما به عنوان وزیر امور خارجه دولت نهم در سال 84 به مجلس معرفی و موفق به جلب اعتماد نمایندگان شد. برخلاف بسیاری از همتایانش در وزارتخانههای دیگر، عمر او به دولت دهم هم رسید در ولی آذر 1389 درحالیکه به منظور ابلاغ پیام احمدینژاد در سنگال بهسر میبرد، از سمت خود برکنار شد.
این بركناری بسیار پر حاشیه بود بطوریكه بسیاری از اصولگرایان و حتی بعضا حامیان دولت هم به این نحوه بركناری اعتراض كردند. متكی كه سابقه طولانیترین وزارت (آن هم در یك وزارتخانه) را در دولت احمدینژاد داشت و شاید كمتر كسی فكرش را میكرد كه این دو اینطور از یكدیگر ببُرند.
پس از كنار رفتن متكی، علیاكبر صالحی كه ریاست سازمان انرژی اتمی را بر عهده داشت، وزیر امور خارجه شد و تاكنون هم در سمت خود باقی مانده است.
البته عزل و نصبهای جنجالی توسط احمدینژاد موضوعی تكراری بود و تجربه وزارت كشور در دولت نهم به خوبی این مساله را نشان داد.
مصطفی پورمحمدی در سال 84 در حالی وزیر كشور شد كه از او به عنوان فردی مخالف احمدینژاد و طرفدار هاشمی یاد میكردند. البته پورمحمدی اصولا پرحاشیهای بود كما اینكه انتصابش به عنوان وزیر، سروصدایی در بین مجامع حقوق بشری بپا كرد. در اوایل سال 87 كنار گذاشته شد تا سطح اختلافات میان دیدگاههای او و احمدینژاد نمایانتر شود و اینبار حاشیههای او بیشتر درونمرزی باشد.
ماجرای وزارت كشور اما رشته سردرازی بود. پس از رفتن پورمحمدی، احمدینژاد، علی كردان را برای تصدی وزارت كشور معرفی و در جلسه رای اعتماد نمایندگان ادعا كرد كه رهبری با حضور كردان موافق است: «وقتی خدمت آقا رفتیم، عرض من یک دقیقه هم نشد. من سیر را گفتم و ایشان پرسیدند چقدر آقای کردان را میشناسید و من هم توضیح دادم و ایشان گفتند بسیار خوب، بروید و تلاش کنید که ایشان رای بیاورد.»
آمدن مشایی نه تنها به خودی خود پرسروصدا بود بلكه موجب دور شدن بسیاری از قدیمیترهای احمدینژادی ـ نظیر اژهای و صفارهرندی ـ از اطراف احمدینژاد شد.
چنین شد كه نمایندگان به كردان رای مثبت دادند اما كم كم ورق برگشت. ابتدا نگاه بسیار امنیتی وی موجب بروز برخی نگرانیها شد.در ادامه، کردان مدعی شد که سمت جانشینی فرمانده کل قوا در نیروی انتظامی را دریافت کرده است اما این ادعا توسط فیروزآبادی تکذیب شد و كردان هم واكنش نشان داد و گفت: «اگر آقای فیروزآبادی تکذبببه را تائید کند، فردا نوار ضبط شده صحبت با ایشان را پخش میکنم.»؛ كاری كه هیچوقت انجام نداد.
ماجرا به همینجا ختم نشد. مدرك دكترای افتخاری كردان از آكسفورد جعلی از آب درآمد و حتی آكسفورد رسما بیانیه داد. بعد هم طی یك جلسه جنجالی و بدون حضور احمدینژاد، در مجلس هشتم استیضاح شد.
پس از كردان، صادق محصولی به مجلس معرفی شد. او كه پیشتر به خاطر ثروت میلیاردیاش نتوانسته بود از مجلس هفتم رای مثبت بگیرد و وزیر شود، اینبار از مجلس هشتم رای اعتمادی برای یكی از مهمترین وزارتخانهها گرفت.
كنار رفتن دولتیها از دولت محدود به وزرا نمیشود و پرویز داوودی كه به عنوان معاون اول رییسجمهور از سال 84 تا 88 مشغول بود، در روزهای پایانی دولت نهم از این سمت كنار گذاشته شد تا حضور اسفندیار رحیم مشایی پررنگ و پررنگتر شود. آمدن مشایی نه تنها به خودی خود پرسروصدا بود بلكه موجب دور شدن بسیاری از قدیمیترهای احمدینژادی ـ نظیر اژهای و صفارهرندی ـ از اطراف احمدینژاد شد.
هرچند مشایی ماندنی نشد و پس از فشارهای زیاد، از سمت معاون اولی كنار گذاشته شد و رحیمی به جای او آمد، اما او و احمدینژاد نشان دادند كه زوج اسفندیار ـ محمود ماندنیتر از این حرفها است و به جای آن یك پست، مشایی چند پست و مقام دیگر از جمله رییسدفتری رییسجمهور را گرفت و بسیاری نیز معتقدند كه تغییر و تحولات صورت گرفته در دولت بخاطر شخص اوست.
بانك مركزی هم از تغییر و تحولات مصون نمانده بود و در طول سالهای اخیر، ریاست ابراهیم شیبانی، طهماسب مظاهری و محمود بهمنی را بر خود دیده است. تغییرات پیدرپی در بانك مركزی، جزو تغییرات پرانتقاد در دوران دولتهای نهم و دهم بوده است.
میركاظمی، بهبهانی، محرابیان، مصری، زاهدی و برخی دیگر از وزرا و اطرافیان احمدینژاد نیز در چند سال اخیر یا به دلیل اختلافنظرهای كم و زیاد با شخص رییسجمهور و تاثیرگذارانی مثل مشایی كنار گذاشته شدند یا بخاطر عواملی نظیر ادغام برخی وزارتخانهها، كنار رفتهاند.
دلیل هرچه باشد، تغییرات پیدرپی مدیریتها در دوران محمود احمدینژاد و فقدان مولفهای به نام ثبات مدیریت در طول سالهای اخیر مساله نیست كه قابل كتمان باشد. شاید این هم یكی دیگر از هزینههایی است كه كشور باید برای نزدیكی برخی افراد "خاص" به احمدینژاد بپردازد.
حسین آشنا بخش سیاست تبیان