فراز و فرود سیاست خارجی دولت دهم
سیاست خارجی دولت در یکسال گذشته با کش و قوس های فراوانی همراه بود. اگرچه اصول کلی حاکم بر آن بر اساس آموزههای انقلاب اسلامی از شعارهای نه شرقی و نه غربی و اصول سهگانه عزت، حکمت و مصلحت پیروی کرده است، اما شاید کاستی هایی در این زمینه مشاهده می شود. البته نباید توفیقهای بزرگ حاصل شده در سیاست خارجی کشورمان را نیز نادیده گرفت.
جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تشکیل همواره بر اصولی پایبند بود که از قبال آن عزت مسلمین تضمین میشد و این امکان را فراهم می آورد که بتوان در برابر قلدری های قدرتمندان و به ویژه غرب قد علم کرد و اجازه نداد که راه تسلطی از سوی آنان به مسلمانان ایجاد شود. این رویکرد و رویه در بحث سیاست خارجی با طراحی سه اصل عزت، حکمت و مصلحت طراحی شد و با رهبری داهیانه امام خمینی (ره) و آیت الله خامنهای به منصه ظهور رسید. در طول 30 سال گذشته سیاست خارجی کشور متاثر از عملکرد دولت ها دارای فراز و نشیبهایی بوده که البته همواره توانسته است کشور را از بحرانها نجات دهد و به سلامت از گذرگاههای تنگ عبور دهد. در دولت های نهم و دهم نیز کشور و سیاست خارجی از این قاعده مستثنی نبوده و با اتخاذ رویرکدهای انقلابی این روند ادامه داشته است. در دولتهای نهم و دهم که با شعار بازگشت به گفتمان انقلاب اسلامی بر سر کار آمده بود، شاهد سیاست خارجی تهاجمی بودیم که در مقولاتی توانست موفق باشد و در برخی دیگر از موارد دارای ضعفهایی بود. نقاط توفیق این رویکرد در بحث هستهای به خوبی مشهود است و عملا زمینه را برای احقاق حقوق کشورمان فراهم آورد. اگرچه رویکرد خصمانه غرب، تحمیل 4 قطعنامه تحریم علیه کشورمان را در برداشت اما تلاشهای صورت گرفته این تحریمها اگر نه بی اثر بلکه کم اثر کرد.
در دولتهای نهم و دهم که با شعار بازگشت به گفتمان انقلاب اسلامی بر سر کار آمده بود، شاهد سیاست خارجی تهاجمی بودیم که در مقولاتی توانست موفق باشد و در برخی دیگر از موارد دارای ضعفهایی بود.
عملکرد مطلوب سیاست خارجی کشورمان در بحث جنگ های 33 روزه لبنان، 22 روزه غزه و مدیریت درست تحولات عراق و افغانستان نتایجی مطلوبی را برای کشور در برداشت. اما نکتهای که باید در این خصوص از ذهن دور داشت مربوط به تعاملات نامناسب با کشورهای مختلف بود که سبب ساز برخی دوری ها در روابط فی مابین شد. در این زمینه باید کشوری مانند انگلستان را مستثنی کرد که با دخالتهای بی جایش زمینه حذف خود از عرصه تحولات خارجی کشورمان را فراهم آورد. اما در مورد اروپا این امکان فراهم بود که با رویکردی مناسب تر بتوان تعاملات سیاسی را ادامه داد. در این زمینه اتحادیه اروپا نیز به تاسی از آمریکا رویکردی نامطلوب در برابر کشورمان اتخاذ کرد که با عکسالعمل جدی کشورمان مواجه شد. مدیریت درست تحولات منطقه به ویژه در بحث بیداری اسلامی و خارج کردن آن از بحث های غیر اسلامی و تبدیل شدن آن به بهار عربی بدون رویکرد اسلامی از جمله اقدامات مثبت عرصه سیاست خارجی کشور بود. سیاست خارجی کشور در مدیریت مباحث مربوط به سوریه و تاثیرگذاری بر پایداری محور مقاومت نیز مطلوب عمل کرد اگرچه میتوانست با توجه به نفوذی که در این کشور دارد، همانند عراق اجازه دامنهدار شدن بحرانها را ندهد و با میانجی گری موضوع را فیصله دهد. البته در شرایط فعلی بهترین رویکرد اتخاذ شده همان کمک به پایداری محور مقاومت است که این امر تداوم دارد. برگزاری نشست های مشورتی در مورد سوریه و ایفای نقش در سازمانهای بینالمللی در موضوع سوریه از دیگر اقدامات مثبت کشور در عرصه سیاست خارجی است.
عملکرد مطلوب سیاست خارجی کشورمان در بحث جنگ های 33 روزه لبنان، 22 روزه غزه و مدیریت درست تحولات عراق و افغانستان نتایجی مطلوبی را برای کشور در برداشت.
در این میان انتقادی که به عملکرد دولت در بحث سوریه وارد است مربوط به حضور احمدی نژاد، رییس جمهور کشورمان در اجلاس مکه است. سیاستهای نامطلوب و نادرست عربستان سعودی علیه کشورمان و برخی غرضورزی های حاکمان این کشور در طی چند سال گذشته، عملا این زمینه را فراهم آورده است که روابط دو کشور در سطح نازلی تعریف شود. اگرچه سطح دیپلماتیک، همان سطح سفراست که هر دو کشور به آن قائل و پایبند هستند اما برخی اقدامات خصمانه عربستان مانند اعدام اتباع ایرانی در زندانهای این کشور و همراهی با برخی کشورهای غربی علیه ایران از جمله رویکردهای اتخاذ شده توسط حاکمان این کشور است که در آینده میتواند تبعاتی را برایشان به دنبال داشته باشد. به نظر می رسد حضور احمدینژاد در این سطح دیپلماتیک در اجلاس مکه و آن هم با نتیجه تعلیق عضویت سوریه در سازمان همکاری اسلامی و نوع عملکرد عربستان سعودی در قبال کشورمان امری غیر لازم بوده است.
در مورد تحولات مربوط به میانمار و در گذشته در مورد پاراچنار نیز سیاست خارجی کشورمان، اگرچه توانست با طرح مباحثی در سطح کلان و بینالمللی به دفاع از این مسلمانان بپردازد، اما موضع گیری های دستگاه دیپلماسی تنها زمانی جنبه عملی به خود گرفت که رهبر معظم انقلاب اسلامی به طرح مباحثی در این خصوص پرداختند. به نظر می رسد در قبال این مسایل باید دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران که بر اساس آموزههای انقلاب اسلامی داعیه حمایت از مسلمانان جهان را دارد،باید فعالتر عمل نماید. در مورد اوضاع بحرین نیز دستگاه دیپلماسی اینبار تا حدودی خوب عمل کرد و اقدامات صورت گرفته نتایج مناسبی را در بر داشت. لغو برگزاری مسابقات فرمول 1 در این کشور از جمله نتایج سیاستهای درست رسانة ای و تبلیغی جمهوری اسلامی ایران بود که توانست گامی باشد در جهت اثبات جنایات رژیم آل خلیفه در بحرین. در اوضاع لیبی نیز ایران به گونهای مناسب وارد عرصه شد اما اتفاقات ناگوار اخیر در ربودن امدادگران هلال احمر ایران، این شائبه را به وجود آورده است که دستگاه دیپلماسی یه صورت فعال در عرصه لیبی حاضر نشده است. چراکه اگر این حضور فعالتر بود شاید آزدادی این امدادگران زودتر به نتیجه میرسید. این بار و در آینده نزدیک نیز شاهد برگزاری اجلاس سران جنبش عدم تعد در کشور هستیم که با توجه به نتایج مطلوب اجلاس وزرای خارجه نم در چند سال گذشته، می توان امیدوار بود که این نشست بتواند نتایج پر ثمری را به دنبال داشته باشد. ایجاد دبیرخانه دائمی این سازمان در یکی از کشورهای عضو و فراهم کردن زمینه صدور قطعنامهای در مورد فعالیتهای هستهای ایران در این اجلاس می تواند از دستاوردهای بسیار خوب اجلاس سران جنبش عدم تعد در تهران باشد.باید منتظر بود و دید که در این زمینه دستگاه دیپلماسی چه نقشی را ایفا میکند.
هاتف پوررشیدی بخش سیاست تبیان