ارزیابی سیاست خارجی ایران در خاورمیانه
دلایل افزایش و گسترش نفوذ منطقه ای ایران در خاورمیانه برای همگان آشكار است. در حقیقت، ایران به مانند یك محور اصلی، میان منطقه شرق خاورمیانه و آسیا از یك طرف، و اروپا و آسیا از طرف دیگر قرار گرفته و با برخورداری از موقعیت و نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، نسبت به سایركشورهای منطقه برتری دارد.
با وجودی كه آمریکا به لحاظ قوای نظامی ممکن است از قدرت بیشتری برخوردار باشد، آما نتایج جنگ عراق و افغانستان نشان داد كه آمریکا برای مقابله با ایران، فاقد هرگونه توانایی است. در مقابل، ایران به لحاظ سنتی دارای قدرت نرم است، قدرتی كه به این كشور اجازه می دهد، بدون توسل به زور و حربههای نظامی و صرفا با تكیه بر سیاستورزی و نفوذ فرهنگی و مردمی در میان كشورهای منطقه، منافع استراتژیك خود را حفظ کند.
در واقع، اشراف اطلاعاتی ایران نسبت به كل منطقه خاورمیانه، آشنایی با زبانها و فرهنگهای منطقه و همچنین روابط تاریخی مستحكم همراه با مهارت در مدیریت اوضاع، این كشور را در خاورمیانه نسبت به غرب در موضع برتری قرار داده است.
البته با وجودی كه موقعیت استراتژیك ایران در منطقه خاورمیانه، فرصتهای عظیمی را در اختیار این كشور قرار داده، اما در همان حال به دلیل عدم ثبات و پایداری منطقه، ایران همچون دیگر كشورهای منطقه، در معرض آسیبهای جدی و ناگهانی قرار دارد، مثلا وجود هفت مرز زمینی با كشورهای همسایه و شش مرز آبی در خلیج فارس، ایران را در موقعیتی قرار داده كه میبایست علاوه بر مدیریت مرزها، همواره منتظر پیامدهای ناگواری نظیر هجوم آوارگان و مهاجران كشورهای همسایه به داخل خاك خود در اثر وقوع جنگ یا بروز بلاهای طبیعی باشد.
بیداری اسلامی
با توجه به بیانیهها و اظهارات رسمی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران درباره تحولات مربوط به بیداری اسلامی در خاورمیانه، میتوان موضع كشورمان در ارتباط با این تحولات را تحلیل كرد. جمهوری اسلامی ایران اعلام كرده است که وزارت خارجهاش تحولات مهم و تعیین كننده منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را كه ناشی از موج بیداری اسلامی است، با دقت زیر نظر داشته و ضمن حمایت از مطالبات به حق مردم، بر شنیدن صدای عدالت خواهانه ملتها و تمكین و تحقق خواستهای آنها تاكید دارد. به نظر میرسد ایران در بیانیههای رسمی خود درباره بیداری اسلامی در خاورمیانه، همواره بر دو موضوع اساسی تاكید داشته است:
- اول: حمایت از مطالبات به حق مردم كشورهایی كه در آنها تحولات مربوط به بیداری اسلامی در جریان است.
- دوم: مخالفت با دخالت خارجی، به ویژه آمریكا، رژیم صهیونیستی و كشورهای غربی در روند انقلابهای مردمی.
دلیل اساسی كه جمهوری اسلامی ایران به حمایت از انقلابهای مردمی در كشورهایی مانند مصر، تونس و لیبی پرداخته، این است كه اگرچه عوامل خارجی سعی كردهاند، در روند انقلاب مردم این كشورها خلل ایجاد كنند، اما این انقلابها در مرحله اول دارای خاستگاه مردمی هستند.
روابط ایران و منطقه
روابط ایران و كشورهای منطقه خاورمیانه از تنوع قابل توجهی برخوردار بوده و هیچگاه ایران یك استراتژی مشخص را در قبال تمامی آنها به كار نگرفته است. مثلا سیاست ایران در قبال عراق را به لحاظ سنتی و تاریخی، نمیتوان فارغ از تجربه جنگ این دو كشور با یكدیگر در نظر گرفت. با توجه به این تجربه بسیار تلخ كه آثار آن تا مدتهای مدید دامنگیر هر دو كشور خواهد بود، استراتژی كلیدی ایران درباره عراق بعد از صدام، این بوده كه این كشور هیچگاه در شكلگیری جدید نظام سیاسی و اقتصادی، به عراقی مشابه دهه 80 میلادی بدل نگردد.
از سوی دیگر بیشتر تحلیلگران بینالمللی معتقدند، ایران به طرز فزایندهای به گسترش روابط خود با روسیه و چین به عنوان دو كشور حامی و پشتیبان در خلال بحران روابط خود با قدرتهای غربی گرایش پیدا کرده که این پویایی اخیر در روابط دیپلماتیك ایران با روسیه و چین را باید در چارچوب تأمین منافع کنونی ایران تفسیر کرد و این امر نشاندهنده تغییر استراتژیك در اولویتهای ایران به شمار نمیآید.
جمهوری اسلامی ایران همواره از همسایگی با كشوری مانند افغانستان كه از ثبات سیاسی و امنیت برخوردار نیست، متحمل زیان شده است. حمله آمریكا به افغانستان، حضور نظامی آمریکا را در نزدیكی ایران به دنبال داشت، اما این كشور هم نتوانست امنیت را در این كشور به وجود آورد و از این نظر ایران از عواقب نبود امنیت در افغانستان، از جمله سرازیر شدن شمار زیادی مهاجر افغان و گسترش بیش از پیش قاچاق مواد مخدر در مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران دچار زیان شده است
در این بین ایران در حال تحكیم روابط خود با هند است، هرچند این نزدیكی بیشتر به دلیل نیاز مبرم دهلینو به نفت و گاز ارزان حادث شده است. درباره روابط ایران با تركیه نیز باید اذعان كرد، تا پیش از بحران سوریه آگرچه شاهد نزدیکی تهران – آنکارا بودیم، اما سیاستهای ضد سوری ترکیه موجب دور شدن این دو کشور از یکدیگر شده است.
اما درباره روابط ایران با كشورهای عرب حاشیه خلیج فارس باید گفت، این رابطه بویژه از بیم پیامدهای دیپلماسی شكست خورده غرب در خصوص پرونده هستهای ایران، در بیشتر مواقع دوستانه و صمیمی بوده است. این درحالی است كه موضعگیری های اخیر رئیسجمهوری ایران در برابر آمریكا و اسرائیل، محدودیتهای دیپلماسی معتدل اعراب نسبت به تشكیل یك كشور مستقل فلسطینی را بیشتر آشكار ساخته و رئیسجمهوری ایران را در میان جوانان عرب منطقه خاورمیانه به سمبل مقاومت در برابر غرب مبدل ساخته است. به هر حال، نقاط قوت و ضعف داخلی ایران در كنار تحولات اخیر منطقه، به شكلگیری فرصتها و تهدیدهای جدیدی برای این كشور انجامیده است.
ایران و عراق
روابط ایران و عراق فراز و نشیبهای زیادی را پشتسر گذاشته و برغم علایق مشترك، هیچگاه زمینه چندانی برای ارتقا روابط سیاسی بین دو كشور فراهم نشده است. آنچه مسلم است، سیاست دو كشور در قبال یكدیگر را نمیتوان فارغ از تجربه جنگ هشت ساله مورد ارزیابی قرار داد. با این حال پس از سقوط صدام حسین هر دو كشور برای ایجاد روابط حسنه تلاش فراوانی نمودهاند و سفر مقامات ارشد عراقی به ایران گواه این مدعا است.
در این میان، عامل اقتصادی مهمترین ابزار ایران برای گسترش روابط خود نه تنها با عراق که با همسایگان دیگر بشمار میآید و ایران تاكنون توانسته با استفاده از این عامل، بر بسیاری از اختلافات ایدئولوژیك و ارضی خود با كشورهای منطقه غلبه کند.
ایران و سوریه
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یك قدرت منطقهای در خاورمیانه، از ابتدای تحولات سوریه در كنار روسیه نقشی فعال در مدیریت ناآرامیهای این كشور به سمت یافتن راه حلی مسالمتآمیز ایفا كرده است، بنابراین جمهوری اسلامی ایران از همه گزینههایی كه مذاكره، گفتوگو و روشهای مسالمتآمیز را برای حل مسائل سوریه در برمیگیرد، حمایت کرده و در مقابل با روشهایی كه دخالت خارجی یا حمله نظامی به این كشور را مطرح میكنند، مخالفت كرده است.
اگر جبههای نوظهور و ضدآمریكایی در منطقه خاورمیانه به رهبری ایران، سوریه و گروههای عراقی وجود داشته باشد، در آن صورت حزب الله لبنان را هم باید یكی از محورهای كلیدی این جبهه در نظر گرفت كه در این صورت، باز هم لبنان به خط مقدم مواجهه نظامی ایران و آمریكا، دقیقا شبیه دهه 80 میلادی مبدل خواهد شد. به این ترتیب مشخص است، محور ایران - سوریه - حزب الله، مهمترین نیروی مخالف در برابر نفوذ منطقهای آمریكا - اسرائیل است
بر این اساس جمهوری اسلامی ایران از طرح "كوفی عنان" که هم اکنون "الاخضر الابراهیمی" جایگزین وی شده است، برای حل و فصل مسائل سوریه حمایت كرد. همچنین مقامات جمهوری اسلامی ایران طی مذاكراتشان با كوفیعنان در سفر وی به ایران بر حل مسالمتآمیز سوریه تأكید كردند. به دلیل نقش برجسته جمهوری اسلامی ایران در سوریه و نگرانی آمریکا و كشورهای غربی از قدرتگیری بیش از پیش جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه، با وجود اصرار دبیركل سابق سازمان ملل متحد و روسیه برای حضور كشورمان در مذاكرات ژنو (برای بررسی بحران سوریه) جمهوری اسلامی ایران به این مذاكرات دعوت نشد.
حمایت جمهوری اسلامی ایران از حل مسالمتآمیز مسائل سوریه تا جایی ادامه مییابد كه آمادگی خود را برای میزبانی مخالفان دولت سوریه در تهران اعلام کرد تا شرایط را برای گفتوگو بین مخالفان و دولت بشار اسد فراهم كند.
ایران و لبنان
اگر جبههای نوظهور و ضدآمریكایی در منطقه خاورمیانه به رهبری ایران، سوریه و گروههای عراقی وجود داشته باشد، در آن صورت حزب الله لبنان را هم باید یكی از محورهای كلیدی این جبهه در نظر گرفت كه در این صورت، باز هم لبنان به خط مقدم مواجهه نظامی ایران و آمریكا، دقیقا شبیه دهه 80 میلادی مبدل خواهد شد. به این ترتیب مشخص است، محور ایران - سوریه - حزب الله، مهمترین نیروی مخالف در برابر نفوذ منطقهای آمریكا - اسرائیل است. تعاملات سیاسی و مراودات استراتژیك ایران و حزب الله نیز عمدتا به این مسئله محدود بوده است.
افغانستان
جمهوری اسلامی ایران همواره از همسایگی با كشوری مانند افغانستان كه از ثبات سیاسی و امنیت برخوردار نیست، متحمل زیان شده است. حمله آمریكا به افغانستان، حضور نظامی آمریکا را در نزدیكی ایران به دنبال داشت، اما این كشور هم نتوانست امنیت را در این كشور به وجود آورد و از این نظر ایران از عواقب نبود امنیت در افغانستان، از جمله سرازیر شدن شمار زیادی مهاجر افغان و گسترش بیش از پیش قاچاق مواد مخدر در مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران دچار زیان شده است.
جمهوری اسلامی ایران با حمله آمریکا به افغانستان و حضور عامل خارجی در منطقه موافق نبوده است. اگرچه حمله آمریكا به افغانستان باعث كاهش قدرت و نفوذ طالبان در افغانستان شد كه با منافع ایران در خاورمیانه همسو بود، اما خطر بزرگتری كه امنیت و ایران را تهدید میكند، حضور آمریکا در افغانستان است. به هر روی ایران پس از ورود آمریکا به افغانستان سعی كرد، در روند ایجاد صلح و ثبات در این كشور نقش فعالی بر عهده بگیرد. به همین سبب ایران در نشست «بن» كه درباره افغانستان برگزار شد، نقش موثری ایفا كرد و علاوه بر آن در مبارزه با طالبان هم به یاری گروههای حاضر در افغانستان شتافت. ایران همچنین سعی كرده است در روابط خود با همسایه شرقیاش، حسن نیت خود را به نمایش بگذارد. بر این اساس حجم مبادلات بازرگانی افغانستان و ایران اكنون نزدیك به 2 میلیارد دلار در سال است. ساخت خطوط مواصلاتی، احداث مدارس، درمانگاه، دانشگاه و... نیز از جمله خدماتی است كه ایران خود را متعهد به ارائه آن به كشور جنگزده افغانستان میداند.
قبس زعفرانی بخش سیاست تبیان