آثار ایمان به خدا
انـسـان مۆ من ، در مصائب و سختى ها از آرامش روانى برخوردار است ؛ زیرا از یك سو همواره خود را داراى تكیه گاهى محكم و پناهگاهى ایمن مى داند و از این احساس ، نیرو و نشاط مى گیرد و از سـویـى دیگر، در برابر پیشامدهاى ناگوار، شكیبایى مى كند و پاداش الهى را فراروى خویش مى بیند و دیگر آن كه او این سختى ها را زودگذر مى داند و در انتظار سعادت حتمى و جاودانى به سر مى برد.
آنـچـه مـى تواند به انسان آرامش بخشد و اضطراب را از میان بَرَد، ایمان حقیقى به خداوند است .آثار سازنده ایمان ، بسیاراست كه در این جا مهم ترین آن هارابرمى شماریم .
كاهش بحران هاى روحى
ایـمـان بـه خـداونـد مـتـعـال ، اثـر عـوامـل اضطراب آفرین را از میان مى برد؛ زیرا اوّلاً، دین با دسـتـورهـاى اخـلاقى و تعالیم حیاتبخش خود، آتش حرص و آز و جاه طلبى و ثروت اندوزى را، كه از عوامل اضطراب روحى انسانند، به گونه اى درست فرو مى نشاند و او را به عزّت نفس ، مناعت طبع و پرهیزكارى فرامى خواند.
ثـانـیـاً، دیـن در سـایـه اعتقاد به معاد و روز رستاخیز، رشته زندگى را به دوران پس از مرگ مـتـصل مى كند و مرگ را دروازه زندگانى جاوید مى داند و از این گذر، به زندگى مادّى بشر، معنا و طراوت مى بخشد و بدین سان ، دومین عامل اضطراب و نگرانى را از میان برمى دارد.
آرامش روانى
انـسـان مۆ من ، در مصائب و سختى ها از آرامش روانى برخوردار است ؛ زیرا از یك سو همواره خود را داراى تكیه گاهى محكم و پناهگاهى ایمن مى داند و از این احساس ، نیرو و نشاط مى گیرد:
((اَلَّذینَ امَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللّهِ اَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)) (رعد (13)، آیه 28)
آنـان كـه به خدا ایمان آورده اند و دلشان با یاد خدا آرامش مى گیرد. آگاه باشید! كه تنها با یاد خدا دلها آرامش مى پذیرد.
هـر كـس تـقـوا پـیـشـه كـنـد، خـداوند راه هایى به رویش مى گشاید و از جایى به او روزى مى رسـانـد كـه بـه خـیـالش نـرسـد، و هـر كـس بـه خـدا تـوكـّل كـنـد، خدا براى او كافى است ، كه خداوند، امرش [بر همه عالم ] نافذ است و براى هر چیز قدر و اندازه اى مقرّر داشته است
و از سـویـى دیگر، در برابر پیشامدهاى ناگوار، شكیبایى مى كند و پاداش الهى را فراروى خویش مى بیند:
((اِنَّما یُوَفَّى الصّابِرُونَ اَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ)) (زمر (39)، آیه 10) خداوند شكیبایان را بى حساب پاداش مى دهد.
دیگر آن كه او این سختى ها را زودگذر مى داند و در انتظار سعادت حتمى و جاودانى به سر مى برد:
((اِنَّ الَّذیـنَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِكَةُ اَلاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتى كُنْتُمْ تُوعَدُونَ)) (فصلت (41)، آیه 30)
آنـان كـه گـفـتـنـد: ((پـروردگـار مـا اللّه اسـت .)) و اسـتـقـامـت ورزیـدنـد، فـرشـتگان بر آنان نازل گردند كه نترسیدو غمگین مباشید و مژده باد بر شما بهشتى كه بدان وعده داده مى شدید.
بـنابراین شخص مۆ من در برابر هر پیشامد تلخ و ناگوارى خود را در پناه پناهگاهى ایمن مى بـیـنـد و بـه جـاى پـناه بردن به انواع اعتیاد و دست زدن به جرم و جنایت و خودكشى و یا دچار شـدن بـه بـیـمـارى هـاى روانى ، به آن نیروى جاودانه و قادر، پناه مى برد و به پیروزى و رستگارى خویش امیدوار مى گردد:
((وَ مـَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاًَ وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللّهَ بالِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِكُلِّ شَىْءٍ قَدْراً)) (طلاق (65)، آیات 2 ـ 3)
هـر كـس تـقـوا پـیـشـه كـنـد، خـداوند راه هایى به رویش مى گشاید و از جایى به او روزى مى رسـانـد كـه بـه خـیـالش نـرسـد، و هـر كـس بـه خـدا تـوكـّل كـنـد، خدا براى او كافى است ، كه خداوند، امرش [بر همه عالم ] نافذ است و براى هر چیز قدر و اندازه اى مقرّر داشته است .
پرورش فضایل اخلاقى
مـیـل بـه فـضـایـل اخلاقى و سجایاى انسانى ، جزو سرشت ماست . عشق به خوبى ها و تنفّر از بدى ها، در ما ریشه اى فطرى دارد و كسى را نمى یابیم كه ـ مثلاً ـ وفاى به پیمان را زشت و پیمان شكنى را نیك بشمارد و یا امانتدارى را بد و خیانت را خوب بداند.
دین آسمانى ما، با وعده پاداش ها و كیفرهاى الهى ، در پرورش گرایش هاى والاى انسانى ، نقشى مـۆ ثـر دارد. دانـشـمندان ، دین را پشتوانه اخلاق ، و اخلاق غیر متكى بر دین را درست نمی دانند؛ زیرا روشـن اسـت كـه پـایـبـندى به اصول اخلاقى ، مانند عفت ، امانت ، راستى ، درستى ، فداكارى ، دسـتـگـیـرى از بینوایان و... در بسیارى از مواقع با محرومیت هاى مادّى همراه است و دلیلى ندارد كـه انـسـان بـدون انـگـیـزه روحـى و مـعـنـوى ، ایـن مـحـرومـیـت هـا را تـحـمل كند، مگر این كه ایمان آورد كه فداكارى او در سراى دیگر با پاداش الهى جبران خواهد شـد و یـا آلودگـى بـه كـارهـاى زشـت و نـامـشـروع ، كـیـفـرهـاى سـخـتـى بـه دنبال خواهد داشت .
زمینه ساز عدالت اجتماعى
انـكـار خـدا به معناى اعتقاد به بى شعورى جهان است . از دیدگاه كسى كه به خدا معتقد نیست ، پـدیـد آورنـده جهان از شعور و آگاهى بى بهره است و بنابراین ، داراى هدف نیز نیست ؛ زیرا هـدفـمـنـدى از لوازم شـعور و آگاهى است . انسان نیز، كه جزئى از جهان است ، بى هدف است و بـدین سان ، عدالت ، برابرى ، ایثار و به طور كلّى ، همه بایدها و نبایدهاى اخلاقى پوچ و بى معناست .
خوشبینى به نظام هستى
ایـمـان دینى به آن علت كه بینش انسان را نسبت به جهان سامان مى دهد، آفرینش را هدفدار و هدف را خـیـر و تكامل و سعادت معرفى مى كند. از این رو، انسان را نسبت به نظام كلّى هستى و قوانین حاكم بر آن خوشبین مى سازد.
ایـمـان بـه خـداونـد مـتـعـال ، اثـر عـوامـل اضطراب آفرین را از میان مى برد؛ زیرا اوّلاً، دین با دسـتـورهـاى اخـلاقى و تعالیم حیاتبخش خود، آتش حرص و آز و جاه طلبى و ثروت اندوزى را، كه از عوامل اضطراب روحى انسانند، به گونه اى درست فرو مى نشاند و او را به عزّت نفس ، مناعت طبع و پرهیزكارى فرامى خواند
انـسـان مـۆ مـن در جهان هستى ، مانند كسى است كه در كشورى زندگى مى كند كه قوانین و ارزش هاى آن را درست و عادلانه مى داند و به خیرخواهى گردانندگان كشور ایمان دارد و زمینه ترقى و تـعـالى را براى خود و دیگران ، فراهم مى بیند و معتقد است تنها چیزى كه ممكن است موجب عقب مـانـدگى او شود سستى و كوتاهى خود اوست . از نظر چنین شخصى ، هر نقصى كه هست ، از آن جاست كه او و امثال او، وظیفه خویش را انجام نمى دهند. این اندیشه ، او را به نشاط درمى آورد و با خوشبینى و امیدوارى ، به حركت و جنبش وامى دارد.
امـا انسان بى ایمان ، نظام هستى و قوانین حاكم بر آن را درست نمى شناسد و آن را به گونه نـادرست توجیه و تفسیر مى كند. از این رو، به نظام هستى با بدبینى مى نگرد. او مانند كسى است كه در كشورى زندگى مى كند كه قوانین و ارزش هایش را نادرست و ظالمانه مى داند. درون چـنـیـن كـسـى ، هـمـواره پـر از حقد و كینه است . او هرگز به فكر اصلاح خود نمى افتد، بلكه گمان مى كند كه سراسر هستى ، ظلم و جور و نادرستى است ، و اینك كه چنین است ، پس درستى ذره اى مانند من چه ارزشى دارد. چنین كسى هرگز از جهان ، لذّت نمى برد. جهان براى او همواره مانند یك زندان هولناك است . قرآن كریم در این باره مى فرماید:
((وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِكْرى فَاِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْكاً)) (طه (20)، آیه 124) ؛ هر كس از یاد من روى برتابد، زندگى تنگ و سختى خواهد داشت .
چکیده
ایـمـان است كه زندگى را در جان ما فراخى و شادى مى بخشد ، ما را نسبت به جهان هستی ونظام حاکم بر آن خوشبین می سازد ، از اضطراب و بحران های درونی می رهاندو فضائل اخلاقی وانسانی را پرورش می دهد، در حالی كه انسان بى ایمان از این مواهب بى بهره است .
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع:
یكصد درس از زندگانی امام علی علیه السلام ـ پژوهشکده تحقیقات اسلامی
سایت: مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن