تبیان، دستیار زندگی
عرفان اصیل، عجین شده با واقعیات و درهم تنیده با علوم است و به خلاف نوع عرفان های کاذب، راحتی و نجات و سرخوشی انسان را در معرّفی حیات یا خویشتن یا محیط پیرامونی به عنوان اشیایی تو خالی و پوچ، نمی داند و میان آدمی و این واقعیات که همه و همه تجلیات خداوند سب
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عرفان ناکاذب!

عرفان


یکی از واضح ترین کشش های درونی آدمی، میل آدمی به عالم معناست عالمی که فراسوی این دنیای مادی است و از زیبایی غیر قابل مقایسه، نسبت به آن برخوردار است. متاسفانه در قبال این میل همگانی الهی و انسانی دو دسته کلّی، پاسخ گو و راضی کننده وجود دارد. پاسخ گوی حقیقی و پاسخ گوهای پوچ ولی ظاهر فریب.

البته ما چه بخواهیم و چه نخواهیم- متأسفانه- بازار راضی کننده های باطل، گرمتر است. در این میان، شاید تکلیفی گران بر آگاهان از معارف اسلامی وجود داشته باشد و آن، بیان و حداقل، نقل آموزه های عرفان صادق است. مختصر نوشته پیشرو با چنین هدفی نگاشته شده است و البته نگارنده معترف به ناچیز بودن سرمایه معرفتی خویش است. همه احادیثی که تقدیم خواهد شد، برگرفته از روایاتی است که از حضرت امیرالمومنین- صلوات الله علیه- شده است.

عرفان اصیل، عرفان کاذب

یک فارق اساسی بین عرفان اسلامی صحیح با عرفان های کاذب اینست که عرفان اصیل، عجین شده با واقعیات و درهم تنیده با علوم است و به خلاف نوع عرفان های کاذب، راحتی و نجات و سرخوشی انسان را در معرّفی حیات یا خویشتن یا محیط پیرامونی به عنوان اشیایی تو خالی و پوچ، نمی داند و میان آدمی و این واقعیات که همه و همه تجلیات خداوند سبحان می باشند فاصله نمی اندازد.

به همین دلیل عرفان اسلامی چه در آغاز و چه در پایان آمیخته با اصطلاحاً جهان بینی است و حال آنکه نوع عرفان های کاذب باعث باروری تخیّلات و احساسات می شوند و این تنها ثمره آن هاست!! گفتنی است این تفاوت اساسی دارای نتایج دیگری هم هست که پرداختن به آن ها ما را از مقصود اصلی دور می نماید.

البته ذکری کوتاه از یکی از آن نتایج ضروری به نظر می رسد. خواننده گرامی عنایت دارد که وقتی صحبت از جهان بینی عالمانه به میان می آید، بدون تردید صحبت از نوع خاصی از عملگرایی - و نه عمل زدگی- نیز به صورت منطقی و ارگانیک مطرح می شود. یعنی نمی شود جهان هستی مخلوق خداوند- تبارک و تعالی- باشد و انسان هم عاقل و بینا ولی در عین حال از عبودیت و اطاعت خداوند سبحان شانه خالی کند. پس تا بدین جا عرض شد که عرفان صادق حداق دو ویژگی مهم دارد. یکی آنکه توأم با جهان بینی صحیح است و دیگر آنکه عملگراست یعنی به اعمال آدمی اهمیت می دهد و به عبارت امروز نیز اصلاً با اباحی گری میانه ندارد.

عرفان اصیل، عجین شده با واقعیات و درهم تنیده با علوم است و به خلاف نوع عرفان های کاذب، راحتی و نجات و سرخوشی انسان را در معرّفی حیات یا خویشتن یا محیط پیرامونی به عنوان اشیایی تو خالی و پوچ، نمی داند و میان آدمی و این واقعیات که همه و همه تجلیات خداوند سبحان می باشند فاصله نمی اندازد

عارف کیست

طبق نقل کتاب تصنیف غررالحکم امیرالمومنین علیه السلام در توصیف عارف می فرماید:

« العارف من عرف نفسه فأعتقها و نزّهها عن کل ما یبعّدها و یوبقها» (1) ترجمه گونه ای از این سخن چنین است: عارف کسی است که بشناسد نفس خود را پس آزاد کند او را و پاک گرداند او را از هر چه باعث دوری آن از مقام قرب حق تعالی است و او را به هلاکت می کشاند.

ملاحظه می کنید اولین ویژگی عارف آنست که خود را می شناسد و در پی آن به تطهیر درون می پردازد. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بعضی اعمال و رفتارهایمان و گروهی از صفات و حتی افکار و عقائدمان ما را به بساط قرب الهی بار می دهد و از آن طرف گروه دیگری از افکار و صفات و افعال مان ما را از درگاه حق تعالی دور می سازند. آنچه بسیار مهم می باشد این است که این تأثیر و تأثر، واقعی است و ریشه در حقیقت دارد. حال عارف کسی است که براساس این حقائق زندگی می کند.

تقوا پله نخست عرفان عملی

محبوب ترین بندگان خدا

طبق نقل نهج البلاغه، امام العارفین در بیان دیگری که می توانیم آن را توصیفی برای عارف به شمار بیاوریم می فرمایند:

«عبادالله ان من احب عبادالله الیه عبداً اعانه الله علی نفسه فاستشعر الحزن و  تجلبب الخوف فزهر مصباح الهدی فی قلبه و اعدّ القری لیومه النازل به فقرّب علی نفسه البعید و هوّن الشدید نظر فابصر (فاقمر) و ذکر فاستکثر و ارتوی من عذب فراتٍ سهلّت له موارده فشرب نهلاً و سلک سبیلاً جدداً قد خلع سرابیل الشهوات و تخلّی من الهموم الّا همّاً واحداً انفرد به فخرج من صفة العمی و مشارکة اهل الهوی و...»(2)

آیت الله علامه محمد تقی جعفری - رحمه الله علیه- در ترجمه این کلمات نورانی چنین فرموده اند:

« ای بندگان خدا از محبوب ترین بندگان خدا در پیشگاه ربوبی بنده ای است که خداوند (سبحان) او را در شناخت نفس خود و ساختن آن یاری فرماید، (این انسان مورد عنایت خداوندی) لباسی از اندوه بر تن نمود و پوشاکی از بیم بر خود پوشید. نتیجه چنین شد که چراغ هدایت در دلش بر افروخت و برای آن روزی که مانند مهمان براو وارد خواهد شد، آماده  گشت. پس دور را برخود نزدیک و سخت را بر خود آسان گرفت. (در عوامل عبرت و حکمت هستی) نگریست و به مقام بینایی رسید. به یاد خدا افتاد و به ذکر فراوان پرداخت. از نهری گوارا و شیرین سیراب شد که جایگاه های ورود به آن نهر برای او تسهیل شده بود. نخستین آب گوارا را آشامید و راهی روشن و هموار در پیش گرفت. پیراهن های شهوات را از خود بر کند. از همه دل مشغولی ها خالی شد، جز یک اندوه (که بدست آوردن رضای خداوند سبحان بود). در نتیجه از صفت نابینایی و از شرکت در هوس اهل هوا و هوس کناره گرفت...».(3)

شرح حالی که امام العارفین و المتقین- سلام الله علیه- در این جملات واقعاً نورانی ارائه نموده اند، گویای مطالبی اساسی از عرفان صادق است. اولاً طبق این نقل سخن شریف خود را با صفت محبوب با کمی تصرف بودن در نزد خدای تبارک و تعالی آغاز می فرمایند. آنگاه از آمیزه خوف و حزن یعنی دو عامل بسیار کار ساز در حیات عارفانه سخن می گویند و بعد صحبت از فروزش چراغ هدایت در قلب چنین کسی.

سپس از اینکه که شخص مشکلات را به جان می خرد تا سیراب شود و به راهی هموار برسد خبر می دهند. از اینکه این شخص اهل ذکر و بصیرت است. بدون شهوت است و فقط یک همت دارد و آن تحصیل رضای خداوند سبحان. و البته همه این ها را در ظلّ اعانه و یاری پروردگار دارد. شاید بتوان گفت این سخنان روح نواز تفسیری است بر این کریمه قرآنی که: «والذین جاهدوا فینا لنهدیّنهم سبلنا» (عنکبوت/ 69)

عارف حقیقی در سه سطر

خطبه زیبا و شگفت آوری دیگری که در اینجا نقل می کنیم. خطبه 220 نهج البلاغه است. علامه متفکر آیت الله شهید مطهری - قدس سره-  در ذیل این خطبه نورانی فرموده اند: «باور کنید که در طول هزار و سیصد سال عرفان و این همه عرفان بزرگ که ما داشته ایم- که در دنیا عرفانی اسلام نظیر ندارد- یک عارف نتوانسته جملاتی نظیر این سه سطر نهج البلاغه بیاورد» (4)

اما اصل خطبه: «قد احیا عقله و امات نفسه حتی دق جلیله و لطف غلیظه و برق له لامع کثیر البرق فأبان له الطریق و سلک به السبیل و تدافعته الابواب الی باب السلامة و دارالاقامة و ثتبت رجلاه بطمأنینة بدنه فی قرار الامن و الراحة بما استعمل قلبه و ارضی ربّه»

اولین ویژگی عارف آنست که خود را می شناسد و در پی آن به تطهیر درون می پردازد. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بعضی اعمال و رفتارهایمان و گروهی از صفات و حتی افکار و عقائدمان ما را به بساط قرب الهی بار می دهد و از آن طرف گروه دیگری از افکار و صفات و افعال مان ما را از درگاه حق تعالی دور می سازند. آنچه بسیار مهم می باشد این است که این تأثیر و تأثر، واقعی است و ریشه در حقیقت دارد. حال عارف کسی است که براساس این حقائق زندگی می کند

استاد شهید در نشانی مذکور تا جمله « و ثتبت...» را معنی نموده اند. حال که ذکری از آن حکیم شهید به میان آمد خوبست توضیحات ایشان را نقل کنیم. البته خود ایشان در همان جا فرموده اند که در صدد شرح خطبه نیستند. به هر حال می فرماید:

[این خطبه] یک مرد عارف و تزکیه شده را توصیف می کند:

عقل خودش را زنده کرد، نفس اماره اش را میراند، غلظت های وجودش را رقیق کرد، چه غلظت های جسمانی و چه غلظت های روحانی (آدمی که یک عمر خورده و خوابیده و چربی در بدنش جمع شده هیچ وقت آدم نمی شود)، این غلظت ها را از بین برد، با یک ریاضت معنوی خودش را پاک کرد، آلودگی ها را که در اثر ترف ها [رفاه ها و راحت طلبی ها] و تنعّم ها در وجودش پیدا شد بود. زُدود، ... تا آنجا که یک برق از درونش جهید... و راه را برایش روشن کرد، بعد از یک در وارد شد، او را از این در به آن در بردند و از آن در [مرحله] به در دیگر تا به آن محل نهایی رسید، آنجا که بارگاه الهی و بارگاه ربوبی است.» (پایان توضیحات شهید مطهری)

و قدم های او با آرامش بدنش در قرارگاه امن و آسایش ثابت گشت. (این سعادت جاودانی) در نتیجه به کارگیری قلبش (در راه خداوند تبارک و تعالی) و خشنود ساختن پروردگارش نصیبش گشت.(5)

در پایان این نوشتار کوتاه عرض می کنیم چنین بیانات نابی در گستره مجامع روایی و کتب ادعیه، بسیار یافت می شود و آنچه این کمترین تقدیم نمود، فقط نَمی از یَمی بود. واقعاً با وجود این میراث نورانی، جای تأثر بسیار است که اولاً تبلیغ در این زمینه چندان نیست و ثانیاً گروهی از افراد، به عرفان های کاذب می گروند.

پی نوشت:

1) تصنیف غررالحکم ، ص 240 – 239 .

2) نهج البلاغه، خطبه 87

3) نهج البلاغه، ترجمه علامه  جعفری- قدس ره- ص 227 - 225.

4) مجموعه آثار شهید مطهری، ج13، ص 381.

5) نهج البلاغه، ترجمه جعفری- قدس سره-، ص 737، با اندکی تغییر.

سید علی محمّد هاشمی رضوانی

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.