کسانی که نباید برایشان طلب آمرزش کرد
سلسه مباحث اخلاقی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در ماه مبارک رمضان
دعا کردنِ مستضعف اشکال ندارد، منظور ما هر دعایی نیست، بلکه یک دعا را استثناء میکند و آن طلب مغفرت است. چون با بودن آن شخص در مسیر انحرافی مثل شرک و کفر و ... اینکه از خدا بخواهیم تا از گناهش در گذرد، معنا ندارد.
سرآمد ادعیه، طلب آمرزش
دعا کردن برای این اشخاص جایز است و اشکالی ندارد. در اینجا ما دعای خیرِ معنوی و مادّی داریم. در معنویها آنکه سرآمدِ خیرات و مبرّات است دعا برای آمرزش است. لذا در باب دعا داریم که وقتی انسان میخواهد دعا و طلب حاجت کند ابتدا استغفار کند یعنی از خدا تقاضای مغفرت کند. این بالاترین دعا است. انسان برای خودش طلب مغفرت کند.
طلب مغفرت برای منحرف مستضعف
در اینجا سۆال میشود که آیا جایز است برای منحرفِ مستضعف استغفار کنیم یا نه؟ دقّت کنید! فرض بفرمایید، کفّار و مشرکینی که انحراف اعتقادی دارند و مستضعف هم هستند،امّا معاند و مغرض نیستند بلکه در محیط و منطقهای بودهاند که از نظر اعتقادی به انحراف کشیده شدهاند. در این شرایط اگر انسانی دستش را بگیرد و هدایتش کند چه بسا از اعتقادات باطلش دست بکشد. حالا چون دعا کردن خیر است آیا جایز است که برای او طلب مغفرت کنیم یا نه؟ جوابش منفی است. این دعا را تا وقتی که به صراط مستقیم نیامده است نباید برایش کرد.
در جامعه مسلمان هستند، محاسن هم دارند، ظاهرالصلاح هم هستند و وقتی هم که ذکر میگویند کذا و کذا است امّا همین افراد با منکر که برخورد میکنند، اهمیّتی نمیدهند و هیچ توجّهی نمیکنند. در مقابل خدا هم دعای این آدمها را مستجاب نمیکند و عذاب نازل میشود
بیمعنا بودن غفران برای منحرف
چون غفران برای منحرف، مشرک و کافر معنا ندارد. البته این غیر از طلب هدایت است. اینکه بگوییم: «أَللَّهُمَ اهْدِ»، خدایا! فلانی را هدایت کن، غیر از «اللَّهُمَ اغْفِرْ لَه» است. اینها دو تا است. «أَللَّهُمَ اهْدِ» یعنی، خدایا! به راه راست هدایتش کن. امّا «اللَّهُمَ اغْفِرْ لَه» معنایش این است که گناهانش را بیامرز؛ یعنی با وجود انحراف و شرک و کفر، او را بیامرز! اصلاً غفران نسبت به آنها معنا ندارد.
لذا خواستم این را تذکّر بدهم که وقتی میگوییم، دعا کردنِ مستضعف اشکال ندارد، منظور ما هر دعایی نیست، بلکه یک دعا را استثناء میکند و آن طلب مغفرت است. چون با بودن آن شخص در مسیر انحرافی مثل شرک و کفر و... اینکه از خدا بخواهیم تا از گناهش درگذرد، معنا ندارد.
غضب الهی در مورد مردم
روایت از پیغمبراکرم است: «قال رسولالله(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم): یَأتی عَلَى النّاس زَمانٌ یَدعُو فیهِ المُۆمِن لِلعامَّة»؛ زمانی میآید که مۆمن برای مردم دعا میکند، برای غیر، عامّه را بیان میکند و شخص خاصّی مطرح نیست بلکه عمومی است، «فَیَقُولُ الله تَعالى: أُدعُ لِخاصَّةِ نَفسِك»؛ خدا میگوید تو برای خودت دعا کن و به دیگران کاری نداشته باش. در حالی که دعا برای غیر خیلی فضیلت دارد.[1] خلاصه اینجا خدا میگوید: «أُدعُ لِخاصَّةِ نَفسِك»؛ به آنها کاری نداشته باش و برای خودت دعا کن، «أَستَجِبُ لَك»؛ برای خودت دعا کن و من هم جوابت را میدهم و مستجاب میکنم، «فَأَمّا العامَّة فَإِنّی عَلَیهِم ساخِط»؛[2] امّا من از این مردم خشمگین میشوم. چرا؟
دعا در مقابل جامعه فاسد
میخواهم ببینم که این متن با معارف ما سازگار است یا نه؟ جوّ حاکم بر جامعهای، فساد باشد و افراد آن جامعه درصدد اصلاح نباشند بلکه محکوم به همان جوّ فاسد باشند که به تعبیر ساده، معروف، منکر شده و منکر، معروف؛ در اینجا میگویند برای این جامعه دعا نکنید.
نمیخواهم وارد بحث دیگری بشوم، امّا در باب امر به معروف و نهی از منکر روایات متعدّد داریم که خداوند خاصّه را به بدکاریهای عامّه و همچنین برعکس، عامّه را به بدکاریهای خاصّه مۆاخذه میکند. من کلیّت بحث را میگویم و آنها که اهل تحقیق هستند پیگیری کنند.
وظایف متقابل عوام و خواصّ
روایات متعدّد داریم. یعنی اگر جوّ حاکم، جوّ فاسد باشد ولی در این جامعه افراد متدیّنی که به آنها خاصّه میگوییم هم هستند، خدا به چنین جامعهای غضب میکند و خشمگین میشود. چرا؟ چون به وظایفشان عمل نکردند. وظایف چه بود؟ نهی از منکر بود. این هر دو را در روایت داریم؛ یعنی آنجایی که خاصّه، نهی از منکر نکردند و عامّه جامعه بر آن فساد، حاکم شد و آنجایی که عامّه دیدند خاصّه منحرف شدهاند و نهی از منکر نکردند؛ اینجاست که خداوند نسبت به این جامعه خشمگین میشود. این را بدانید، که تمام مطالبی که میگویم از آیات و روایات است، چون اگر بخواهم از خودم بگویم از بحث اصلی منحرف شدهام.
غضب خداوند در عمل نکردن به وظایف
چون عامّه و خاصّه به وظائفشان عمل نکردند، لذا جوّ حاکم بر جامعه فساد شده است. اینجا میگوید: وقتی که مۆمن برای عامّه مردم دعا میکند، خدا میگوید: برای خودت دعا کن و من هم مستجابش میکنم، جوابت را میدهم و حاجتت را برآورده میکنم، امّا به عامّه کاری نداشته باش. چرا؟ چون اینها به وظیفهشان عمل نکردند و من نسبت به آنها خشمگین هستم.
غفران برای منحرف، مشرک و کافر معنا ندارد. البته این غیر از طلب هدایت است. اینکه بگوییم: «أَللَّهُمَ اهْدِ»، خدایا! فلانی را هدایت کن، غیر از «اللَّهُمَ اغْفِرْ لَه» است. اینها دو تا است. «أَللَّهُمَ اهْدِ» یعنی، خدایا! به راه راست هدایتش کن. امّا «اللَّهُمَ اغْفِرْ لَه» معنایش این است که گناهانش را بیامرز؛ یعنی با وجود انحراف و شرک و کفر، او را بیامرز! اصلاً غفران نسبت به آنها معنا ندارد
امر به منکر و نهی از معروف!
شخصی خدمت پیغمبراکرم آمد و عرض کرد: یا رسولالله! چه چیزی عندالله، ابغضِ اعمال است؟ اول حضرت فرمودند: شرک بالله. گفت: بعد از آن چه؟ حضرت فرمودند: قطع رحم. گفت: بعد از آن چه؟ وقتی این را گفت حضرت فرمودند: امر به منکر و نهی از معروف مبغوضترین چیزها است.
ریشه جامعه فاسد
در جامعه مسلمان هستند، محاسن هم دارند، ظاهرالصلاح هم هستند و وقتی هم که ذکر میگویند کذا و کذا است امّا همین افراد با منکر که برخورد میکنند، اهمیّتی نمیدهند و هیچ توجّهی نمیکنند. در مقابل خدا هم دعای این آدمها را مستجاب نمیکند و عذاب نازل میشود.
لذا میخواستم این را عرض کنم؛ ما با چیزهایی در معارفمان برخورد میکنیم که میگوید: مسئله، تنها شرک و کفر و انحراف نیست، بلکه همین انحرافهایی که در جوامع اسلامی میبینیم، اگر جوری باشد که جوّساز شده باشد و جوّ فاسد بر جامعه حاکم شود، همین موجب میشود که دعا در حق اینها مستجاب نشود. خیال نکنید، صرف اینکه شهادتین گفت و بعد در جامعه هر کاری خواست بکند و هر بساطی خواست راه بیندازد دیگر ارزشی ندارد. مکرّر بیان کردم که انسان باید برود و دین پیدا کند. دینی که تمام اعمالش مطابق با دستورات الهیّه باشد.
بازگشت به صدر اسلام
این را بدانید که اگر جامعه ما و هر جامعه اسلامیای به اینجا برسد که معروف، منکر و منکر، معروف شود، همان مسائلی که در صدر اسلام برای مسلمین پیش آمد، در زمان ما هم پیش میآید. مسئله امامحسین(علیهالسّلام) و صحنههایی که پیش آمد مسئله کوچکی نبود.
پی نوشت ها :
[1]. بحارالانوار، ج91، ص96
[3]. کنزالعمال، ج11، ص191
فرآوری : محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی