تبیان، دستیار زندگی
در طی سالهایی كه اسدالله علم تصدی وزارت دربار را به عهده داشت، گروهها، جناحها، و شخصیتهای مذهبی و غیرمذهبی مخالف رژیم سخت در حال بالندگی بودند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علم با مخالفان رژیم چه کرد؟


در طی سالهایی كه اسدالله علم تصدی وزارت دربار را به عهده داشت، گروهها، جناحها، و شخصیتهای مذهبی و غیرمذهبی مخالف رژیم سخت در حال بالندگی بودند.

رژیم در طی این سالها (1350ـ1354/1971ـ1975م) هنوز اطلاع دقیقی از میزان قدرت نیروهای مخالف نداشت. اسدالله علم نیز هشدارهایی را كه سازمانهای جاسوسی و نمایندگان كشورهای خارجی در ایران از فعالیت نیروهای مذهبی به او می‌دادند چندان جدّی تلقی نمی‌كرد، زیرا به اعتقاد او پس از حوادث 15 خرداد 1342 نیروهای مذهبی و در رأس آن، روحانیت به این زودی نمی‌توانست تجدید سازمان كرده و برای او و رژیم پهلوی دردسر ایجاد كند. به ‌ویژه این كه او در این زمان رژیم پهلوی را در اوج قدرت می‌دید، بنابراین باور نمی‌كرد كه نیروهای مذهبی و روحانیون بتوانند برای رژیم خطری ایجاد كنند.

علم و شاه

اوج بی‌خبری علم از روند رو به رشد مخالفتهای روحانیون و علمای دینی را از نوشته‌های خود علم می‌توان دریافت كرد:

سفیر آمریكا از طرز فكر روحانیون اظهار نگرانی می‌كرد. به او گفتم جای نگرانی نیست. زمان آنها بسر آمده و از نظر شاه دیگر هیچ‌گونه قدرتی ندارند. و سپس برایش تعریف كردم كه چگونه در دوران نخست‌وزیری خودم آنها را سركوب كردیم [اشاره به واقعه 15 خرداد] و چنان سرشان را به سنگ زدیم كه دیگر هرگز امكان ابراز قدرت نخواهند یافت.1

از نیروهای غیرمذهبی مخالف رژیم می‌توان از حزب توده نام برد. این حزب از مدتها قبل محبوبیت خود را در میان عامه از دست داده بود و خود رژیم نیز به دلیل ویژگی و موقعیت خاص این حزب در سركوب كردن عناصر آن مشكل چندانی احساس نمی‌كرد. با این همه اعضای فعال این حزب به فعالیتهای حزبی خود كماكان ادامه می‌دادند. در درون حزب توده انشعاباتی بروز كرده بود. از جمله گروههایی كه در اعتراض به واپس‌ماندگی حزب توده، اعتراض كرده و از آن منشعب شدند، گروه موسوم به نیروی سوم بود. در رأس این گروه خلیل ملكی قرار داشت.

اسدالله علم، در مورد ملاقاتش با خلیل ملكی برای شاه می‌نویسد:

عنایات اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر را به آقای خلیل ملكی ابلاغ كردم. سپاسگذار مراحم شاهانه گردید. با سازمان امور اداری در تماس هستم كه هر چه زودتر مسئله بازنشستگی ایشان را حل نماید. در ملاقاتی كه با آقای خلیل ملكی داشتم ایشان اظهار می‌داشتند من همیشه به وطنم و شاهنشاه آریامهر وفادار بوده و هستم و میل دارم منشأ خدمتی باشم. خدمتی كه از من ساخته است اینست كه اولاً Constitution[ اساسنامه] كشور اتحاد جماهیر شوروی و روابط سیاسی این كشور را با كشورهای اروپای شرقی به طریق عینی تجزیه و تحلیل نمایم و بدین‌ترتیب راهنمایی برای دیپلماتهای ایرانی كه به كشورهای سوسیالیستی می‌روند فراهم كنم و علاوه بر این كه حقیقت سوسیالیسم را برای جوانان بیان نموده و مخصوصاً ثابت كنم سوسیالیسم مستقل و بدون تأثیر و نفوذ كشور اتحاد جماهیر شوروی یا چین امكان‌پذیر است. چنانچه انجام این خدمت مورد تصویب ذات اقدس شهریاری باشد آقای خلیل ملكی استدعا دارد كه به مقامات تحقیقاتی دانشگاه توصیه شود تا وسایل لازم از اسناد و مدارک را برای تهیه این دو اثر تحقیقی در دسترس ایشان بگذارند.2

اسدالله علم نیز هشدارهایی را كه سازمانهای جاسوسی و نمایندگان كشورهای خارجی در ایران از فعالیت نیروهای مذهبی به او می‌دادند چندان جدّی تلقی نمی‌كرد

چنانكه از متن نامه علم به شاه آشكار می‌شود، در واقع نمی‌توان عملكرد شخص خلیل ملكی را وابستگی به رژیم پهلوی ارزیابی كرد؛ اما لحن گفتار نشان می‌دهد كه وی تا حدودی در مقابل رژیم كوتاه آمده و موضعی تقریباً انفعالی اتخاذ كرده بود. هر چند ممكن است گزارش فوق كه در واقع تفسیر و برداشت علم از ملاقاتش با شخص خلیل ملكی است، جهت خوشایند شاه به نوعی تعدیل شده باشد.

هرچند در این گزارش قید نشده است كه تقاضای ملاقات از طرف علم بوده و یا شخص خلیل ملكی. مضافاً این كه از جمله خصایص علم دعوت از چهره‌های برجسته فرهنگی، سیاسی و ... جهت مذاكره و تلاش جهت كنار آمدن با آنان بود.

پی نوشت :

1. اسدالله علم. گفت و گوهای من با شاه. ج 1 ص 399 .

2. مۆسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند 16ـ327ـ794ـ ع.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

منبع :موسسه مطالعات تاریخ معاصرایران