تبیان، دستیار زندگی
می‎دانید که حمید‎بن‎مسلم واقعه‎نگار کربلا است و غالباً هم از او نقل می‎کنند. می‎گوید: به‏خدا قسم او مریض شد و به عیادتش رفتم. استسقاء گرفته بود. می‎دانید استسقاء یعنی چه؟ یعنی عطش. تا گلویش آب می‎خورد، امّا بالا می‎آورد و می‎گفت: واعطشا! و باز می‎خورد. می
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آثار نفرین

سلسله دروس اخلاقی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در ماه رمضان

حضرت موسی


معجزات انبیا همه بر محور دعا بوده است. حضرت ‎عیسی مرده را زنده می‎کرد. چگونه این کار را انجام می‎داد؟ با دعا زنده می‎کرد و این دعا، دعای به خیر بود. حضرت‎ موسی عصایی که می‎انداخت همه‎اش دعا بود.


معجزات انبیا همه بر محور دعا بوده است. راجع به حضرت ‎عیسی داریم که می‎گویند نماز می‎خواند و بعد از آن دعا می‎خواند؛ به همین وسیله مرده را زنده می‎کرد و معجزاتی که از او صادر می‎شد. این در بعد خیرات بود که چشمگیر است.

تمسّک به دعا، بر علیه معاندین

از طرف دیگر عکس این مطلب را می‎خواهم بگویم، یعنی انبیا با معاندین مواجه می‎شدند. حضرت ‎موسی وقتی با فرعونیان مواجه شد، فقط مسأله عصا مطرح نبود، بلکه فهمید که آن‎ها لج‎بازی می‎کنند و معانداند و دنبال حق و حقیقت نیستند. اینجا است که متمسّک به دعا بر علیه آن‎ها می‎شود، که در قرآن از آن به «عذاب الهی» تعبیر می‎کنند.

اگر بخواهم وارد شوم و انبیایی که قومشان را نفرین کرده‎اند در قرآن مطرح کنم، بسیار است. حضرت نوح است، لوط است، شعیب است، قِدم حضرت موسی است؛ یک نفر یا دو نفر نیست؛ در سوره‎های مختلف است که یکی‎ را به عنوان نمونه بیان می‎کنم.

حضرت‎موسی وقتی با فرعونیان مواجه شد، فقط مسأله عصا مطرح نبود، بلکه فهمید که آن‎ها لج‎بازی می‎کنند و معانداند و دنبال حق و حقیقت نیستند. اینجا است که متمسّک به دعا بر علیه آن‎ها می‎شود، که در قرآن از آن به «عذاب الهی» تعبیر می‎کنند

از خدا بخواه که ما را عذاب کند!

«فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قالَ إِنِّی مُهاجِرٌ إِلى‏ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَكیمُ * وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ جَعَلْنا فی‏ ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ وَ آتَیْناهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحینَ * وَ لُوطاً إِذْ قالَ‏ لِقَوْمِهِ‏ إِنَّكُمْ‏ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ * أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِیلَ وَ تَأْتُونَ فِی نادِیكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ»؛ دقت کنید! لج‎بازی می‎کنند، «إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ * قالَ رَبِّ انْصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِینَ»؛[1] هرچه دعوتشان کرد، نمی‎پذیرفتند. گفتند: اگر تو راست می‎گویی، از خدا بخواه که به ما عذاب بدهد! خیلی روشن، صریح و کوتاه بود. بعد گفت: «قالَ رَبِّ انْصُرْنِی»؛ خداوندا! کمکم کن، این‎ها عذاب می‎خواهند؛ پس از بینشان ببر و خدا هم همین کار را کرد. چرا این کار را انجام داد؟ با این کار ایمان کسانی که ایمان آورده بودند، تحکیم کرد.

معاندِ لج‎باز

یک موقعی، کسی حرفی را نمی‎پذیرد امّا لج‎بازی هم نمی‎کند، ولی آن‎که معاند است لج‎بازی می‎کند. انبیا وقتی به جایی که اقوامشان سخنانشان را نمی‎پذیرفتند و لج‎بازی هم می‎کردند می‎رسیدند، نفرین می‎کردند. در این آیه هم که خودشان خواسته‎اند و چه مقدار سطح فکری پایین بوده است.

تقویت مۆمنین و تضعیف معاندین در اعجاز پیامبران

مسئله این است که یک؛ انبیا برای تقویت اعتقاد کسانی که ایمان آورده بودند، وقتی کارشان به اینجا می‎کشد که می‎بینند در مقابلشان، معاندین این‎طور می‎ایستند، آن‎ها را نفرین می‎کنند. دو؛ تضعیف منحرفینی که می‎خواهند جامعه را به انحراف بکشند. دو مطلب را گفتم. یکی «تقویت» است و دیگری «تضعیف»؛ یعنی «تقویت مۆمنین» و «تضعیف معاندین». این مطلب مهمی است.

معجزه

مسئله اعجاز در قرآن

بسیاری از انبیا هستند که قرآن، این مطلب را در مورد آن‎ها نشان می‎دهد. راجع به حضرت شعیب در سوره اعراف آیات 88 تا 91 گفته است. راجع به حضرت موسی، سوره یونس را نگاه کنید. در مورد حضرت نوح چندین سوره وجود دارد و البته حضرت نوح را جدا بحث خواهم کرد. غرضم این است که اهل تحقیق مراجعه کنند. سرّ مطلب این بود.

اعجاز پیغمبر در مقابله با معاندین

معجزات را دو قسمت کردم؛ اول آن چیزهایی بود که خوب بود. اینکه می‎بینم مرده را زنده می‎کند و هیچ‎کس هم نمی‎تواند این کار را بکند یا حضرت ‎موسی عصا را انداخت و تمام سحرها را بلعید. این چیز عادّی‎ای نیست و او براساس فطرتش، ایمان می‎آورد. در اینجا معاند می‎خواهد او را برگرداند و پیغمبر هم باید بینی‎اش را به خاک بمالد. پیغمبر می‎بیند که لجاجت می‎کند و نمی‎خواهد مستضعفان ایمان بیاورند و اینکه خودشان هم نمی‎خواهند ایمان بیاورند، بلکه قصد دارند دیگران را هم به انحراف بکشند. در اینجا پیغمبر دعای نفرین می‎کند. او نفرین می‎کند که عذاب بیاید و موجب می‎شود که مۆمنین از نظر اعتقادیشان تقویت شوند و از آن طرف معاندین تضعیف می‎شوند.

دو گروه داشتیم، یکی مستضعفین بودند و دیگری معاندین. در ارتباط با این اشاره می‎کنم که مستضعف، خودش استضعافِ فکریِ استدلالی دارد، امّا با آنچه که از معجزات می‎بیند، بر فطرتش ایمان آورده است

شرایعِ مقطعی

در اینجا اشاره به نکته‎ای می‎کنم. نبوت، راجع به انبیا گذشته مقطعی بود، یعنی أَمَد داشت. به این معنی که چند سال بود و بعد می‎رفت. از اولین که حضرت نوح بود تا شریعت‎هایی که یکی پس از دیگری آمدند این‎طور بودند. شرایعی که أَمَد ندارد؛ مقطعی نیست، بلکه «إِلَى‏ یَوْمِ‏ الْقِیَامَةِ» است.

نگاه جامع‎نگرِ ادیان

بنابراین پیغمبری که می‎خواهد از طریق اعجاز و آن هم با نفرین مبارزه کند، وقتی که می‎بیند معاندین لج‎بازی می‎کنند، آن‎ها را نفرین می‎کند؛ پس او دیگر نباید افراد موجود در عصر خودش را در نظر بگیرد. به تعبیر اهل علم، پیامبر باید معجزه خالده داشته باشد.

نفرین

نفرین رسول ‎خدا بر کسری

«أَنَّ النَّبِیَّ(صلّی‎الله‎علیه‎وآله‎و‎سلّم) كَتَبَ إِلَى كِسْرَى»؛ رسول ‎خدا به کسری نوشت، «مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى كِسْرَى بْنِ هُرْمُزَ أَمَّا بَعْدُ فَأَسْلِمْ‏ تَسْلَمْ‏ وَ إِلَّا فَأْذَنْ‏ بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‏ وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏»؛ نامه از محمد رسول ‎خدا به کسری پادشاه ایران؛ اسلام بیاور تا سلامت بمانی و الّا با خدا و رسولش اعلام جنگ ده، «وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى». همه در تاریخ نوشتند: «فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهِ الْكِتَابُ مَزَّقَهُ»؛ وقتی که نامه پیغمبر به دست کسری رسید پاره‎پاره‎اش کرد، «وَ اسْتَخَفَّ بِهِ»؛ توهین و بی‎احترامی کرد؛ «وَ قَالَ مَنْ هَذَا الَّذِی یَدْعُونِی إِلَى دِینِهِ»؛ کسری گفت: این چه کسی است که مرا دعوت به دینش می‎کند؟ «وَ یَبْدَأُ بِاسْمِهِ قَبْلَ اسْمِی»؛ و اول اسم خودش را می‎آورد و بعد اسم من را، «وَ بَعَثَ إِلَیْهِ بِتُرَابٍ»؛ مشتی خاک برداشت، درون چیزی ریخت و برای پیغمبر فرستاد. وقتی خاک را آوردند و گفتند که او این کار را کرد؛ حضرت نفرینش کرد. این نفرینی که کرد معجزه بود. امّا اعجازش ابدالدّهری بود، یعنی بعد از کسری را هم فرمودند: «فَقَالَ(صلّی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلّم) مَزَّقَ اللَّهُ مُلْكَهُ كَمَا مَزَّقَ كِتَابِی»؛ خدا حکومتش را پاره پاره کند همان‎طور که نامه مرا پاره کرد، «أَمَا إِنَّهُ سَتُمَزِّقُونَ مُلْكَهُ»؛ به یارانش رو کرد فرمود: شما بدانید که به‎ زودی حکومتِ همین کسری را پاره‎پاره می‎کنید، «وَ بَعَثَ إِلَیَّ بِتُرَابٍ»؛ برای من مشتی خاک می‎فرستد؟! امّا بدانید، «أَمَا إِنَّكُمْ سَتَمْلِكُونَ أَرْضَهُ»؛[2] به زودی شما مالکِ ملک و زمین او می‎شوید.

معجزه نفرین پیامبر

توجه کنید! جریان چه بود؟ او را در آینده نفرین کرد و فرمود به دست شما تحقق پیدا می‎کند و درست بعد از وفات پیغمبر اتّفاق افتاد. امّا این چه بود؟ این از معجزات پیغمبر است و در ردیف آن‎هایی قرار می‎گیرد که پیغمبر نفرین کرده است. در ارتباط با آن‎ها است و از معجزات است. ما نسبت به ائمه(علیهم‎السّلام) هم داریم. به مناسبتی که می‎خواهم وارد توسّل شوم، جملاتی از امام حسین(علیه‎السّلام) که کسی را در روز عاشورا نفرین کرده می‎گویم.

یک موقعی، کسی حرفی را نمی‎پذیرد امّا لج‎بازی هم نمی‎کند، ولی آن‎که معاند است لج‎بازی می‎کند. انبیا وقتی به جایی که اقوامشان سخنانشان را نمی‎پذیرفتند و لج‎بازی هم می‎کردند می‎رسیدند، نفرین می‎کردند

تیرِ نفرین امام حسین(علیه‎السّلام) به جان دشمنِ خدا

شخصی به نام عبدالله‎بن‎حصین ازدی، به امام‎حسین رو کرد و گفت: «یَا حُسَیْنُ أَ لَا تَنْظُرُ إِلَى الْمَاءِ كَأَنَّهُ كَبِدُ السَّمَاءِ»؛ می‎بینی که این آب مثل آسمان می‎درخشد؟ «وَ اللَّهِ لَا تَذُوقُونَ مِنْهُ قَطْرَةً وَاحِدَةً حَتَّى تَمُوتُوا عَطَشاً»؛ به ‏خدا قسم شما از این آب حتّی یک قطره هم نمی‎چشید مگر اینکه همه‎تان از تشنگی می‎میرید، «فَقَالَ الْحُسَیْنُ (علیه‎السّلام): اللَّهُمَّ اقْتُلْهُ عَطَشاً وَ لَا تَغْفِرْ لَهُ‏ أَبَداً»؛[3] نفرینش کرد؛ گفت: خدایا او را با تشنگی بکش و هیچ‏گاه نبخش!

اثر نفرین

می‎دانید که حمید‎بن‎مسلم واقعه‎نگار کربلا است و غالباً هم از او نقل می‎کنند. می‎گوید: به ‏خدا قسم او مریض شد و به عیادتش رفتم. استسقاء گرفته بود. می‎دانید استسقاء یعنی چه؟ یعنی عطش. تا گلویش آب می‎خورد، امّا بالا می‎آورد و می‎گفت: واعطشا! و باز می‎خورد. می‎گوید: آن‎قدر خورد تا مرد. نفرین امام‎حسین(علیه‎السّلام) و اولیاء خدا این‎طور است.

پی نوشت ها :

[1]. سوره مبارکه عنکبوت، آیه26 تا 30

[2].بحارالانوار، ج20، ص381

[3]. بحارالانوار، ج44، ص389

فراوری: محمدی  

بخش اخلاق  و عرفان اسلامی تبیان


منبع :پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.