آثار نفرین
سلسله دروس اخلاقی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در ماه رمضان
معجزات انبیا همه بر محور دعا بوده است. حضرت عیسی مرده را زنده میکرد. چگونه این کار را انجام میداد؟ با دعا زنده میکرد و این دعا، دعای به خیر بود. حضرت موسی عصایی که میانداخت همهاش دعا بود.
معجزات انبیا همه بر محور دعا بوده است. راجع به حضرت عیسی داریم که میگویند نماز میخواند و بعد از آن دعا میخواند؛ به همین وسیله مرده را زنده میکرد و معجزاتی که از او صادر میشد. این در بعد خیرات بود که چشمگیر است.
تمسّک به دعا، بر علیه معاندین
از طرف دیگر عکس این مطلب را میخواهم بگویم، یعنی انبیا با معاندین مواجه میشدند. حضرت موسی وقتی با فرعونیان مواجه شد، فقط مسأله عصا مطرح نبود، بلکه فهمید که آنها لجبازی میکنند و معانداند و دنبال حق و حقیقت نیستند. اینجا است که متمسّک به دعا بر علیه آنها میشود، که در قرآن از آن به «عذاب الهی» تعبیر میکنند.
اگر بخواهم وارد شوم و انبیایی که قومشان را نفرین کردهاند در قرآن مطرح کنم، بسیار است. حضرت نوح است، لوط است، شعیب است، قِدم حضرت موسی است؛ یک نفر یا دو نفر نیست؛ در سورههای مختلف است که یکی را به عنوان نمونه بیان میکنم.
حضرتموسی وقتی با فرعونیان مواجه شد، فقط مسأله عصا مطرح نبود، بلکه فهمید که آنها لجبازی میکنند و معانداند و دنبال حق و حقیقت نیستند. اینجا است که متمسّک به دعا بر علیه آنها میشود، که در قرآن از آن به «عذاب الهی» تعبیر میکنند
از خدا بخواه که ما را عذاب کند!
«فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قالَ إِنِّی مُهاجِرٌ إِلى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَكیمُ * وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ جَعَلْنا فی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ وَ آتَیْناهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحینَ * وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ * أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِیلَ وَ تَأْتُونَ فِی نادِیكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ»؛ دقت کنید! لجبازی میکنند، «إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ * قالَ رَبِّ انْصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِینَ»؛[1] هرچه دعوتشان کرد، نمیپذیرفتند. گفتند: اگر تو راست میگویی، از خدا بخواه که به ما عذاب بدهد! خیلی روشن، صریح و کوتاه بود. بعد گفت: «قالَ رَبِّ انْصُرْنِی»؛ خداوندا! کمکم کن، اینها عذاب میخواهند؛ پس از بینشان ببر و خدا هم همین کار را کرد. چرا این کار را انجام داد؟ با این کار ایمان کسانی که ایمان آورده بودند، تحکیم کرد.
معاندِ لجباز
یک موقعی، کسی حرفی را نمیپذیرد امّا لجبازی هم نمیکند، ولی آنکه معاند است لجبازی میکند. انبیا وقتی به جایی که اقوامشان سخنانشان را نمیپذیرفتند و لجبازی هم میکردند میرسیدند، نفرین میکردند. در این آیه هم که خودشان خواستهاند و چه مقدار سطح فکری پایین بوده است.
تقویت مۆمنین و تضعیف معاندین در اعجاز پیامبران
مسئله این است که یک؛ انبیا برای تقویت اعتقاد کسانی که ایمان آورده بودند، وقتی کارشان به اینجا میکشد که میبینند در مقابلشان، معاندین اینطور میایستند، آنها را نفرین میکنند. دو؛ تضعیف منحرفینی که میخواهند جامعه را به انحراف بکشند. دو مطلب را گفتم. یکی «تقویت» است و دیگری «تضعیف»؛ یعنی «تقویت مۆمنین» و «تضعیف معاندین». این مطلب مهمی است.
مسئله اعجاز در قرآن
بسیاری از انبیا هستند که قرآن، این مطلب را در مورد آنها نشان میدهد. راجع به حضرت شعیب در سوره اعراف آیات 88 تا 91 گفته است. راجع به حضرت موسی، سوره یونس را نگاه کنید. در مورد حضرت نوح چندین سوره وجود دارد و البته حضرت نوح را جدا بحث خواهم کرد. غرضم این است که اهل تحقیق مراجعه کنند. سرّ مطلب این بود.
اعجاز پیغمبر در مقابله با معاندین
معجزات را دو قسمت کردم؛ اول آن چیزهایی بود که خوب بود. اینکه میبینم مرده را زنده میکند و هیچکس هم نمیتواند این کار را بکند یا حضرت موسی عصا را انداخت و تمام سحرها را بلعید. این چیز عادّیای نیست و او براساس فطرتش، ایمان میآورد. در اینجا معاند میخواهد او را برگرداند و پیغمبر هم باید بینیاش را به خاک بمالد. پیغمبر میبیند که لجاجت میکند و نمیخواهد مستضعفان ایمان بیاورند و اینکه خودشان هم نمیخواهند ایمان بیاورند، بلکه قصد دارند دیگران را هم به انحراف بکشند. در اینجا پیغمبر دعای نفرین میکند. او نفرین میکند که عذاب بیاید و موجب میشود که مۆمنین از نظر اعتقادیشان تقویت شوند و از آن طرف معاندین تضعیف میشوند.
دو گروه داشتیم، یکی مستضعفین بودند و دیگری معاندین. در ارتباط با این اشاره میکنم که مستضعف، خودش استضعافِ فکریِ استدلالی دارد، امّا با آنچه که از معجزات میبیند، بر فطرتش ایمان آورده است
شرایعِ مقطعی
در اینجا اشاره به نکتهای میکنم. نبوت، راجع به انبیا گذشته مقطعی بود، یعنی أَمَد داشت. به این معنی که چند سال بود و بعد میرفت. از اولین که حضرت نوح بود تا شریعتهایی که یکی پس از دیگری آمدند اینطور بودند. شرایعی که أَمَد ندارد؛ مقطعی نیست، بلکه «إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ» است.
نگاه جامعنگرِ ادیان
بنابراین پیغمبری که میخواهد از طریق اعجاز و آن هم با نفرین مبارزه کند، وقتی که میبیند معاندین لجبازی میکنند، آنها را نفرین میکند؛ پس او دیگر نباید افراد موجود در عصر خودش را در نظر بگیرد. به تعبیر اهل علم، پیامبر باید معجزه خالده داشته باشد.
نفرین رسول خدا بر کسری
«أَنَّ النَّبِیَّ(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) كَتَبَ إِلَى كِسْرَى»؛ رسول خدا به کسری نوشت، «مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى كِسْرَى بْنِ هُرْمُزَ أَمَّا بَعْدُ فَأَسْلِمْ تَسْلَمْ وَ إِلَّا فَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى»؛ نامه از محمد رسول خدا به کسری پادشاه ایران؛ اسلام بیاور تا سلامت بمانی و الّا با خدا و رسولش اعلام جنگ ده، «وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى». همه در تاریخ نوشتند: «فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهِ الْكِتَابُ مَزَّقَهُ»؛ وقتی که نامه پیغمبر به دست کسری رسید پارهپارهاش کرد، «وَ اسْتَخَفَّ بِهِ»؛ توهین و بیاحترامی کرد؛ «وَ قَالَ مَنْ هَذَا الَّذِی یَدْعُونِی إِلَى دِینِهِ»؛ کسری گفت: این چه کسی است که مرا دعوت به دینش میکند؟ «وَ یَبْدَأُ بِاسْمِهِ قَبْلَ اسْمِی»؛ و اول اسم خودش را میآورد و بعد اسم من را، «وَ بَعَثَ إِلَیْهِ بِتُرَابٍ»؛ مشتی خاک برداشت، درون چیزی ریخت و برای پیغمبر فرستاد. وقتی خاک را آوردند و گفتند که او این کار را کرد؛ حضرت نفرینش کرد. این نفرینی که کرد معجزه بود. امّا اعجازش ابدالدّهری بود، یعنی بعد از کسری را هم فرمودند: «فَقَالَ(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) مَزَّقَ اللَّهُ مُلْكَهُ كَمَا مَزَّقَ كِتَابِی»؛ خدا حکومتش را پاره پاره کند همانطور که نامه مرا پاره کرد، «أَمَا إِنَّهُ سَتُمَزِّقُونَ مُلْكَهُ»؛ به یارانش رو کرد فرمود: شما بدانید که به زودی حکومتِ همین کسری را پارهپاره میکنید، «وَ بَعَثَ إِلَیَّ بِتُرَابٍ»؛ برای من مشتی خاک میفرستد؟! امّا بدانید، «أَمَا إِنَّكُمْ سَتَمْلِكُونَ أَرْضَهُ»؛[2] به زودی شما مالکِ ملک و زمین او میشوید.
معجزه نفرین پیامبر
توجه کنید! جریان چه بود؟ او را در آینده نفرین کرد و فرمود به دست شما تحقق پیدا میکند و درست بعد از وفات پیغمبر اتّفاق افتاد. امّا این چه بود؟ این از معجزات پیغمبر است و در ردیف آنهایی قرار میگیرد که پیغمبر نفرین کرده است. در ارتباط با آنها است و از معجزات است. ما نسبت به ائمه(علیهمالسّلام) هم داریم. به مناسبتی که میخواهم وارد توسّل شوم، جملاتی از امام حسین(علیهالسّلام) که کسی را در روز عاشورا نفرین کرده میگویم.
یک موقعی، کسی حرفی را نمیپذیرد امّا لجبازی هم نمیکند، ولی آنکه معاند است لجبازی میکند. انبیا وقتی به جایی که اقوامشان سخنانشان را نمیپذیرفتند و لجبازی هم میکردند میرسیدند، نفرین میکردند
تیرِ نفرین امام حسین(علیهالسّلام) به جان دشمنِ خدا
شخصی به نام عبداللهبنحصین ازدی، به امامحسین رو کرد و گفت: «یَا حُسَیْنُ أَ لَا تَنْظُرُ إِلَى الْمَاءِ كَأَنَّهُ كَبِدُ السَّمَاءِ»؛ میبینی که این آب مثل آسمان میدرخشد؟ «وَ اللَّهِ لَا تَذُوقُونَ مِنْهُ قَطْرَةً وَاحِدَةً حَتَّى تَمُوتُوا عَطَشاً»؛ به خدا قسم شما از این آب حتّی یک قطره هم نمیچشید مگر اینکه همهتان از تشنگی میمیرید، «فَقَالَ الْحُسَیْنُ (علیهالسّلام): اللَّهُمَّ اقْتُلْهُ عَطَشاً وَ لَا تَغْفِرْ لَهُ أَبَداً»؛[3] نفرینش کرد؛ گفت: خدایا او را با تشنگی بکش و هیچگاه نبخش!
اثر نفرین
میدانید که حمیدبنمسلم واقعهنگار کربلا است و غالباً هم از او نقل میکنند. میگوید: به خدا قسم او مریض شد و به عیادتش رفتم. استسقاء گرفته بود. میدانید استسقاء یعنی چه؟ یعنی عطش. تا گلویش آب میخورد، امّا بالا میآورد و میگفت: واعطشا! و باز میخورد. میگوید: آنقدر خورد تا مرد. نفرین امامحسین(علیهالسّلام) و اولیاء خدا اینطور است.
پی نوشت ها :
[1]. سوره مبارکه عنکبوت، آیه26 تا 30
[2].بحارالانوار، ج20، ص381
[3]. بحارالانوار، ج44، ص389
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع :پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی