تبیان، دستیار زندگی
امام عسكرى علیه السلام و معتز عباسى امام عسكرى(ع) و مهتدى عباسى امام(ع) و معتمد عباسى ریشه آزارها مقدمه پس از حضرت موسى بن ‏جعفرعلیهماالسلام سال هاى بسیار در سیاهچال هاى هارون به سر برد، چنان مى‏نماید كه امام دیگرى ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام عسكرى علیه السلام و زمامداران معاصر


مقدمه

امام عسكرى علیه السلام و معتز عباسى

امام عسكرى(ع) و مهتدى عباسى

امام(ع) و معتمد عباسى

ریشه آزارها

مقدمه

پس از حضرت موسى بن ‏جعفرعلیهماالسلام سال هاى بسیار در سیاهچال هاى هارون به سر برد، چنان مى‏نماید كه امام دیگرى جز امام حسن عسكرى علیه السلام به این سرنوشت دچار نشد. امام عسكرى(ع) از سال 254 تا 260 سخت‏ ترین روزهاى زندگى‏اش را زیر نظر سه‏ خلیفه غاصب (معتز و مهتدى و معتمد) گذراند.

آنان هرگز به زندان بسنده نكردند؛ بلكه بارها اندیشه پلید از میان بردن‏ حضرت را در سر پروراندند و در پرتو قدرت الهى یا خلع از خلافت، قتل و یا دیگرمشكلات روبرو شدند.

امام عسكرى علیه السلام و معتز عباسى

معتز عباسى، پس از تصدى خلافت، روش اسلافش را پیش ‏گرفت، امام عسكرى را شدیدا زیر نظر قرار داد، چند بار روانه زندان ساخت و او را به دست جنایتكارى به نام صالح بن‏ وصیف سپرد.

صالح بن ‏وصیف، كه از دشمنان اهل بیت ‏بود، فرصت را غنیمت ‏شمرد، افرادى پست‏تر از خود را در زندان بر امام گماشت تا در طول شبانه ‏روز حضرت را آزار دهند.

على بن‏عبدالغفار مى‏گوید: روزى گروهى از عباسیان و دسته‏اى از منحرفان [ و دشمنان اهل بیت] بر صالح بن ‏وصیف وارد شدند. صالح به آنان گفت: نمى‏دانم دیگر چه كنم؟ دو تن از شرورترین افرادى كه سراغ داشتم، بر او گماشتم؛ اما چنان درآنها تاثیر نهاد كه در مدتى كوتاه اهل عبادت شدند. از آنان پرسیدم: درباره‏اش چه مى‏گویید؟

پاسخ دادند: چه بگوییم درباره كسى كه روزها روزه مى‏دارد و شب ها تا بامداد نماز مى‏گزارد؛ نه سخن مى‏گوید و نه به كارى جز عبادت مى‏پردازد. هر گاه به او نگاه مى‏كردیم، لرزه بر انداممان مى‏افتاد و توان تدبیر خویش از كف مى‏دادیم.

هنگامى كه عباسیان این سخن را از صالح بن ‏وصیف شنیدند، در نهایت ‏خوارى از نزدش بیرون رفتند. (1)

از این گفتگو چنان برمى‏آید كه بد اندیشان و دشمنان ‏امام(ع) نزد صالح بن‏ وصیف رفته بودند تا از او بخواهند عرصه را بر امام ‏تنگتر كند، اما سیماى ملكوتى حضرت چنان جذاب بود، كه حتى پست‏ترین افراد را دگرگون مى‏ساخت و به عبادت وا مى‏داشت.

به گفته برخى از مورخان، معتز امام را به دست على بن ‏اوتامش، كه از دشمنان ‏سرسخت اهل بیت ‏بود، سپرد.

على به شدت تحت تاثیر واقع و از دوستان صمیمى اهل بیت ‏شد.

شیخ مفید از محمد بن‏ اسماعیل علوى چنین نقل مى‏كند: امام نزد على بن ‏اوتامش ‏زندانى گردید و به او، كه از دشمنان خشن آل ابى‏طالب بود، دستور داده شد تا بر امام سخت‏ بگیرد. مدتى نگذشت كه فرزند اوتامش در برابر امام چهره بر زمین ‏سایید؛ هیبت و عظمت امام چنان بود كه نمى‏توانست‏ به حضرت بنگرد. چون امام از زندان بیرون آمد، على بن ‏اوتامش سرآمد روشن ‏بینان و نیك ‏گفتارانى شد كه حضرت ‏را به بزرگى یاد مى‏كردند. (2)

فشارهاى سخت و گوناگون بر امام، معتز عباسى را قانع نساخت. او سرانجام به سعید حاجب دستور داد امام را به طرف كوفه برده، در راه به قتل برساند. (3) حضرت به درگاه پروردگار شكایت‏ برد و معتز را نفرین ‏كرد. سه روز بعد، در اثر دعاى امام عسكرى، معتز به بدترین وضع كشته شد. (4)

اربلى از كتاب الدلایل چنین نقل مى‏كند: محمد بن‏عبدالله مى‏گوید: زمانى كه[معتز] به سعید حاجب دستور داد تا امام عسكرى(ع) را به طرف كوفه ببرد، ابوالهیثم به امام نوشت: فدایت ‏شوم درباره شما خبرى به ما رسیده، كه ما را سخت نگران كرده است. حضرت در پاسخ نوشت: پس از سه روز گشایش فرا مى‏رسد. معتز در روز سوم كشته شد. (5)

امام عسكرى(ع) و مهتدى عباسى

هنوز امام عسكرى از ستم معتز كاملا رهایى نیافته بود، كه به ستم مهتدى عباسى گرفتار شد. هر چند این فرد به زهد شهره بود! (6) ولى خلافت چنان دگرگونش ساخت كه یكباره كمر به ‏نابودى علویان، به ویژه امام عسكرى بست. ابوهاشم مى‏گوید: با امام عسكرى در زندان مهتدى بودیم كه فرمود: اى ابوهاشم، این سركش اراده كرده بود امشب با سرنوشت اولیاى خدا بازى كند، ولى خداوند عمرش را قطع و كوتاه كرد...

بامداد ترك ها بر مهتدى شوریدند و او را به قتل رساندند. (7) از پاسخ نامه ‏امام(ع) به احمد بن‏ محمد چنان برمى‏آید كه مهتدى همواره در فكر كشتن امام بوده‏ است.

حضرت مى‏نویسد:

« ذلك اقصر لعمره عد من یومك هذا خمسه ایام و یقتل فى الیوم السادس بعد هوان‏ و استخفاف یمر به فكان كما قال» (8) ؛ عمر او كوتاهتر از آن است كه فكرمى‏كند. از امروز تا پنج روز به شمار. در روز ششم با خوارى كشته خواهد شد.

پس آنچه امام فرموده بود، واقع شد.

امام(ع) و معتمد عباسى

احمد بن ‏جعفر بن ‏متوكل، مشهور به معتمد عباسى در سال‏ دویست و پنجاه و شش هجرى (9) بر مسند خلافت نشست. او بدون در نظر گرفتن سوابق‏ امام و بدون عبرت گرفتن از سرنوشت‏ شوم معتز و مهتدى، امام را بیش از گذشته، تحت فشار قرار داد. این بار پیشواى یازدهم به دست ‏یحیى بن ‏قتیبه سپرده شد.

یحیى چنان عرصه را بر امام تنگ ساخت كه همسرش اعتراض كرد. او در برابراعتراض همسرش سوگند یاد مى‏كرد كه حضرت را میان درندگان رها مى‏كند. ابن ‏شهرآشوب مى‏نویسد: امام عسكرى را به یحیى بن ‏قتیبه سپردند. او بر حضرت بسیار سخت گرفت. همسرش به وى گفت: از خدا بترس و چنین میازارش؛ مى‏ترسم [جایگاه‏ معنوى‏اش] زیانى بر تو رساند. یحیى پاسخ داد: به خدا سوگند، او را به میان ‏درندگان و شیران خواهم افكند. آنگاه با اجازه خلیفه، امام را میان شیران‏ افكند. پس از مدتى، به محل نگهدارى شیران نگریستند و امام را در حال نماز یافتند. فورا دستور داده شد امام را به خانه‏اش بازگردانند.(10)

بر اساس‏ روایتى دیگر یحیى پس از سه روز همراه مربى و سرپرست‏ شیران به محل نگهدارى ‏آنها رفت و بر خلافت انتظار، امام را در میان شیرانى كه پیرامونش حلقه زده ‏بودند، در حال نماز یافت.

مربى به قفس درندگان گام نهاد و بى‏درنگ طعمه شیران شد.

یحیى همراه بستگانش نزد معتمد عباسى شتافت و وى را از این واقعه آگاه ساخت.

معتمد نزد امام رفت و عاجزانه از حضرتش خواست تا برایش دعا كند! (11) البته ‏نرمش معتمد عباسى دیرى نپایید. او چنان شیفته قدرت و مقام بود كه همه چیز را به فراموشى سپرد و به چیزى جز شهادت امام(ع) نمى‏اندیشید.

ریشه آزارها

چرا خلفا در پی آزار امام(ع) بودند؟

بررسى دقیق و عمیق این امر فرصتى فزون تر مى‏طلبد، ولى در لا به‏لاى گفتار امام،‏ پاسخ اجمالى این پرسش به چشم مى‏خورد. حضرت پس از ولادت فرزندش حجة بن‏الحسن(عج) فرمود:

ستمگران گمان بردند مرا مى‏كشند تا این نسل را قطع كنند. (12) این جمله كوتاه ‏نشان مى‏دهد كه دشمن در پى پیشگیرى از ولادت امام دوازدهم حضرت بقیة الله ‏الاعظم(ع) بود؛ ولى سرانجام قدرت خدا آشكار شد و موعود الهى على‏رغم همه‏ محدودیت ها به عرصه گیتى گام نهاد.

فسلام علیه یوم ولد و یوم یبعث‏ حیا.

پى‏نوشت‏ها:

1- كافى، شیخ كلینى، ج 1، ص 512.

2- ارشاد، شیخ مفید، ص 342.

3- مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 431.

4- البدایة و النهایة، ابن‏كثیر، ج 11، ص‏16.

5- كشف الغمه، اربلى، ج 2، ص‏206.

6- الكامل فى التاریخ، ابن‏اثیر، ج‏7، ص‏233.

7- كتاب الغیبه، شیخ طوسى، ص 134.

8 - كافى، ج 1، ص 510.

9- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص‏507.

10- مناقب ابن ‏شهرآشوب، ج 4، ص 430.

11- همان.

12- كمال‏الدین، شیخ صدوق، ج 2، ص‏479.

13- كتاب الغیبه، شیخ طوسى، ص 134.

منبع:

ماهنامه كوثر شماره 16 ، محمد جواد طبسى .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.