تبیان، دستیار زندگی
از دیگر اقدامات علمی امامان برای کاستن از غرابت و جلوگیری از انحرافات اعتقادی و ناامیدی شیعیان، آگاهی بخشی نسبت به طول دوره زمانی غیبت است. ایشان افزون بر تعیین سرآغاز غیبت، چگونگی آن را نیز توضیح داده و می فرمودند که غیبت امام به صورت محدود شروع می شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زمینه سازی معصومان برای پذیرش غیبت امام زمان(علیه السلام)(2)

امام زمان


در شماره گذشته به این مطلب اشاره شد که شیعیان معتقدند که امام وجود ضروری و همیشگی دارد و طبق این اعتقاد انتظار می رود که امام و ولی امر جامعه، همیشه حاضر و ظاهر باشد و نبود امام و غیبت او، آن هم در صورتی که به غیبت کلی و عدم حضور امام در عرصه اجتماعی منتهی می شد، می توانست اندیشه ضرورت وجودی امام را زیر سوال برد. از این رو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امامان، آگاهی، بشارت و هشدارهایی را به جامعه اسلامی ارائه دادند و دانشمندان، راویان و مۆلفان، نیز آنها را گرد آورده و عرضه کردند.

در همین راستا به اقدامات علمی و آگاهی بخشی اهل بیت در این خصوص اشاره شد، اقداماتی از قبیل: آگاهی های پیشین و نخستین، بیان ویژگیهای روزگار غیبت، الهی و مقدّر بودن غیبت.

بنا به آنچه در ویژگی نخست بیان شد، الهی و مقدر بودن امر غیبت بدین معناست که در زمان مشخص و از پیش تعیین شده به وقوع می پیوندد. امامان (علیه السلام) نیز با توجه به این نکته، به طور تقریبی بر اساس نسلهای متوالی و مبارک امامان، زمان تحقق آن را به دوستداران خود اعلام کرده و نزدیک شدن به وقوع آن را خبر می دادند. نخستین امام شیعیان، علی (علیه السلام)، او را یازدهمین نسل از سلاله خود اعلام می دارد و بدینسان فاصله ای چند قرنی را میان خود و غیبت قائم بیان می دارد (همان: ص 388 ح 1؛ الکافی: ج 1 ص 338 ح 7). اندکی بعد، امام حسن (علیه السلام)، به هنگام توصیف حضرت مهدی (علیه السلام) او را نهمین فرزند برادرش حسین (علیه السلام) می خواند (الاحتجاج: ج2 ص 67) و همین را امام حسین (علیه السلام) خود نیز بیان می کند (کمال الدین: ص 412 ح 12؛ عیون أخبار الرضا (علیه السلام): ج 1 ص 68 ح 36).

اندکی بعد امام سجاد (علیه السلام) سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله) را درباره امام جعفر صادق (علیه السلام) می آورد که فرمان می دهد او را صادق لقب دهند، چرا که در نسل پنجم از او، جعفری کذاب، پدیدار می شود که معاصر امام مهدی (علیه السلام) و در پی غصب جایگاه اوست. امام سجّاد (علیه السلام) پس از نقل قول سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله) قائم را دوازدهمین وصیّ پیامبر می خواند و می فرماید:

سپس غیبت ولیّ خدای عزوجل، دوازدهمین نفر از اوصیای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) و امامان پس از او، ادامه [یا تشدید] می یابد (کمال الدین: ص 319ح2).

از دیگر اقدامات علمی امامان برای کاستن از غرابت و جلوگیری از انحرافات اعتقادی و ناامیدی شیعیان، آگاهی بخشی نسبت به طول دوره زمانی غیبت است. ایشان افزون بر تعیین سرآغاز غیبت، چگونگی آن را نیز توضیح داده و می فرمودند که غیبت امام به صورت محدود شروع می شود Tغیبت امام در آن حدّ نمی ماند و بر شدتّ آن افزوده می شود و به درازا می کشد

امام کاظم (علیه السلام) نیز در بیانی رمز آلود، اما برای خواص شیعه مفهوم، اندکی جلوتر می آید و زمان را دقیق تر بیان می دارد و می فرماید:

هنگامی که پنجمین نفر از فرزند هفتم ناپیدا می شود، خدا را، خدا را درباره دینتان تا کسی آن را از دستتان نرباید، ای فرزند عزیزم، صاحب این امر را غیبتی ناگزیر است (الکافی: ج 1 ص 336 ح 2).

گفتنی است هر چند این بیان در زمان خود رمزآلود بوده است، اما پس از تحقق و شروع غیبت، به راحتی می توان فهمید که مقصود امام کاظم (علیه السلام) از هفتم، وجود مبارک خود ایشان و مراد از پنجم، نسل پنجم از ایشان، است.

پس از امام کاظم (علیه السلام) فرزند ایشان، امام رضا (علیه السلام) یک نسل جلوتر می آید و در معرفی قائم می فرماید:

ذاک الرابع من ولدی، یغیبه الله فی ستره ما شاء؛ او، چهارمین نفر از نسل من است، خدا او را در پرده غیبتش تا هرگاه که بخواهد نگاه می دارد (کمال الدین: ص 376 ح 7).

و بدینسان امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) نیز هر یک به ترتیب، او را سومین و دومین نسل خود بر می شمرند (همان: ص 377 ح 1 و 2، و ص 381 ح 5) و در آخرین حلقه، امام حسن عسکری (علیه السلام) قائم را فرزند خود می خواند و به غیبتش اشاره می کند.

امام حسن عسکری (علیه السلام) همچنین سال 260 هجری را آغاز اختلاف پیروانش خوانده و چون در سخنی دیگر (کمال الدین: ص 408 ح 6: الکافی: ج 1 ص 341 ح 22 و 23)، اختلاف شیعه را درباره جانشین خود دانسته است (کمال الدین: ص 409ح8)، شیعیان با کنار هم نهادن این دو سخن، به آسانی می توانستند شروع غیبت را حدس بزنند.

امام زمان

پیش گویی رویدادهای نزدیک به آغاز غیبت

اگر بتوان برای یک حادثه دور از انتظار نشانه هایی ارائه داد که بسیار نزدیک به آن روی میدهند، باور آن راحت تر صورت می گیرد و از بیم و هراس و حیرت به هنگام وقوع آن می کاهد. امامان (علیهم السلام) افزون بر ارائه نشانه های کلّی و اجمالی، رویدادهایی جزئی و مشخص تری را برای سرآغاز غیبت ارائه داده اند که اکنون با نگاهی به آینه تاریخ، می توانیم نزدیکی بسیار زیاد آنها را به سرآغاز غیبت ببینیم و ادّعا کنیم که پذیرش مسئله غیبت برای معاصران آن در صورت توجه کافی به این نشانه ها مشکل نبوده است.

یکی از دقیق ترین این نشانه ها، حدیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که امام سجاد (علیه السلام) آن را برای یکی از بزرگ ترین یاران خویش - ابوخالد کابلی - نقل کرده و او نیز برای دیگر یار بزرگ امام (علیه السلام) ابوحمزه ثمالی بازگو کرده است. در طریق این روایت بزرگان دیگری مانند صفوان بن یحیی و حضرت عبد العظیم حسنی هم قرار دارند که بر اعتبار آن می افزایند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این حدیث با اشاره به تولد جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب فرمان می دهد او را صادق بنامند تا از جعفری دیگر که از نسل پنجم همین جعفر و دروغگو است، متمایز شود. پیامبر اکرم در این میان به توصیف جعفر کذاب می پردازد و او را مفتری بر خدای عزوجل می خواند، کسی که ادّعای ناشایسته ای می کند و قصد به تن کردن ردای [امامت] را بدون آن که سزاوارش باشد، می کند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) او را به صراحت مخالف با پدر [امام علی النقی هادی (علیه السلام)، نسل چهارم امام جعفر صادق (علیه السلام)] و حسود بر برادر [= امام حسن بن علی عسکری (علیه السلام)] معرفی می کند و در پایان، نشانه اصلی را ارائه می دهد و می فرماید:

ذلک الذی یروم کشف ستر الله عند غیبة ولیّ الله عزوجلّ، او کسی است که هنگام غیبت ولیّ خدای عزوجلّ، در پی برداشتن پرده ستر الهی [از حجت خدا] است (کمال الدین: ص 319ح2؛ الاحتجاج: ج 2 ص 152).

جالب توجه آن که امام سجاد (علیه السلام) در دنباله این حدیث، در حالی که به شدت می گرید، نشانه ای دیگر را ارائه می دهد و می فرماید:

گویی جعفر کذّاب را می بینم که طاغوت روزگارش را واداشته تا کار ولیّ خدا را که در پرده غیب خدا، محفوظ است جستجو و کاوش کند، و بر حرم پدرش، وکیل قرار می دهد، زیرا از ولادتش ناآگاه است و در پی کشتن او اگر به او دست یابد و بردن میراثش بدون آن که حقی داشته باشد (همان).

ابوخالد کابلی ناباورانه ناجوانمردی و نابکاری های جعفر را گوش می دهد و چون برای اطمینان یافتن، از وقوع حتمی آنها می پرسد، امام سجاد (علیه السلام) بر وقوع آنها سوگند یاد می کند گفتنی است محدثان، ماجرای جعفر کذاب را به تفصیل گزارش داده و این گزارش ها تطابق وقایع اتفاق افتاده را با پیشگویی ها تأیید می کنند (ر.ک: کمال الدین: ص 431 و 442 و 479 و الهدایة الکبری: ص 248).

اندکی بعد امام سجاد (علیه السلام) سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله) را درباره امام جعفر صادق (علیه السلام) می آورد که فرمان می دهد او را صادق لقب دهند، چرا که در نسل پنجم از او، جعفری کذاب، پدیدار می شود که معاصر امام مهدی (علیه السلام) و در پی غصب جایگاه اوست

به درازا کشیدن غیبت

از دیگر اقدامات علمی امامان برای کاستن از غرابت و جلوگیری از انحرافات اعتقادی و ناامیدی شیعیان، آگاهی بخشی نسبت به طول دوره زمانی غیبت است. ایشان افزون بر تعیین سرآغاز غیبت، چگونگی آن را نیز توضیح داده و می فرمودند که غیبت امام به صورت محدود شروع می شود (ر.ک: عبارت های «له غیبتان» و إنّ لصاحب هذا الأمر غیبتین» و ... در الکافی، ج 1، ص 339، ح 1 و الغیبة للطوسی، ص 423، ح 407 و ص 163، ح 123)، غیبت امام در آن حدّ نمی ماند و بر شدتّ آن افزوده می شود و به درازا می کشد.

طولانی شدن غیبت در بسیاری از روایات امامان گوشزد و به آن تصریح شده است (ر.ک: کفایة الأثر: ص 224؛ الغیبة: ص 163 ح 123؛ کمال الدین: ص 326 ح 5).

نکته جالب توجه در این میان تأکید ائمه (علیهم السلام) بر دو قسمتی بودن غیبت امام عصر (علیه السلام) است. بخش اول را غیبت صغرا و بخش دوم را غیبت کبرا خوانده اند نکته اینجاست که غیبت نخست 69 سال و به اندازه عمر طبیعی یک انسان بوده است و از این رو امامان برای رفع شبهه وفات امام عصر در پایان این مدت، چندین بار بر عدم وفات امام تا ظهور و خروج و اصلاح دنیا و آکندن آن از عدل و داد پس از فراگیری ظلم و جور، پای فشرده اند. می توان تشبیه امام عصر را به نوح (علیه السلام) نیز در این راستا دانست، چه عمر طولانی و چند هزار ساله نوح (علیه السلام) بسی بیشتر از دوره هفتاد ساله حضور امام زمان (علیه السلام) است و در نتیجه برای تحقق این شباهت، باید منتظر غیبتی بس طولانی و چندین برابر عمر معمول انسان ها باشیم.

امام عصر (علیه السلام) خود نیز در پایان دوره غیبت صغری، به غایب شدن خود از همه آدمیان حتی خواص شیعه و به درازا کشیدن این دوران تذکر داده و خطاب به آخرین نائب خاص خود، علی بن محمّد سمری فرموده است:

تو شش روز دیگر می میری، کارهایت را جمع کن و کسی را هم وصیّ و جانشین خود مکن که غیبت دوم روی داده و جز پس از اجازه خدای عزوجل، ظهوری نخواهد بود و آن هم پس از مدت زمانی دراز .... (کمال الدین: ص 516 ح 44).

گفتنی است تعبیر امامان از دوره غیبت با نام «فترت» و تشبیه آن به فترت پیامبران نیز همین معنا را دارد (الکافی: ج 1 ص 341 ح 21).

فرآوری: امیر رضا عرب

بخش مهدویت تبیان


منبع:نشریه حدیث اندیشه، شماره7

نویسنده: عبدالهادی مسعودی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.