تبیان، دستیار زندگی
آن ایام علل موفقیت پیامبر اکرم (ص) در زمان حکومت شمه‏ اى از حالات فرصت طلبان عصر پیامبر اكرم (ص) شرایط حاد و تاسف بار بعد از رحلت پیامبر اكرم (ص) پیامدهاى رحلت از لسان مبارک حضرت زهرا (س) گروه هاى فرصت طلب ویژگى‏هاى فرصت ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیامدهاى رحلت پیامبر اكرم (ص)در نگاه شاهد آن ایام


علل موفقیت پیامبر اکرم (ص) در زمان حکومت

شمه‏اى از حالات فرصت طلبان عصر پیامبر اكرم (ص)

شرایط حاد و تاسف بار بعد از رحلت پیامبر اكرم (ص)

پیامدهاى رحلت از لسان مبارک حضرت زهرا (س)

گروه هاى فرصت طلب

ویژگى‏هاى فرصت ‏طلبان

رحلت پیامبر اكرم (ص) براى حكومت اسلامى و امت اسلام حادثه‏اى سخت و جانسوز بود . چنانكه امیرالمؤمنین(ع) مى‏فرماید:

« بابی انت و امی یا رسول الله (ص) لقد انقطع بموتك ما لم ‏ینقطع بموت غیرك من النبوة والانباء و اخبارالسماء . خصصت ‏حتى صرت مسلیا عمن سواك و عممت ‏حتى صار الناس فیك سواء و لولا انك امرت بالصبر و نهیت عن الجزع، لانفدنا علیك ماءالشؤون . و لكان الداء مماطلا و الكمد محالفا و قلالك . . . (1) ؛ پدر و مادرم فدایت اى پیامبر خدا، با مرگ تو رشته‏اى پاره شد كه در مرگ دیگران چنین قطع نشد و آن نبوت و فرود آمدن پیام و اخبار آسمانى بود . مصیبت تو دیگر مصیبت دیدگان را تسلى دهنده ست ‏یعنى پس از مصیبت تو دیگر مرگ ها اهمیتى ندارد . و از طرفى این یك مصیبت همگانى است كه عموم مردم به خاطر تو عزادارند . اگر نبود كه امر به صبر و شكیبایى فرموده‏اى و از بى‏تابى نهى نموده‏اى آنقدر گریه مى‏كردم كه اشك هایم تمام شود . و این درد جانكاه همیشه در من مى‏ماند و حزن و اندوهم دائمى مى‏شد. كه همه اینها در مصیبت تو كم و ناچیز است.»

سختى مصیبت رحلت پیامبر به قدرى بود كه امام على مى‏فرماید: « فضجت الدار الافنیة(2)؛ گویا در و دیوار خانه فریاد مى‏زد.»


علل موفقیت پیامبر اکرم (ص) در زمان حکومت

شاید تصور آن روز براى خیلى‏ها امرى مشكل به نظر مى‏رسید، چرا كه پیامبر توانسته بود در مدت كمى علاوه بر ایجاد الفت و اخوت و صفا و صمیمیت ‏بین مردم، حكومتى عدل گستر و نظامى قانونمند را پى ریزى كند كه مردم خصوصا طبقه عامه از آن بهره‏ مند باشند.

چنانكه حضرت امیرمؤمنان(ع) مى‏فرماید: « فانظروا الى مواقع نعم الله علیهم حین بعث الیهم رسولا . فعقد بملته طاعتهم . و جمع على دعوته الفتهم، كیف نشرت النعمة علیهم جناح كرامتها و اسالت لهم جداول نعمتها والتفت الملة بهم فى عوائد بركتها فاصبحوا فى نعمتها غرقین . و فى خصرة عیشها فكهین . قد تربعت الامور بهم فى ظل سلطان قاهر . و آوتهم الحال الى كنف عز غالب، و تعطفت الامور علیهم فى ذرى ملك ثابت . فهم حكام على العالمین و ملوك فى اطراف الارضین یملكون الامور على من كان یملكها علیهم، و یمضون الاحكام فیمن كان یمضیها فیهم لاتغمزلهم قناة ولا تقرع لهم صفاة (3) ؛ حال به نعمت هاى بزرگ الهى كه به هنگامه بعثت پیامبر اسلام (ص) بر آنان فرو ریخت ‏بنگرید . كه چگونه اطاعت آنان را دین خود پیوند داد . و با دعوتش آنها را به وحدت رساند. چگونه نعمت‏هاى الهى بال هاى كرامت‏ خود را بر آنان گستراند و جویبارهاى آسایش و رفاه برایشان روان ساخت و تمام بركات آیین حق، آنها را در بر گرفت در میان نعمت‏ها غرق شدند و در خرمى زندگانى شادمان . امور اجتماعى آنان در سایه حكومت اسلام استوار شد . در پرتو عزتى پایدار آرام یافتند و به حكومتى پایدار رسیدند . آنگاه آنان حاكم و زمامدار جهان شدند و سلاطین روى زمین گردیدند و فرمانرواى كسانى شدند كه در گذشته حاكم بودند و قوانین الهى را بر كسانى اجرا مى‏كردند كه مجریان احكام بودند و در گذشته كسى قدرت درهم شكستن نیروى آنان را نداشت و هیچ كس خیال مبارزه با آنان را در سر نمى‏پروراند .»


شمه‏اى از حالات فرصت طلبان عصر پیامبر اكرم (ص)

شرایط قبل از اسلام و حتى بعد از حكومت اسلامى پیامبر به گونه‏اى نبود كه تمام كسانى كه در جزیرة‏ العرب آن روز مى‏زیستند از جان و دل تسلیم اوامر حكومت نبوى شوند و چه بسا بودند كسانى كه نه از سر تسلیم بلكه از ناچارى به بیعت‏ حكومت‏ حضرتش درآمده بودند . و حتى كسانى كه در حیات حضرت نتوانستند كارى كنند .

چنانكه امام على (ع) مى‏فرماید: « فاراد قومنا قتل نبینا واجتیاح اصلنا و هموا بنا الهموم و فعلوا بنا الافاعیل و منعونا العذب واحلسونا الخوف واضطرونا الى جبل وعر واوقدوا لنا نارالحرب فعزم الله لنا على الذب عن حوزته والرمى من وراء حرمته (4) ؛ خویشاوندان ما از قریش مى‏خواستند پیامبرمان (ص) را بكشند و ریشه ما را درآورند و در این راه اندیشه‏ها از سر گذراندند و هر چه خواستند نسبت ‏به ما انجام دادند. و زندگى خوش را از ما سلب كردند . و با ترس و وحشت‏ به هم آمیختند و ما را به پیمودن كوه‏هاى صعب العبور مجبور كردند و براى ما آتش جنگ افروختند . اما خدا خواست كه ما پاسدار دین او باشیم و شر آنان را از حریم دین بازداریم .

آنان منتظر رحلت پیامبر بودند تا بتوانند به مطامع نفسانى خود دست‏ یازند .

چنانكه امام على (ع) خطاب به برادرش عقیل نوشتند: « فدع عنك قریشا و تركاضهم فی الضلال و تجوالهم فى الشقاق و جماحهم فی التیه، فانهم قد اجمعوا على حربی كاجماعهم على حرب رسول الله (ص) قبلی ... (5) ؛ قریش را بگذار تا در گمراهى بتازند و در جدایى سرگردان باشند . و با سركشى و دشمنى زندگى كنند همانا آنان در جنگ با من متحد شدند آنگونه كه پیش از من در نبرد با رسول خدا (ص) هماهنگ بودند.»

البته بیانات پیامبراكرم (ص) در حق امیرالمؤمنین و در راس آنها در غدیر خم توانسته بود از شدت و حدت آن بكاهد .

چنانكه حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:

«... كانكم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خم، والله لقد عقد له (على علیه‏السلام) یومئذ الولاء لیقطع منكم بذلك منها الرجاء ... (6) ؛ گویا از آن چه رسول خدا (ص) در روز غدیر خم فرمود، آگاهى ندارید؟ سوگند به خدا كه ایشان در آن روز ولایت و رهبرى امام على (ع) را مطرح كرد و از مردم بیعت گرفت تا امید شما فرصت طلبان تشنه قدرت را قطع نماید.»

گروهى نیز توان و توفیق معرفت پیامبر و حكومت ‏حضرتش را پیدا نكرده بودند . چنانكه خداوند متعال مى‏فرماید:

« قالت الاعراب آمنا، قل لم تؤمنوا ولكن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فى قلوبكم‏.» (7)


شرایط حاد و تاسف بار بعد از رحلت پیامبر اكرم (ص)

این عوامل و عواملى دیگر دست ‏به دست هم داده بود تا بعد از رحلت پیامبر اكرم جامعه آن روز با مشكلات خاصى مواجه شود.  چنانكه امام على (ع) مى‏فرماید:

«... حتى رایت راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام، یدعون الى محق دین محمد (ص) فخشیت ان لم انصر الاسلام و اهله ان ارى فیه ثلما او هدما تكون المصیبة به اعظم من ولایتكم ... (8) ؛ تا آنجا كه دیدم گروهى از اسلام بازگشته، مى‏خواهند دین محمد (ص) را نابود سازند. پس ترسیدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را یارى نكنم، رخنه‏اى در آن بینم یا شاهد نابودى آن باشم كه مصیبت آن بر من سخت‏تر از رها كردن حكومت‏ بر شماست.»


پیامدهاى رحلت از لسان مبارک حضرت زهرا (س)

در این مقال بنابر آن است كه پیامدهاى رحلت پیامبر اكرم (ص) از نگاه تنها یادگارش، حضرت فاطمه سلام الله علیها بیان شود.  او كه بضعة الرسول است (9) و به تعبیر امام على (ع) بقیة النبوة (10) است و به اعتراف دیگران، خیرة النساء و ابنة خیر الانبیاء، صادقة فی قولك، سابقة فی وفور عقلك است. (11)

او كه خلیفه اول در جمع مردم مدینه درباره‏اش چنین گفته است: انت معدن الحكمة و موطن الهدى و الرحمة و ركن الدین و عین الحجة است. (12)

و حتى عایشه نیز گفته است: « ما رایت احدا كان اصدق لهجة من فاطمة الا ان یكون الذی ولدها. » (13)

او كه هم مردمان مكه و مدینه را دیده و هم شاهد حیات پیامبر اكرم (ص) بوده و هم در كنار پیامبر و حضرت امیر(ع) حوادث ریز و درشت عصر نبوت و روزهاى بعد از رحلت و حوادث تلخ و دردناك آن ایام كوتاه را به دقت زیر نظر داشته است . آرى او مى‏تواند پیامدهاى تاسف بار رحلت پیامبر را خوب بیان كند . در اینجا به مواردى از آنها مى‏پردازیم:

آن حضرت در خطبه فدكیه (14) و خطبه‏اى كه بعدا در جمع زنان مدینه كه به عیادت ایشان آمده بودند (15) ایراد فرموده‏اند، پیامدهاى رحلت پیامبر را بیان مى‏كنند از جمله آنها عبارتند از:

1. ایجاد ضعف و سستى در میان مردم .

استومع وهنه « یا وهیه.‏» (16)

حضرت در خطبه‏اى كه در حضور زنان مدینه كه به عیادت ایشان آمده بودند نیز این امر را تذكر دادند و با تاسف فرمودند:

« فقبحا لفلول الحد واللعب بعد الجد و قرع الصفاة (17) ؛ چه زشت است ‏سستى و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و كوشش .»

2. تفرقه و اختلاف به وجود آمد .

«استنهر فتقه وانفتق رتقه (18) ؛ تشتت و پراكندگى گسترش یافت . و وحدت و همدلى از هم گسست.»

استنهر از نهر به معناى وسعت و زیادى است، فتق به معناى جدایى و پاره پاره شدن است. انفتق از انفتاق یعنى شكافتن و رتق هم به معناى همبستگى و اتحاد است .

در قرآن كریم نیز آمده است كه: «ان السموات والارض كانتا رتقا ففتقناهما (19) ؛ (آیا كافران ندیدند) كه آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یكدیگر باز كردیم .»

3. امید و آرزوهاى مسلمانان به ناامیدى تبدیل شد.

آنان كه به پیامبر اكرم (ص) و احكام عالیه اسلام ناب حضرتش دلخوش كرده بودند از نعمت دین الهى و حكومت اسلامى بهره ‏مند گشته بودند. اكنون با دیدن حوادث بعد از آن حضرت مایوس شده و امیدشان به یاس مبدل گشت .

« واكدت الامال‏.» (20)

4 . به حریم پیامبر بى ‏حرمتى شد .

« اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته (21)؛ هنوز جسد مبارك پیامبر بر زمین است. در اجتماع سقیفه (22) بدون نظرخواهى از خاندان پیامبر به تعیین جانشین براى آن حضرت مى‏پردازند. و حق اهل بیت‏ حضرتش را ضایع مى‏كنند .

چنانكه حضرت على(ع) مى‏فرماید:" فوالله ما كان یلقى فى روعى، ولا یخطر ببالى ان العرب تزعج هذا الامر من بعده (ص) عن اهل بیته ولا انهم منحوه عنی من بعده" (23) ؛ به خدا سوگند نه در فكرم مى‏گذشت و نه در خاطرم مى‏آمد كه عرب خلافت را پس از رسول خدا از اهل بیت او بگرداند. یا مرا پس از وى از عهده دار شدن حكومت‏ باز دارند.»

و حتى در لحظات واپسین عمر حضرت و هنگام رحلت ایشان، هنگامى كه قلم و لوحى طلب فرمودند به آن حضرت بى‏ حرمتى كردند و نداى " فانه یهجر" سر دادند. (24)

و مدتى هم از رحلت ‏حضرت نگذشت كه به در خانه تنها یادگارش آمدند و چه بى ‏حرمتی ها كه نكردند. چنانكه حضرت زهرا فرمود: یا ابتاه یا رسول الله هكذا كان یفعل بحبیبتك وابنتك ... . (25)

یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدك من ابن الخطاب وابن ابى قحافة (26) ؛ بابا اى رسول خدا پس از تو از دست زاده خطاب و زاده ابى قحافه چه بر سر ما آمد. (27)

5 . خط نفاق و دورویى آشكار شد .

« ظهر فیكم حسكة النفاق.‏» (28)

حضرت در جاى دیگرى از همین خطبه، با كنایه زیبایى به این نفاق افكنى پرداخته است و فرموده است:

« تشربون حسوا فى ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فى الخمر والضراء و نصبر منكم على مثل حز المدى، و وخز السنان فى الحبشاء (29) ؛  شیر را اندك اندك با آب ممزوج نمودید و به بهانه این كه آب مى‏نوشید، شیر را خوردید. كنایه از نفاق است كه تظاهر به عملى مى‏شود كه در واقع خلاف آن است (30) و براى نابودى اهل بیت او در پشت تپه‏ها و درختان كمین كردید . و ما بر این رفتار شما كه مانند بریدن كارد و فرو بردن نیزه در شكم، دردآور و كشنده است صبر مى‏كنیم .»

6 . دین و معنویت كم رنگ شد .

« و سمل جلباب الدین.‏» (31)

«جلباب‏» چادر یا عبایى كه بدن انسان را مى‏پوشاند، حضرت زهرا (س) تعبیر به جلباب دین فرموده . چون دین نیز تمام زوایاى زندگى فردى و اجتماعى انسان را در بر مى‏گیرد، همانگونه كه چادر و عباء تمام بدن انسان را در بر مى‏گیرد. (32)

و در عبارتى دیگر فرموده‏اند: «... اطفاء انوار الدین الجلى و اهمال سنن النبى الصفى (33) ؛ به خاموش كردن انوار درخشان دین و بى‏اهمیت كردن و مهمل گذاردن سنت‏هاى پیامبر برگزیده خدا همت گماردید.»

7 . مردم دچار بى‏تفاوتى شدند .

حضرت خطاب به انصار كه با جان و مال پیامبر را كمك كرده بودند چنین فرمودند:

« یا معاشر الفتیة و اعضاء الملة، و حضنة الاسلام ما هذه الغمیزة فی حقی و السنة عن ظلامتى (34) ؛ اى گروه جوانمرد، اى بازوان ملت و یاوران اسلام، این غفلت و سستى و ضعف شما در حق من و تغافل و بى‏تفاوتى و خواب آلودگى درمورد دادخواهى من، چیست؟»

8 . مردم پیمان شكنى كردند .

فرمودند:« فانى حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان و نكصتم بعد الاقدام (35) ؛ پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشكار كردن عقیده پنهان كارى مى‏كنید و بعد از آن پیشگامى و روى آوردن به عقب برگشته پشت نموده‏اید.»

حضرت زهرا سلام الله علیها، در این فراز به حادثه غدیر اشاره مى‏كند كه پیامبر اكرم (ص) آن را براى مردم بیان فرمود و به آنها اعلام كرد و آنان نیز با على (ع) بیعت كردند . اما اكنون بیعت‏ خود را شكستند .

9 . مردم دچار وسوسه‏هاى شیطانى شدند .

« تستجیبون لهتاف الشیطان الغوى (36) ؛ به شیطان گمراه كننده پاسخ مثبت دادید.»

و در جاى دیگر از خطبه فرموده‏اند:« اطلع الشیطان راسه من مغزره هاتفا بكم فالفاكم لدعوته مستجیبین (37) ؛ شیطان سر خود را از مخفی گاه به در آورد. شما را فراخواند، دید كه پاسخگوى دعوت باطل او هستید... .»

«مغزر» یعنى مخفى گاه . در اینجا شیطان به سنگ پشت و خارپشت تشبیه شده است. چون آن هم وقتى دشمن را مى‏بیند، سرش را در لاك خود فرو مى‏برد. اما وقتى كه محیط را بدون خطر احساس كرد، سر خود را بیرون مى‏آورد. شیطان نیز تا وقتى كه پیامبراكرم (ص) زنده بودند، سرش را در لاك خود فرو برده بود و جرات نمى‏كرد خود را نشان دهد . ولى بعد از آن سرش را بیرون آورد و به تحریك مردم پرداخت. (38)

10. شتاب در شنیدن حرف هاى بیهوده و بى‏اساس .

« معاشرالناس المسرعة الى قیل الباطل المغضیة على الفعل القبیح الخاسر (39) ؛ اى گروه مردم كه به سوى شنیدن حرف هاى بیهوده شتاب مى‏كنید، و كردار زشت زیانبار را نادیده مى‏گیرید.»

11. نطفه مظاهر فساد روئیدن گرفت .

در پایان خطبه عیادت خطاب به زنان مهاجر و انصار فرمود:

« اما لعمری لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ثم احتلبوا مل‏ء القعب دما عبیطا و ذعافا مبیدا(40) ؛ به جان خودم سوگند نطفه فساد بسته شد، باید انتظار كشید تا كى مرض فساد پیكر جامعه اسلامى را از پاى درآورد كه پس از این از پستان شتر به جاى شیر خون بدوشید و زهرى كه به سرعت هلاك كننده است .

12. فرصت طلبان به سر كار آمدند .

حضرت سلام الله علیها در فرازهایى از خطبه فدكیه به گروه هاى فرصت طلب كه منتظر بودند تا بعد از رحلت پیامبر از موقعیت ‏بهره برند پرداخته است . و ویژگى‏هاى آنها را نیز بیان فرموده است .


گروه هاى فرصت طلب

الف: گمراهان ساكت و منتظر .

« نطق كاظم الغاوین (41) ؛ گمراهان خاموش به سخن درآمدند.»

اینان كه در حیات پیامبر جرات حرف زدن هم نداشتند با رحلت ایشان وارد میدان شدند . كسانى مانند ابوسفیان را مى‏توان جزو این گروه نام برد.

ب: فرومایگان بى‏ نام و نشان .

« و نبغ خامل الاقلین (42) ؛  آدم هاى پست و بى‏ارزش با قدر و منزلت ‏شدند .»

كسانى كه نه از سابقه در دین و نه فداكارى در جنگ‏هاى پیامبر برخوردار بودند . به بهانه ترس از فتنه در حالى كه بدن پیامبر بر زمین بود در تعیین خلیفه پیامبر مردم را تحریص مى‏كردند .

ج . شجاعان و دلاور مردان از اهل باطل .

« و هدر فنیق المبطلین (43) ؛ شتر اهل باطل بانگ برآورد و در میدان‏هاى شما به جولان درآمد.»


ویژگى‏هاى فرصت ‏طلبان

حضرت در جاى دیگرى از همین خطبه ویژگى‏هاى آنان را چنین بیان مى‏كند .

1 . در ظاهر ساكت و آرام بودند،" وادعون" فروگذاران .

2. اهل خوشگذرانى بودند، " فاكهون" .

3. راحت طلب و رفاه زده بودند، " انتم فی رفاهیة من العیش" .

4. منتظر پیش آمد حوادث براى پیامبر و اهل بیت ‏بودند، " تتربصون بنا الدوائر" .

5 . اخبار و رویدادها را دنبال مى‏كردند، " تتولفون الاخبار" .

6 . در جنگ‏ها عقب نشینى و یا فرار مى‏كردند، " تنكصون عند النزال و تفرون من القتال‏." (44)

مى‏توان با مطالعه تاریخ به عنوان نمونه ملاحظه كرد كه در جنگ احد چه كسانى عقب نشینى كردند و یا فرار كردند و چه كسانى تا آخرین لحظات در كنار پیامبر اكرم (ص) باقى بودند . (45)

هر چند ممكن است ‏با قدرى دقت و تامل موارد دیگرى از این پیامدهاى تاسف بار را از بیانات حضرت زهرا (س) به دست آورد، اما در این نوشتار به همین دوازده مورد اكتفا مى‏شود .

متاسفانه جامعه امروز نیز با بعضى از این پیامدها گریبان گیر است . امید است ‏با بهره ‏گیرى از اسلام ناب و مكتب اهل بیت علیهم السلام در پیرایش این آفات كوشا باشیم .


پى‏نوشت‏ها:

1 . نهج البلاغه (صبحى صالح) خطبه ‏235 .

2. همان، خ 197 .

3 . همان، خ‏192، بندهاى 98 - 102 .

4 . همان، نامه ‏9 .

5 . همان، نامه‏ 36 .

6 . نهج الحیاة فرهنگ سخنان فاطمه علیهاالسلام، 138، حدیث 59 .

7 . حجرات (49) آیه‏14 .

8 . نهج البلاغه، نامه ‏62 .

9 . بحارالانوار، ج‏43، ص‏23، حدیث‏17 .

10 . الاحتجاج، (اسوه) ج‏1، ص‏282 .

11 . همان، 270 .

12 . همان، 277 .

13 . الغدیر (دارالكتب آخوندى) ج‏2، ص‏312 .

14 . این خطبه در منابع متعددى آمده است . از جمله: الاحتجاج طبرسى (چاپ اسوه) ج‏1، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید معتزلى، ج‏16، ص‏211 به بعد . و در كتاب هاى مستقلى نیز ترجمه و شرح آن نوشته شده است از جمله: درس هایى از خطبه حضرت زهرا، حسینعلى منتظرى . شرح خطبه حضرت زهرا در دو جلد . عزالدین حسینى زنجانى، قطره‏اى از دریا . على ربانى گلپایگانى .

15 . ر . ك به الاحتجاج، ج‏1، بحارالانوار، ج‏43، ص‏158 به بعد .

16 . الاحتجاج، ج‏1، ص‏270 .

17 . همان، ص‏287 .

18 . همان، ص‏270 .

19 . انبیاء، 30 .

20 . الاحتجاج، ج‏1، ص‏270 .

21 . همان .

22 . درباره سقیفه از جمله ر . ك به شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج‏2، ص‏20 - 60 و ج‏6، صص 5 - 50 .

23 . نهج البلاغه، نامه‏62 .

24 . الارشاد شیخ مفید، ترجمه آقاى رسولى محلاتى چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ج‏1، ص‏250 .

25 . نهج الحیاة فرهنگ سخنان فاطمه سلام الله علیها، 147 .

26 . همان، 250 .

27 . امام على، عبدالفتاح عبدالمقصود، (ترجمه به فارسى) ج‏1، ص‏328 .

28 . الاحتجاج، ج‏1، صص‏263 و 264 .

29 . همان، 266 .

30 . ر . ك به قطره‏اى از دریا، شرح خطبه حضرت زهرا، 126 .

31 . الاحتجاج، ج‏1، ص‏264 .

32 . درس هایى از خطبه حضرت زهرا، ص 118 .

33 . الاحتجاج، ج‏1، ص‏266 .

34 . همان، 269 .

35 . همان، 272 .

36 . همان 266 .

37 . همان 264 .

38 . درس هایى از خطبه حضرت زهرا، ص120 .

39 . الاحتجاج، ج‏1، ص‏278 .

40 . همان، ص 290 .

41 . همان، ص 264 .

42 . همان .

43 . همان .

44 . همان، ص 263 .

45 . ر . ك شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج‏15، صص‏20 - 25 .

× . در ترجمه عبارات: بیشترین استفاده از ترجمه نهج البلاغه و نهج الحیاة آقاى محمد دشتى شده است .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.