تبیان، دستیار زندگی
پل گوگن از جمله هنرمند پیشرو در اوخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم است که به دلیل نوع بکارگیری رنگهای نمادین، بعدها جزو رهبران جنش سمبولیسم انتخاب شد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گوگن، نقاش سمبولیسم


پل گوگن از جمله هنرمند پیشرو در اوخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم است که به دلیل نوع بکارگیری رنگهای نمادین، بعدها جزو رهبران جنش سمبولیسم انتخاب شد.


گوگن، نقاش سمبولیسم

پل گوگن ، نقاش، پیکره ساز و چاپگر فرانسوی در سال 1848م در پاریس به دنیا آمد. وی دوران کودکی را در "لیما" (پرو) گذراند. چند سال در ناوگان بازرگانی فرانسه کار کرد. سپس کار پردرآمدی را در یک موسسه دلالی سهام پیش گرفت. در این رهگذر به هنر علاقمند شد. در اوقات فراغت به طراحی و نقاشی می پرداخت و یکی از خریداران آثار امپرسیونیستها بود. به تشویق "پیسارو" وقت بیشتری را به نقاشی اختصاص داد. سرانجام در 35 سالگی از زندگی مرفه و زن و فرزندانش دست کشید و یکسره به نقاشی روی آورد. در چند نمایش گروهی امپرسیونیستها شرکت کرد. به شهر " پنتاون"، در ایالت برتانی فرانسه  رفت. در آنجا برنار و روهی از نقاشان جوان به شخصیت و نظرات زیبایی شناختی او جلب شدند. سفرش به " پاناما" و " مارتینیک" دیری نپایید، و به خاطر بیماری به پاریس بازگشت. دوماه پر ماجرایی را با " ونگوگ" در شهر "ارل" گذراند. در شهر "پولدو" (برتانی) دوباره به جمع پیروانش پیوست. سپس به " تاهیتی" رفت و دو سال در آنجا ماند. به امید فروش آثار جدیدش به پاریس بازگشت. سرانجام دلسرد و بیمار بار دیگر رهسپار جزایر جنوبی اقیانوس کبیر شد. سالهای آخر زندگانی را در تنهایی ، بیماری ،تنگدستی و درگیری دائم با مقامات اداره مستعمرات فرانسه بسر برد. هنگامی که در جزایر "مارکیز" چشم از جهان فرو بست انبوهی از نقاشی های رنگ روغن و آبرنگ، کنده کاری روی چوب، باسمه، مجسمه سفالینه ، یادداشتهای روزنامه و نامه از خود به جای گذاشت. " نوآ نوآ" عنوان مهمترین نوشته او بود.

گوگن، نقاش سمبولیسم

گوگن که به دوره آخر قرن متعلق بود، تمدن را نوعی بیماری می انگاشت و آرزوی زندگی طبیعی و ساده را در سر داشت. او از اروپا گریخت تا در سرزمین های بکر و دوردست خود را با طبیعت یکی کند و در میان اقوام بدوی دنیای فراموش شده اسطوره را از نو بازیابد. او از نخستین هنرمندان اروپایی بود که به هنر شرق کهن و هنر پیشاکلومبی جلب شد. سنت طبیعتگرایی اروپایی را فروگذارد و علیه واقعگرایی امپرسیونیست ها و برداشتهای علمی نئوامپرسیونیس ها واکنش نشان داد. رنگها را مستقل از کارکرد توصیفی و با تاکید بر ارزشهای تزیینی و عاطفی آن در سطح های تخت به کار گرفت. همچنین با توجه به باسمه های ژاپنی و شیشه نگاره های قرون وسطای اروپایی، برای ایجاد نقش های موزون از خطهای سیاه مرزی استفاده کرد. بدین سان نظریه  " سنته تیسم" را پیش نهاد . وی ابتدا اصطلاح " سنته تیست- سمبلیک" را برای توصیف روش خود بکار برد. بعدها گروه "نبی ها" بر اساس همین نظریه زیبایی شناختی گوگن، شکل گرفت. در زیباشناسی او طرح ، استخوان بندی کار است و رنگ ، برجستگی و فاصله و معنا را می نمایاند . فضا نیز یک صفت ایستا و ثابت طبیعت نیست، بلکه کیفیتی بیان شدنی است همانقدر با رنگ که با خط. چنین فضایی را می توان در دو بعد و کاملا پر معنا مجسم کرد. گوگن در آن زمان که هنوز تحت تاثیر امپرسیونیسم بود ، استعداد رنگ پردازی خود را نشان داد. مثلا " مشق بدن لخت" در سال 1880 از آن نمونه هاست.

گوگن که به دوره آخر قرن متعلق بود، تمدن را نوعی بیماری می انگاشت و آرزوی زندگی طبیعی و ساده را در سر داشت. او از اروپا گریخت تا در سرزمین های بکر و دوردست خود را با طبیعت یکی کند و در میان اقوام بدوی دنیای فراموش شده  اسطوره را از نو بازیابد. او از نخستین هنرمندان اروپایی بود که به هنر شرق کهن و هنر پیشاکلومبی جلب شد. سنت طبیعتگرایی اروپایی را فروگذارد و علیه واقعگرایی امپرسیونیست ها و برداشتهای علمی نئوامپرسیونیس ها واکنش نشان داد. رنگها را مستقل از کارکرد توصیفی و با تاکید بر ارزشهای تزیینی و عاطفی آن در سطح های تخت به کار گرفت.

ضمن بررسی اصول تصویری ، بارها توجه اش به مبانی روان شناختی رنگ جلب شد و چنین نتیجه گرفت که از این طریق و  توسل به ادبیات تفسیر موضوع ممکن است. پرده " کشتی گرفتن یعقوب با فرشته" در سال 1888م یکی از نخستین کوشش های او در استفاده از رنگ چون وسیله ای برای بیان بود. پرده " مسیح زرد" کشیده شده به سال 1889م نیز پیش از آنکه تصویری از واقعیت باشد تجسم صورت خیالی است که به مدد هماهنگی شکلهای ساده شده و رنگهای تند و درخشان حاصل آمده است.

گوگن دریافته بود که اگر گویایی عناصر تجسمی برای القای انگارهای نایاب کافی به نظر می رسد، پس سرمشق طبیعت دیگر اهمیت و اعتبارش را برای هنرمند از دست می دهد و هنر همانا بیان انتزاعی می شود.

گوگن، نقاش سمبولیسم

نقاشی گوگن در " تاهیتی" عمق بیشتری پیدا کرد. او در اقلیم استوایی هویت خود را یافت و از طریق تماس نزدیک با ذهنیت بدوی، نومایگی اش رخ نمود و هنرش به حد کمال رسید. در پی افسانه ها می گشت و افسانه ها از درونش سربر می کشیدند. با این حال گوگن نه قصد تصویرگری افسانه ها را داشت و نه خود را نقاش موضوع های تمثیلی می دانست. هدف او دست یابی به نوعی نقاشی پیکرنما بود که بیانگر نماد عام انسانی باشد. گرایش وی در اساس به دیوار نگاری و هنر تزیینی پر معنا، همانند هنر مصر باستان بود. ساده کردن طراحی و کاربست رنگ ناب که نقش های وسیع چسبیده به صفحه تصویر را شکل می دهد، جملگی در راستای این هدفند. او رویاها و عواطف درونی اش را به مدد این نقش های دو بعدی ، و رنگ بندی نمادین، عینیت می بخشید.

ارزش واقعی او در دنیای هنر پس از مرگش شناخته شد. یادواره ی گوگن در "سالن پاییز " در سال 1903م  آغازی برای معرفی دستاورد هنری او بود. دیری نگذشت که جنبش های " فوویسم" و " اکسپرسیونیسم" اصول کارش را دنبال کردند. از سوی دیگر داستان زندگی تلخ و پر ماجرایش همچون زندگینامه ونگوگ، بارها در غالب فیلم و رمان بازسازی شد.

وی در سال 1903م فوت کرد اما آثارش تا سالها سرلوحه  هنرمندان پیشرو قرار داشت.

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع: دایره المعارف هنر/ نوشته رویین پاکباز/ انتشارات فرهنگ معاصر