تبیان، دستیار زندگی
مرد شامی بسیار گریست و گفت: «گواهی می دهم که جانشین خدا بر زمینی و خدا بهتر می داند که بار رسالت را بر دوش چه کسی گذارد. تا اکنون تو و پدرت را بیش تر از همه مردم دشمن می داشتم، ولی اکنون تو دوست داشتنی ترین بندگان خدا پیش من هستی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پسری با نشانه های پدر

امام حسن


پسر کاو ندارد نشان از پدر                                      تو بیگانه خوانش نخوانش پسر

نقل قول های بسیاری مبنی بر شباهت های رفتاری و شخصیتی بین امام حسن علیه السلام و پدر بزرگوارشان امام علی علیه السلام بیان شده است که در اینجا برخی از این روایت ها را مقایسه وار بیان می کنیم.


بردباری

ـ پدر:

بارها مردم دیده بودند که عبدالله بن زبیر آشکارا به امام علی علیه السلام دشنام می دهد و هر بار حضرت سکوت می کند. عبدالله در جنگ جمل اسیر شد. حضرت علی علیه السلام روبرویش ایستاد، نگاهش کرد و گفت: برو! دیگر نبینمت!

سعید بن عاص نیز دشمن سرسخت امام علی علیه السلام بود و بارها او را دشنام داده بود. او نیز در مکه با حضرت روبرو شد. اما مولا تنها رویش را برگرداند و سکوت کرد.

خیلی ها در تعجّب مانده بودند که چرا حضرت، عبدالله بن زبیر را آزاد کرد و از سعد بن عاص درگذشت.

ـ پسر:

مردی که دشمنی دیرینه ای با امام علی علیه السلام داشت، در راه بود که به امام حسن علیه السلام برخورد. با تندی بسیار از او پرسید: «آیا تو پسر علی هستی؟»

امام حسن علیه السلام فرمود: «آری! فرزند اویم!»

مرد تا می توانست به امام و پدرش ناسزا گفت!

حضرت صبر کرد تا کلام مرد به پایان رسید. سپس با مهربانی و خوش رویی فرمود: «به گمانم در این شهر غریبی! اگر به خانه نیاز داری، به تو خانه می دهم؛ اگر به مال نیاز داری، به تو می بخشم و اگر کمک دیگری می خواهی، بگو تا انجام دهم. اگر جایی می خواهی بروی، تو را راهنمایی کنم و اگر بارت سنگین است، در آوردن آن به تو کمک کنم. اگر گرسنه ای سیرت کنم؛ اگر برهنه ای، تو را بپوشانم. اگر بارت را به خانه من بیاوری و تا وقتی که در این شهر هستی میهمان من باشی، خوشحال می شوم. منزل من بزرگ است و برای آسایش تو فراهم است.»

امام حسن علیه السلام پنجاه دینار طلا، امام حسین علیه السلام چهل و نه درهم و عبدالله بن جعفر نیز چهل و هشت درهم به او کمک کردند. عثمان بن عفان که شاهد ماجرا بود، گفت: «به راستی که این خاندان، کانون علم و حکمت و سرچشمه همه نیکی ها هستند.»

مرد شامی بسیار گریست و گفت: «گواهی می دهم که جانشین خدا بر زمینی و خدا بهتر می داند که بار رسالت را بر دوش چه کسی گذارد. تا اکنون تو و پدرت را بیش تر از همه مردم دشمن می داشتم، ولی اکنون تو دوست داشتنی ترین بندگان خدا پیش من هستی.»

تقوا

ـ پدر:

حضرت علی علیه السلام می فرمود: «...هرگاه خداوند بخواهد بنده ای را گرامی بدارد، او را گرفتار محبت خود می کند... هر زمان دیدی خداوند سبحان تو را با نام خود آرامش می بخشد، پس بدان دوستت دارد و «سپاسگزار باش» و هنگامی که دیدی آفریدگار تو را با مردم آرامش می بخشد و از یادش هراسان می شوی، پس بدان «به خاطر کارهای زشت» تو را دشمن می دارد.»

حضرت علی علیه السلام گرفتار محبت خدا شده بود، آنچنان که در محراب عبادت تیر را از پایش کشیدند و ذره ای احساس درد نکرد.

ـ پسر:

فرزندش حسن علیه السلام نیز مانند پدر بود. عابدترین مردم زمان خویش بود و همیشه ذکر بر لب داشت و اهتمام فراوانی در شب زنده داری.

بارها دیده بودند که هنگام وضو گرفتن، تمام بدنش می لرزد و رنگ چهره اش زرد می شود. علت را پرسیدند.

حضرت فرمود: «بنده و عبد خدا باید هنگامی که آماده بندگی به درگاه او می شود، از ترس او رنگش تغییر کند و اعضای بدنش بلرزد.»

قرآن

همنشینی با قرآن

ـ پدر:

در همنشینی با قرآن، همین بس که عبدالرحمان سلمی می گوید: «سوگند به خداوند، هیچ قریشی را ندیدم که بیش از امام علی علیه السلام قرآن بخواند.»

محبوب ترین آیه برای او، آیه چهل و هشتم سوره نساء بود: «اِنَّ اللهَ لا یَغفِرُ اَن یُشرَکَ بِهِ وَ یَغفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَن یَشاءُ»

حضرت علی علیه السلام می فرمود: «قسم به پروردگار هیچ آیه ای فرود نیامد جز این که دانستم درباره چه نازل شده و کجا فرود آمده است... بدانید که این آیه قرآن اندرز دهنده است که در اندرزش رنگ فریب نیست و راه نماینده ای است که گمراه نمی کند و سخنگویی است که دروغ نمی گوید.»

ـ پسر:

فرزندش حسن علیه السلام نیز از کودکی علوم قرآن را به خوبی می دانست. صوتی زیبا داشت و هر شب پیش از خواب سوره کهف را می خواند.

روزی مرد سرگردان به مسجد آمده و به دنبال تفسیر آیه شاهد و مشهود (بروج / 3) بود. ابن عباس در پاسخ گفت: «شاهد روز جمعه و مشهود روز عرفه است.»

مرد شامی بسیار گریست و گفت: «گواهی می دهم که جانشین خدا بر زمینی و خدا بهتر می داند که بار رسالت را بر دوش چه کسی گذارد. تا اکنون تو و پدرت را بیش تر از همه مردم دشمن می داشتم، ولی اکنون تو دوست داشتنی ترین بندگان خدا پیش من هستی

ابن عمر پاسخ داد: «شاهد روز جمعه و مشهود روز عید قربان است.»

اما حسن بن علی علیهماالسلام که کودکی بیش نبود، فرمود:«شاهد رسول خدا و مشهود روز قیامت است، مگر نخوانده ای که خداوند درباره رسولش می فرماید: «انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً» (احزاب/45) و نیز درباره قیامت می فرماید: «ذلک یوم مجموع له النّاس و ذلک یوم مشهود.»(هود/103)

مرد لحظه ای فکر کرد و سپس گفت: «به درستی که گفته حسن نیکوتر است!»

کمک به فقرا

ـ پدر:

مردی نزد حضرت علی علیه السلام آمد و گفت: ای امیر دین باوران! مردی نیازمندم.

حضرت نگاهی به مرد کرد و فرمود: نشانه های ناچاری را در چهره ات می بینم. خواسته ات را بر زمین بنویس «که گفتن آن بسی دشوار است».

مرد خواسته اش را بر زمین نوشت.

کمک کردن-بخشش

حضرت قنبر را صدا کرد و از او خواست دو جامه مرغوب برای مرد بیاورد.

ـ پسر:

مرد فقیر پنج درهم گرفته بود امام می خواست نزد کسی برود که به او کمک بیش تری بکند.

عثمان بن عفان او را به سمت امام حسن علیه السلام ، امام حسین علیه السلام و عبدالله بن جعفر که در مسجد نشسته بودند، راهنمایی کرد.

مرد فقیر نزد امام حسن علیه السلام رفت و نیازش را گفت.

امام به او فرمود: «کمک خواستن از دیگران، تنها در سه مورد رواست:

1.خون بهایی که گردن انسان باشد و توان پرداخت آن را نداشته باشد.

2.بدهی سنگینی داشته باشد و از عهده پرداخت آن برنیاید.

3.درمانده ای باشد که دستش به جایی نمی رسد.

تو کدام یک از این سه دسته هستی؟

مرد فقیر علت نیازش را گفت.

پیامبر صلی الله علیه و آله در موردش فرمود: «بدانید که حسن پس از من پیشوا و راهنمای شما خواهد بود. او هدیه ای از خدا برای من است. درباره من، شما را آگاه خواهد کرد و مردم را با آثار علم من آشنا خواهد ساخت. سیره و روش زندگانی مرا زنده خواهد کرد؛ زیرا رفتار او مانند رفتار من است.

امام حسن علیه السلام پنجاه دینار طلا، امام حسین علیه السلام چهل و نه درهم و عبدالله بن جعفر نیز چهل و هشت درهم به او کمک کردند. عثمان بن عفان که شاهد ماجرا بود، گفت: «به راستی که این خاندان، کانون علم و حکمت و سرچشمه همه نیکی ها هستند.»

علم و دانش

ـ پدر:

مولا علی علیه السلام شب و روز از پیامبر صلی الله علیه و آله می پرسید و پاسخ سۆالاتش را می گرفت.

هرگاه ساکت می شد، پیامبر خود لب به سخن باز می کرد.

تاویل و تفسیر تمام آیات را می دانست. هیچ کدام از آموخته هایش را فراموش نمی کرد و این به برکت دعای رسول صلی الله علیه و آله بود که فرمود: «خداوندا! دلش را از دانش و فهمیدن، حکمت و نور لبریز کن!»

ـ پسر:

حسن علیه السلام از کودکی هر روز به مسجد می رفت، سخنان وحی را به خاطر می سپرد و به خانه که می آمد، برای مادر بازگو می کرد.

پیامبر صلی الله علیه و آله در موردش فرمود: «بدانید که حسن پس از من پیشوا و راهنمای شما خواهد بود. او هدیه ای از خدا برای من است. درباره من، شما را آگاه خواهد کرد و مردم را با آثار علم من آشنا خواهد ساخت.

سیره و روش زندگانی مرا زنده خواهد کرد؛ زیرا رفتار او مانند رفتار من است. خدا به او عنایت دارد خدا رحمت کند کسی را که او را واقعاً بشناسد و به پاس احترام من به او نیکی کند.»

                                                                                                                                        فرآوری : زهرا اجلال

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

ماهنامه فرهنگی اجتماعی دیدار آشنا.

سایت راسخون.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.