تبیان، دستیار زندگی
برای حکومت سرشار از آزادی و عدالت امیرالمومنین نمی توان عدالت را شاخصه ای کمرنگ در نظر گرفت، زیرا او حتی برای مخالفان و غیرمسلمانان هم رعایت حقوق و برقراری عدالت را لازم و ضروری می شمردند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مظاهر مدارا در حکومت علوی


یکی از ضروریات برای اداره حکومت ، تعادل بین مدارا و قاطعیت می باشد.


امام علی

امام علی علیه السلام اولین و تنها امامی بودند که فرصت اندکی برای تشکیل حکومت داشتند، و در همین فرصت اندک شاخصه های مهم برای تشکیل حکومت اسلامی را به کار بردند.

یکی از این شاخصه ها که از عوامل استحکام و بقای حکومت اسلامی و پیشرفت و گسترش اسلام است، حفظ تعادل بین مدارا و قاطعیت می باشد.

هر حکومتی که بر سر کار می رود با طیف وسیعی از مخالفان و موافقان خود روبرو می شود، که برای مدیریت صحیح  اوضاع، باید سیاست های مناسبی در جهت تعادل بین مدارا و قاطعیت رفتار خود با مخالفان حکومت در پیش گیرد.

عدم رعایت تعادل در این موضوع می تواند منجر به هرج و مرج و آشوب و و در نهایت سرنگونی حکومت شود.

بسیاری از حکومت ها سعی در محدود کردن آزادی عمل مخالفان خود دارند.

اینکه این محدودویت ها تا چه حد با عدالت منطبق نباشد برای آنها مهم نیست ،بلکه تنها حفظ منافع حکومت خود را مهم می داند.

اما برای حکومت سرشار از آزادی و عدالت امیرالمومنین نمی توان عدالت را شاخصه ای کمرنگ در نظر گرفت، زیرا او حتی برای مخالفان و غیرمسلمانان هم رعایت حقوق و برقراری عدالت را لازم و ضروری می شمردند.

ایشان برای مدیریت قلمرو اسلامی، سیاست های مدبرانه ای را اتخاذ کردند. در بسیاری از موارد سیاست های مدارا را در پیش می گرفتند .

در سیره ائمه، اصل بر مدارا می باشد زیرا برندگی و اثر نرم زبانی از تندخویی و خشونت بیشتر است.

امام علی(علیه السلام) در باب مدارا فرموده اند: «حکیم نیست آن که مدارا نکند با کسانی که چاره ای جز مدارا با آنان نیست.»[1]

با مدارا می توان انسان ها را جذب کرد و شرایط راهنمایی آنها را فراهم نمود. در بسیاری از موارد باید از خطاهای افراد چشم پوشی کرد و مدارا کردن را بر قاطع بودن ترجیح داد.

اگر همه راهها برای برقراری مدارا انجام گرفت و نتیجه بخش نبود، آن موقع باید به سراغ رفتار قاطعانه برویم.

در این قسمت به بررسی چند رفتار مدارا گونه حضرت امیر می پردازیم.

حساسیت امیرالمومنین نسبت به پرهیز از هرگونه سلطه گری تا بدانجا بود که به ماموران جمع آوری مالیات موکداً سفارش می کردند که هنگام جمع آوری مالیات مبادا کسی را بترسانند

مدارای حضرت امیر علیه السلام در قالب آزادی دادن

همه کسانی که با امیرالمومنین علیه السلام بیعت کردند از سر علاقه خود با ایشان پیمان بستند و حضرت امیر اجازه نداد، کسی با اجبار با ایشان بیعت کند.

یکی از مهمترین اشتراکات انواع حکومت ها در طول تاریخ، محدود کردن مخالفان خود و یا تحت تسلط قرار دادن آنها می باشد، تا نتوانند اقدام جدی علیه حکومت انجام دهند .

اما امیرالمومنین علیه السلام رفتاری بسیار بی سابقه با مخالفان خود داشت .

تضمین آزادی سیاسی مخالفان خود

در دنیای آن روز مرسوم بود که بزرگان جامعه و مردم برای نشان دادن به رسمت شناختن حکومت وقت، به مرکز خلافت (مدینه) می آمدند و با خلیفه بیعت می کردند. عده ای هم که به هر دلیل موافق بیعت نبودند، از سوی سایرین مجبور به بیعت می شدند .

بیعت گرفتن از مخالفان نوعی اعلام عدم مخالفت و عدم اغتشاش از سوی مخالفان و به رسمیت شناختن حکومت وقت بود.

امامت و خلافت در قرآن - حكومت شورایی

هنگامی که مردم با اصرار و التماس با امیرالمومنین علیه السلام بیعت کردند، عده ای با حضرت بیعت نکردند. مردم طبق رسم آن زمان هریک از افرادی که از بیعت با حضرت علی علیه اسلام سرباز زده بودند را نزد ایشان آورده و  حضرت به سخنان آنها گوش داده و نظرشان را در مورد عدم بیعت جویا شدند .

حتی به یکی از آنها فرمودند: اگر بیعت نمی کنی اشکالی ندارد لااقل ضامنی بیاور که اغتشاش نخواهی کرد. مرد گفت: ضامنی ندارم اطرافیان خواستند او را بکشند اما حضرت فرمودند: او را رها کنید، من خود ضامن او هستم.[2]

این نوع برخورد با مخالفان، ژرفای آزاداندیشی امیرالمومنین علیه السلام را نه تنها با بیعت کنند گان ،بلکه با مخالفان حکومت خود نشان می دهد.

آزادی عمل به طلحه و زبیر

طلحه و زبیر به قصد حکومت خواهی (زبیر متقاضی حکومت کوفه و طلحه خواستار حکومت بصره با علی علیه السلام بیعت کردند.

اما پس از آنکه امیرالمومنین علیه السلام به آنها منصب حکومتی ندادند، بسیار ناراحت شدند و از ایشان اجازه گرفتند تا برای به جا آوردن عمره به مکه بروند. حضرت از آن دو پیمان گرفتند تا فتنه و آشوب به پا نکنند، سپس اجازه عمره را به آنها داد.

اگر چه برای امیرالمۆمنین آشکار بود که آن دو جز برای فتنه به عمره نمی روند، اما منش و روش آزادی خواهانه علی علیه السلام  مانع از رفتن آن دو نشد.

امیرالمۆمنین در ضرورت مشورت می فرمایند: هر كه خود رأى گردید به هلاكت رسید ، و هر كه با مردمان رأى بر انداخت خود را در خرد آنان شریك ساخت

امیرالمۆمنین در پاسخ به سوال ابن عباس که چرا آن دو را زندانی نمی کنید تا جامعه از شر آنها آسوده شود می فرمایند:

«آیا مرا فرمان می دهی که آغازگر ستم و بدی باشم پیش از آنکه نیکی نمایم؟ آیا مرا فرمان می دهی که براسا س گمان و تهمت مجازات کنم و به اقدام صورت نگرفته کسی را دستگیر کنم؟»[3]

این حد آزادی دادن به مخالفان و برقراری عدالت حتی با مخالفان شیوه حکومت مداری امیرالمۆمنین است و این نکته بسیار مهم است که، اساسا حکم کردن بر پایه ظن، خارج از مدار عدالت است. «این راه و رسم دادگرى نباشد ، كه انسان بر پایه‏ى گمان داورى كند.»[4]

برخورد امیرالمۆمنین با مردم شهر رقه

امیرالمۆمنین در بحبوحه جنگ صفین، همرا با سپاهیان در مسیر حرکت خود به سمت صفین ،باید از پلی به نام رقه عبور می کردند.

مردم شهر رقه درهای خانه های خود را به روی امام بستند و پل رودخانه را بر روی سپاهیان امام بستند تا نتوانند از رودخانه عبور کنند.

عدالت

هر حاکمی در چنین شرایطی این اجازه را به خود می دهد که با اعمال خشونت مردم شهر را مجبور به اطاعت از اوامر خود کند ،اما عدالت بی مانند علی علیه السلام این اجازه را نمی دهد وبه سپاهیان خود دستور می دهد که بدون هیچگونه تعرضی از کنار آنها بگذرند.

این حادثه مطلب بسیار مهمی را بیان میکند که مردم آن شهر کوچک چقدر احساس امنیت و آزادی می کردند که می توانستند، بدون ترس از عاقبت نافرمانی خود نسبت به خلیفه، فرمان او را رد کنند.در حالیکه در صورت عدم اطاعت از اوامر خلفای  گذشته عاقبت شومی درانتظارشان می بود.[5]

مشورت

یکی از نمودهای آزادی در جامعه ، مشارکت عموم افراد در نظرسنجی های مختلف برای اداره و مدیریت بهتر امور می باشد.

در زمان امیرالمومنین ، مشورت با افراد برای تصمیم گیری های مختلف به شکل قابل توجهی گسترش یافت. ایشان برای افراد، حق رای قائل می شدند و به نظر افراد اهمیت می دادند.

امیرالمۆمنین در ضرورت مشورت می فرمایند:

«هر كه خودرأى گردید به هلاكت رسید ، و هر كه با مردمان رأى بر انداخت  خود را در خرد آنان شریك ساخت.»[6]

«هیچ پشتیبانی محکم تر و استوارتر از مشورت نیست.»[7]

یکی از مهمترین اشتراکات انواع حکومت ها در طول تاریخ، محدود کردن مخالفان خود و یا تحت تسلط قرار دادن آنها می باشد، تا نتوانند اقدام جدی علیه حکومت انجام دهند . اما امیرالمومنین علیه السلام رفتاری بسیار بی سابقه با مخالفان خود داشت

توصیه به مالک برای مدارا با مردم

تصور بسیار از زمام داران و مدیران از مدیرت بر جامعه، تحکم و سلطه گری و توسل به خشونت است.

اما حضرت امیر به صراحت این مطلب را رد می کند و مالک را به فهم صحیح از حکومت دعوت می کند ، چرا که حضرت امیر نیک می داند که فهم نادرست از حکومت، چقدر می تواند خطرناک باشد .

«مبادا بگویی من اکنون بر آنان مسلطم، از من فرمان دادن است و از آنان اطاعت کردن،که این عین راه یافتن فساد در دل، و خرابی دین، و نزدیک شدن تغییر و تحول (در قدرت) است.»[8]

همچنین حضرت امیر به مالک این توصیه را نیز می کند که به محض پیدایش افکار مستبدانه نسبت به مردم خدا را در نظر  نگیرد و کوچکی خود را در برابر عظمت او یاد کند این کار سبب می شود که حاکم بداند بزرگ تر از او هم هست و عظمت پروردگا در برابر او بسیار بیشتر است این نوع تفکر از حکومت نه تنها روحیه سلطه گری را از بین می برد بلکه انگیزه بسیار قوی در حاکم ایجاد می کند تا برای رضایت پروردگار و به خاطر او خدمت خود را به مردم افزایش دهد.

توصیه به ماموران جمع آوری مالیات برای مدارا با مردم

حساسیت امیرالمومنین نسبت به پرهیز از هرگونه سلطه گری تا بدانجا بود که به ماموران جمع آوری مالیات موکداً سفارش می کردند که هنگام جمع آوری مالیات مبادا کسی را بترسانند.

حضرت علی علیه اسلام این نکته را یادآور می شود که مبادا فکر کنید هر گونه که می خواهید می توانید با مردم رفتار کنید. حتی نباید در این راه چهار پایی را بتر سانید، چه برسد به انسان که شرافت و حقوق مخصوص به خود را دارد .

پی نوشت ها :

[1]  حرانی( یا حلبی)، ابومحمد حسن (معروف به ابن شعبه) ، تحف العقول، ح.مروتی،چ 2 ، حبل المتین، 968 صفحه، ص218.

[2] ابن اثیر،علی بن محمد، الکامل فی التاریخ ،بیروت لبنان ،1358،1399، جلد 3 ص 320/  شیخ مفید ،محمد بن محمد،الجمل ،(یک جلد)، ص 94 و 111 تا 114

[3]الجمل، شیخ مفید، صص167-166

[4] ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی، معروف به سید رضی،خورشید بی غروب نهج البلاغه،ترجمه عبدالمجید معادی خواه

[5]برگرفته از گلشنی ، مهدی ، کنگره بین المللی امام علی ع و عدالت ، وحدت و امنیت (مجموعه مقالات ) ، چ 1 ، ج ،1 صص189-221

[6] ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی، معروف به سید رضی،ترجمه نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی،چ14

[7] ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی، معروف به سید رضی،ترجمه نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی،پیشین

[8] ترجمه دلشاد تهرانی ، مصطفی ، جمال دولت محمود،پیشین

زهره لطیفی

بخش نهج البلاغه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.