تبیان، دستیار زندگی
مساله صلح با دشمن پیش از امام مجتبی علیه السلام و در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله اتفاق افتاده و موضوعی کاملا مشروع و پذیرفته شده تلقی می گردد. گویی اینکه در زمان پیامبر هم عده ای به ناحق معترض بوده اند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شکوه شکیبایی

امام حسن


سبط اکبر، حسن بن علی علیهماالسلام، دومین امام شیعه، در نیمه ماه رمضان سال هجرت – و در برخی نقلها سال دوم هجری گزارش شده که محل بحث است –  و در مدینه منوره به دنیا آمد. اگرچه شهادت ایشان توسط معاویه بن ابی سفیان موضوعی مسلم است (1) لکن در روز و ماه و حتی سال شهادت حضرت اختلاف نظر وجود دارد و براساس نظر مشهور ماه صفر سال 49 بوده است. روز آن هم به نظر کلینی و نوبختی آخر ماه صفر بوده است، هرچند در میان شیعیان ایران نظر شیخ طوسی – 28 صفر –  جا افتاده است.


دوران حیات امام حسن علیه السلام را می توان به پنج بخش تقسیم نمود:

-  دوران کودکی حضرت در زمان رسول خدا.

-  دوران کودکی و نوجوانی حضرت و قسمتی از جوانی ایشان در زمان خلفاء.

-  دوران خلافت امیرالمومنین علیه السلام .

-  دوران خلافت هفت ماهه امام حسن علیه السلام .

-  دوران امام مجتبی علیه السلام.

در رابطه با این پنج قسمت مطالبی در تاریخ وجود دارد که می توان پیرامون آنها بحث کرد. اما همانطور که همه می دانیم موضوع صلح امام حسن علیه السلام برجسته ترین مساله ای است که بسیاری از نویسندگان و متفکران درباره آن اظهار نظر کرده اند. از آنجا که تحلیل این موضوع یکی از مسائل مهم در زمینه شناخت موضع اسلام در برخورد با دشمن است مناسب می باشد که مقداری پیرامون آن بحث کنیم.

نکات مقدماتی بحث

بدیهی است که بر اساس اعتقاد ما شیعیان هرچه از اهل بیت عصمت علیهم السلام صادر شود مشروع و موجه است و نیازی به اثبات مشروعیت ندارد اما در این بحث خواهیم دید که بر اساس موازین اسلامی موجود هم صلح امام مجتبی علیه السلام جای هیچگونه اعتراضی نداشته است. در این رابطه توجه به نکاتی چند، لازم می نماید.

مساله صلح با دشمن پیش از امام مجتبی علیه السلام و در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله اتفاق افتاده و موضوعی کاملا مشروع و پذیرفته شده تلقی می گردد. گویی اینکه در زمان پیامبر هم عده ای به ناحق معترض بوده اند

نکته اول : برخلاف تصور عده ای، اصل و قاعده اولی در اسلام جنگ با دشمن نیست بلکه در صورت تمایل دشمن به صلح، حاکم اسلامی باید صلح را انتخاب کند. قرآن مجید در سوره مبارکه انفال آیه 61 می فرماید: «و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی الله انه هو السمیع العلیم »؛ اگر دشمنان مایل به صلح بودند تو هم آن را بپذیر و بر خدا توکل نما .

تفصیل بحث درباره ادله دیگر و توضیح بیشتر درباره این موضوع، ما را از بحث مورد نظر باز می دارد. تفصیل این بحث در کتاب جهاد پیگری می شود . خلاصه آنکه همواره جهاد باید دلیل موجهی داشته باشد و در صورت فقدان دلیل و یا تردید در آن، بر اساس قاعده اولیه صلح همواره موجه است.

نکته دوم : در صورت میل دشمن به جهاد باز هم باید شرایط اقتصادی و نظامی و اجتماعی ملاحظه شود و در صورت مناسب بودن شرایط است که جهاد مشروع می شود. البته درصورت هجوم دشمن به مرزهای اسلام - جهاد دفاعی- چنین بحثی وجود ندارد و دفاع بر همه واجب می شود.

امام حسن

روشن است که مرجع تشخیص شرایط در این بحث امام مسلمین است و دیگران لازم است که در صورت اختلاف کارشناسان نظر او را بپذیرند.

نکته سوم : مساله صلح با دشمن پیش از امام مجتبی علیه السلام و در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله اتفاق افتاده و موضوعی کاملا مشروع و پذیرفته شده تلقی می گردد. گویی اینکه در زمان پیامبر هم عده ای به ناحق معترض بوده اند. مثلا در سال ششم هجری – در ماه ذی قعده – پیامبر با حدود 1500 نفر از مردم مدینه برای انجام عمره، روانه مکه شدند اما قریش از ورود حضرت ممانعت نمود و کار تا نزدیک جنگ پیش رفت. سرانجام بنا شد پیمان صلحی میان طرفین بسته شود – صلح حدیبیه – جالب است که سوره مبارکه فتح در مورد همین صلح نازل شد : « انا فتحنا لک فتحا مبینا » و خداوند این صلح را پیروزی آشکار خواند.

نتیجه بحث

برخلاف برخی از منابع که امام حسن علیه السلام را پیش گام در صلح معرفی کرده اند بر اساس مصادر دیگر که مورد تایید محققان است، این معاویه بوده که پیشنهاد صلح را مطرح کرده است(2) و لذا بر اساس نکته اول امام هم جنگ طلبی را بر نمی گزیند.

اساسا همانگونه که پذیرش شهادت در راه خدا امتحانی سخت است، تحمل مصالحه با دشمن ناحق و صبر و شکیبایی بخاطر رعایت مصلحت مسلمانان نیز آزمونی است که به راحتی نمی توان از آن سر بلند بیرون آمد

جنگهای طولانی قبل باعث خستگی و نارضایتی عمومی از جنگ با معاویه بوده است. در «اخبار الطوال» تعبیری از خود امام در این زمینه دارد که مهم است:

« انی رایت هوی عظم الناس فی الصلح و کرهوا الحرب فلم احب ان احملهم علی ما یکرهون » ؛ من میل بیشتر مردم را در صلح دیدم و چون جنگ را دوست نداشتند من هم نمی خواستم آنها را به کاری که از آن بدشان می آید وادار کنم .

توجه به افکارعمومی که امروزه جایگاه مهمی را در ادبیات سیاسی به خود اختصاص داده است کاملا مورد نظر امام بوده است . آشفتگی و خیانت عده ای از اصحاب و توانمندی ارتش اموی هم نشانه روشنی بر مساعد نبودن شرایط برای جهاد بوده است.  توان ارتش اموی و ضعف ارتش امام به گونه ای بوده است که به تصریح برخی از  روایات – از جمله روایتی که صدوق در علل الشرایع از خود امام حسن علیه السلام نقل می کند – در صورت جنگ، تمام طرفداران امام در روی زمین کشته می شدند ! پس همانطور که بقاء اسلام راستین مدیون قیام حسینی است، همانطور هم مدیون صلح حسنی است و این نکته ای است در خور تامل و درنگ.

از همین رو خود امام مجتبی علیه السلام هم در روایت پیش گفته، صلح خود را به صلح پیامبر تشبیه می فرماید:

« علة مصالحتی لمعاویة علة مصالحة رسول الله لبنی ضمره و بنی اشجع و لاهل مکة حین انصرف من الحدیبیة».(3) بنابراین ما چه از لحاظ قرآنی به مساله نگاه کنیم – نکته اول – و چه به لحاظ عقلانی – نکته دوم – و چه به لحاظ سنت پیامبر اکرم – نکته سوم - ، امام مجتبی علیه السلام کاملا اقدامی موجه و مشروع داشته اند و جایی برای اعتراض نبوده است . با این حال برخی از افراد احساسی و کوته بین، زبان اعتراض می گشودند و به ایشان جسارت می کردند.

اساسا همانگونه که پذیرش شهادت در راه خدا امتحانی سخت است، تحمل مصالحه با دشمن ناحق و صبر و شکیبایی بخاطر رعایت مصلحت مسلمانان نیز آزمونی است که به راحتی نمی توان از آن سر بلند بیرون آمد.

بحث را با روایتی از امام باقر علیه السلام پایان می دهیم که فرمود: «به خدا سوگند کاری که حسن بن علی انجام داد برای این امت از آنچه خورشید بر آن می تابد بهتر بود.»(4)

پی نوشت:

1) الارشاد، 2/ 16 ؛ اصول الکافی، 1 / 462 ؛ انساب الاشراف، 3 / 63 ؛ الکامل فی التاریخ، 3 / 315 ؛ تذکرة الخواص، 273.

2) حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، 147.

3) بحارالانوار، 44/2.

4) بحارالانوار، 44/25.

سید محمد مهدی رفیع پور

مدرس حوزه علمیه قم

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع :

1- قرآن کریم.

2 - اصول کافی، کلینی.

3 – ارشاد، مفید.

4 – بحار الانوار، ج ،44 مرحوم مجلسی.

5 – تذکرة الخواص، ابن جوزی.

6 – الکامل فی التاریخ، ابن اثیر.

7 – موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی.

8 – تاریخ تحلیلی اسلام، دکتر سید جعفر شهیدی.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.