تبیان، دستیار زندگی
کربلا و امام حسین(ع) درادبیات ایران و هند اسلامی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کربلا و امام حسين(ع) درادبياتايران و هند اسلامي


برگرفته از مقاله حسين بن علي "راز خداست"، نوشته آنه ماري شيمل .

من هنوز تاثير عميقي را كه خواندن اولين شعر فارسي مربوط به وقايع جانگداز کربلا بر من نهاد، به ياد مي آورم.

آن شعر يکي از مرثيه هاي قاآني بود که با اين کلمات شروع مي شد:

بارد چه ؟ خون زديده ، چه سان؟ روز و شب ، چرا؟ از غم ، كدام غم؟ غم سلطان اولياء

اين شعر همراه با سبک حيرت آور پرسش و پاسخ خود، بيشتر به بيان وقايع غمبار و احساسات زاهدانه شاعر مي پردازد. اين زماني است که شاعر به شهادت فرزند محبوب رسول خدا به دست سپاهيان بني اميه مي انديشد. موضوع رياضت و شهادت از قديم الايام نقش مهمي در تاريخ مذهبي از زمان هاي اوليه ايفا نموده است. پيش از اين در افسانه هاي خاور نزديک ما از قهرماني مي شنيديم که کشته مي شود ولي با مرگش احياي زندگي را تضمين مي نمايد: اسامي آتيس (Attis) و اوزيريس (Osiris) به ترتيب از سنن تمدن بابلي و مصري بهترين مثال براي بينش مردمان عصر باستان است که بيان مي کند: بدون مرگ هيچ راهي براي ادامه زندگي وجود ندارد و يا اين که خونريزي براي يک هدف مقدس از هر چيز ديگري با ارزش تر است.

از خود گذشتگي و جانبازي وسايلي براي دستيابي به مقام هاي رفيع تر در زندگي هستند. از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره نمود:

مثلا زماني که شخصي تمام دارايي خويش را مي بخشد و يا زماني که اعضاي خانواده  شخص قرباني، مي شوند تا به درجات معنوي بالاتري دست يابند، همچنين داستاني در قرآن و كتاب مقدس پيرامون ابراهيم عليه السلام آمده است و بيان مي دارد که ايشان بدون سوال و با اعتماد کامل به فرمان پروردگار قصد قرباني کردن تنها پسر خويش را داشته و اين خود نشان دهنده اهميت چنين فداکاري بزرگي است. اقبال کاملاً حق داشته زماني که دو مقوله قرباني شدن اسماعيل عليه السلام و شهادت امام حسين عليه السلام را با يکديگر در شعري معروف در بال جبرائيل ( 1936) ادغام نموده است. چرا که هر دوي آنها به نوعي آغازگر و همچنين تمام کننده داستان کعبه بوده اند.

با توجه به اهميت فداکاري و ر نج کشيدن در راه پرورش انسان، دور از انتظار نيست كه تاريخ اسلام نقشي محوري براي کشته شدن حسين عليه السلام  فرزند محبوب پيامبر، درعرصه منازعه حق و باطل قائل شده است و همچنين اغلب اين موضوع را با شهادت برادر بزرگترش امام حسن عليه السلام که توسط زهر به شهادت رسيد، ادغام نموده است. در ادبيات عوام ما به کرات شاهديم که حسنين عليهما السلام به نحوي ظاهر مي شوند که گويي هر دو در نبرد کربلا شرکت جسته اند، که البته اين مطلب از ديدگاه تاريخي صحيح نيست، اما از ديدگاه روحي- رواني کاملاً  واضح است.

اين مقاله جايي براي موشکافي مبحث مرثيه و تعزيه در ادبيات فارسي زبان و "هند و ايراني" و يا سنن رايج ترک نيست، اما بهتر است که نگاهي اجمالي به اشعار مربوط به آداب و رسوم اسلامي در سنن اسلامي مشرق زمين بيندازيم که غالبا توسط شاعران سني بيان مي شوند. در اين ميان بيشتر به سمت اشعاري مي رويم که به سرنوشت امام حسين عليه السلام مي پردازند. همچنين گرايش هاي صوفيانه را نيز در مورد امام حسين عليه السلام مورد بررسي قرار مي دهيم. لازم به ذکر است صوفيان امام حسين عليه السلام را نمادي از رياضت کشيدن مي دانند که اين امر در مسلک صوفي گري نقش مهمي در پرورش روح دارد.

نام حسين عليه السلام بارها در کارهاي اولين شاعر بزرگ صوفي ايران، سنايي غزنوي ( وفات ه.ق 1131) ظاهر شده است. در اشعار سنايي نام شهيد قهرمان را مي توان در هر زمان آميخته با شجاعت و از خود گذشتگي ديد، و سنايي، حسين عليه السلام را به عنوان اولين نمونه بارز شهدا تلقي نموده و مقام او را مهم تر و بالاتر از همه شهداي جهان دانسته است .

دين حسين  توست... ( ديوان سنايي، ص 655)

آنه ماري شيمل شعر فوق را اين چنين تحليل مي کند: اين بدان معناست که انسان به چنان مرحله پستي هبوط کرده که فقط به هدف هاي خود پرستانه و آرزوهاي دنيوي خويش مي انديشد و هر کار را براي دستيابي به جلوه هاي ظاهري زندگي خويش انجام مي دهد و اين زماني است که بخش معنوي زندگي او و دين او نه تنها بارور نشده است بلکه رو به زوال مي رود.

مثال بارز آن حسين عليه السلام و شهداي کربلا هستند که با زبان تشنه به شهادت رسيدند و هيچ کس توجه نداشت که در آن صحراي سوزان به آنها آب بدهد. اين عقيده قدرتمندانه در ديگر اشعار سنايي در ديوان و نيز درحديقة الحقيقة  نمود مي يابد.

نکته اي که بايد بدان توجه نمود اين است که در مورد مطالب فراواني که در حديقة الحقيقة در باب ستايش از اعمال حسين عليه السلام و توصيف وقايع کربلا ذکر شده  بايد دقت مضاعفي نمود چرا که ظاهراً در نسخ قديمي، اين مطالب مفقود شده اند و ممکن است که در موارد بعدي گنجانده شده باشند، به هر حال اين موضوع در اينجا به ما مربوط نمي شود.

نام قهرمان، حسين عليه السلام در يکي از اشعار اصلي ديوان سنايي يافت مي شود که در آن شاعر مظاهر شکوهمند ترقي و پيشرفت و دوران طولاني رنج و مشقتي را به تصوير مي کشد که هر موجودي در حين رسيدن به کمال بايد آن را سپري کند.

درست در همين جاست است که او در طريق تدين (street of Religion) شهدايي را مي بيند که مرده بودند اما زنده اند و كساني كه که مثل سيد الشهدا از دم تيغ گذشتند و يا كساني که مثل امام حسن عليه السلام با زهر به شهادت رسيدند. تمايل نگرش به امام حسين عليه السلام  به عنوان نماد شهادت و شجاعت به خصوص در اشعاري که پس از سنايي توسط صوفي مسلکان ايراني و ترک سروده ادامه پيدا کرد ...  به ويژه سطري در ديوان عطار آمده که رهروي نوپاي طريقت را در راه تکامل به ره پويي به سوي هدف مي خواند و به او خطاب مي کند: "يا حسين باش و يا منصور." منظور او حسين بن منصور حلاج، صوفي شهيد بزرگ اسلامي است که در سال 922 به طرز بي رحمانه اي در بغداد به دار آويخته شد. او همچون هم نامش "حسين بن علي" تبديل به نمادي براي صوفي گري شد. او محب رياضت کشيدن بود و نام او در تعدادي از اشعار صوفي در کنار حسين عليه السلام آورده شده است. هر دو محبوب خدا بودند، هر دو خود را در راه  عشق الهي قرباني کردند، آنها کمال مطلوب خداخواهي بودند و براي همين همه پارسايان  آنها را سرمشق قرار دادند.

قلب استادانه در قصيده توحيد خود به اين اتحاد (وحدت) اشاره مي کند:

خداوند سرچشمه هاي عاشقي مثل حسين عليه السلام و منصور را در کنار چوبه دار نگه مي دارد و محاربيني که با ايمان در ستيزند را پراکنده مي سازد. حسين و علي را در معرض شمشيرها و نيزه ها قرار مي دهد و آنها پس از شهادت به زندگي لايزال در شادماني و خرسندي دست مي يابند و مبدل به شاهدان قدرت اسرار آميز الهي مي شوند.

اين سنت در ادبيات ترک نيز، مشخصاً در جايي که اسامي هر دو حسين در سروده هاي صوفيانه ذکر مي گردند انسجام يافته و نيرومند است.

رويکرد ترک، به خصوص فرقه بکتاشيه ي متأخر، عميقاً مرهون شيعه اسلامي است؛ ولي به نظر مي رسد در ميان برخي از اشعار صوفيانه جديد که به زبان ترکي سروده شده اند، به ويژه آنهايي که توسط يونس امره در اواخر قرن 13 و اوايل قرن 14 به نگارش درآمدند از اهميت بيشتري برخوردارند. در اين اشعار حسن و حسين عليهما السلام به عنوان سرچشمه هاي شهادت و ايثار، سرشکهاي پاک و جگر گوشه هاي بي بي فاطمه (س) ياد شده اند.

از هر دوي آنها به عنوان پادشاهان هشت بهشت نام برده اند که در کنار حوض کوثر ايستاده و در تقسيم آب به تشنگان کمک مي کنند و اين پاداشي است به جا در ازاي عطش صحراي سوزان کربلا.

بنابر روايتي، جبرائيل روزي بر پيغمبر نازل شد و دو جامه سبز و سرخ براي فرزندان پيامبر آورد. او رسول اکرم را مطلع ساخت که اين دو جامه مربوط به نحوه شهادت اين دو بزرگوار است که به ترتيب با زهر و شمشير به شهادت مي رسند. اين موضوع در اشعار قديمي ترک لحاظ شده است ، طوري که بخش اعظم سيندي منقبت که هنوز در دره هند خواهنده مي شود، از همين روايت شکل گرفته است. همچنين اين داستان در دو فرهنگ يکسان ذکر شده است که چگونه دو برادر بر شانه هاي پيامبر سوار مي شدند و چگونه پيامبر آنها را نوازش مي کرد.

بدينسان حسنين عليهما السلام در مناظري مشابه و فراوان در اشعار قديم ترک ظاهر مي شوند ولي با توجه به نقش بسيار مهم ايشان، يونس امره اين دو معصوم را زينت هاي سرير الهي ناميده است.

با افزايش پيروان شيعي فرقه بکتاشي در قرون بعدي، خيال پردازي هاي شاعرانه نيز متنوع تر شده و قالبي آييني تر و شاعرانه تر مي يابند: حسين بن علي"راز خداست"... ( سحر ابدال قرن 16) و همچنين معاصر او " حيرتي" در مرثيه اي زيبا او را جانباز جهاد اکبر مي خواند.

منبع:

برگرفته از مقاله حسين بن علي "راز خداست"، نوشته آنه ماري شيمل، الصراط، شماره 12، 1986.
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.