چرا دعای سحر با اللهم شروع می شود؟
اللهم، اصل این کلمه یا اللّه است (و مثل این است که یا اللّه گفته است). بدان که انسان، تنها وجودى است که جامع همه مراتب عینى و مثالى و حسى است و تمام عوالم غیب و شهادت و هر چه در آنهاست در وجود انسان پیچیده و نهان است، چنانکه خداى تعالى مىفرماید: خداوند همه نام ها را به آدم آموخت.
امام خمینی در آغاز کتاب شرح دعای سحر آورده است:
"فقیر درگاه پروردگار عظیم، و مفتخر به انتساب به رسول کریم، سید روح اللّه فرزند سید مصطفى موسوى خمینى- که هر دو را آمرزش باد- از آنجایى که یکى از بزرگترین نعمتها بر بندگان و رحمت گسترده در میان اهل شهرها دعاهایى است که از گنجینههاى وحى و شریعت و حاملان دانش و حکمت نقل شده است، زیرا همین دعاهاست که رابطه معنوى میان خالق و مخلوق، و رشته پیوند میان عاشق و معشوق است، و وسیلهاى است براى درآمدن به اندرون قلعه محکم، و چنگ زدن به آن دستاویز استوار و ریسمان پر توان، و روشن است که به این غرض نهایى و مقصد اعلى امکان وصول نیست مگر آنکه به هر اندازه که ممکن است به معناى دعاها توجه یافته و به مقدار توانایى به سرّ و حقیقت آنها پى برده شود، و من دیدم که دعایى که مشهور است و به نام دعاى مباهله نامیده شده است و از ائمه اطهار علیهم السّلام در سحرگاهان براى توسل به نور الانوار نقل شده، از دعاهایى است که قدرش جلیلتر و منزلتش رفیعتر است، زیرا آن دعا شامل صفات حسناى الهى و امثال علیاى ربوبى است و اسم اعظم و تجلّى اتمّ اقدم در آن دعاست، پس خواستم که آن را از بعضى جهات به مقدار آمادگى خویش، با توانى اندک و آگاهى ناچیزى که دارم شرح کنم، ولى حرباء را چه رسد که بخواهد خورشید تابان را توصیف کند، و یا بیمار چشم کجا تواند که قصد نگاه کردن به تابش نور آن را نماید! و لکن مىگویم و به راستى مىگویم که:
نزد سلیمان رسید مرغک مسکین ران ملخ در دهان به پیشکش دوست از پى عذر قصور خدمت خود گفت هدیه هر کس به قدر منزلت اوست
انسان خلیفه خداست بر خلق او، و بر صورت الهى آفریده شده است، متصرف در بلاد خداست و خلعتهاى اسماء و صفات خداوندى را در بر کرده و در گنجینههاى ملک و ملکوت او نفوذ دارد، روحش از حضرت الهیه بر او دمیده شده، ظاهرش نسخهاى است از ملک و ملکوت، و باطنش گنجینههاى خداى لا یموت
اکنون من با طلب توفیق از پروردگار مهربان و مددجویى از روانهاى پاک و نفسهاى پاکیزه پیامبران بزرگ و اولیاء بزرگوار به مقصودم آغاز مىکنم.
اللّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بِابْهاهُ، وَ کُلُّ بَهائِکَ بَهِىُّ، اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِبَهائِکَ کُلِّهِ.
بار الها از تو سۆال مىکنم به زیباترین زیبایىات، و همه زیبایى تو زیبا است، خداوندا از تو سۆال مىکنم به همه زیبایىات. جامعیت انسان همه عوالم را اللّهمّ دعا کننده که مىگوید:
اللهم، اصل این کلمه یا اللّه است (و مثل این است که یا اللّه گفته است). بدان که انسان، تنها وجودى است که جامع همه مراتب عینى و مثالى و حسى است و تمام عوالم غیب و شهادت و هر چه در آنهاست در وجود انسان پیچیده و نهان است، چنانکه خداى تعالى مىفرماید: خداوند همه نام ها را به آدم آموخت.
و مولاى ما و مولاى همه توحیدیان (صلوات اللّه علیه) بنابر نقل بعضى شعرى بدین مضمون فرموده است:
تو پندارى همین جرم صغیر جهانى در نهاد تو نهان است
بنابراین آدمى با ملکیان، ملکى است، و با ملکوتیان ملکوتى، و با جبروتیان جبروتى. و روایت شده از آن حضرت و حضرت صادق علیهما السّلام که فرمودند: بدان که صورت انسانى بزرگترین حجتهاى الهى است بر خلقش، و او همان کتابى است که خداى تعالى آن را با دست خود نوشته است، و او همان هیکلى است که آن را با حکمت خود بنایش نموده، و اوست مجموعه صورت جهانیان، و اوست مختصرى از لوح محفو1 و او بر هر غایبى شاهد است، و اوست راه راست به هر گونه خیر و نیکى، و همان راهى است که در میان بهشت و دوزخ کشیده شده است.
اللهم، اصل این کلمه یا اللّه است (و مثل این است که یا اللّه گفته است).بدان که انسان، تنها وجودى است که جامع همه مراتب عینى و مثالى و حسى است و تمام عوالم غیب و شهادت و هر چه در آنهاست در وجود انسان پیچیده و نهان است، چنانکه خداى تعالى مىفرماید: خداوند همه نام ها را به آدم آموخت
پس انسان خلیفه خداست بر خلق او، و بر صورت الهى آفریده شده است، متصرف در بلاد خداست و خلعتهاى اسماء و صفات خداوندى را در بر کرده و در گنجینههاى ملک و ملکوت او نفوذ دارد، روحش از حضرت الهیه بر او دمیده شده، ظاهرش نسخهاى است از ملک و ملکوت، و باطنش گنجینههاى خداى لا یموت. و چون جامع همه صورت هاى کونیه الهیه بود، از این رو در تحت تربیت اسم اعظمى که به همه اسماء و صفات محیط بود و بر همه رسمها و تعیّنها حکومت داشت قرار گرفت، پس رب انسان جامع کامل همانا حضرت الهیه است و سزاوار است که او خداى را به نامى که با مقامش تناسب دارد و او را از امورى که با او سازگار نیست محافظت مىکند بخواند، و از این روست که باید در مقام استعاذه و پناهندگى از شیطان رجیم به نام اللّه پناهنده شود نه دیگر نام ها، و طبق آیه قُلْ اعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ .
به او امر شده است تا به پروردگار مردم پناهنده شود از شر کسى که با مرتبه او و کمالات او ضدیت و تنافر دارد، و آن وسوسه باطنى است، و پناه به خدا برد از کسى که در باطن او وسوسه ایجاد مىکند و در راه معرفت، راهزن اوست.
عارف کامل کمال الدین عبد الرزاق کاشانى در تأویلات مىگوید:
انسان همان وجود جامعى است که همه مراتب وجود را در انحصار خود قرار داده است. پس پروردگارى که او را ایجاد کرده و کمال انسانى را به او افاضه فرموده همان ذات خداوندى است، به اعتبار همه اسماء به حسب بدایت که از آن به اللّه تعبیر مىشود، و از این روست که خداى تعالى به شیطان فرمود: چرا سجده نکردى به آنچه من با دو دستم او را آفریدم؟ دو دست متقابل، مانند دو دست لطف و قهر و یا دو دست جلال و جمال که شامل همه اسماء است."
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع :
کتاب شرح دعای سحر ؛ امام خمینی