پناهگاهی جز خدا نیست!
بحث دعا - جلسه یک
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ»؛[1]
مقدّمه
اینطور كه در نوشتههای من وجود دارد، حدود پنج سال گذشته، در ماه مبارك رمضان،بحث دعا را شروع کردهام؛[2] و یك بحثی در دعا است كه من درباره آن بحث نكردهام. انشاءالله، اگر خدا توفیقی عنایت كند میخواهم آن بحث را مطرح كنم.
ماه مبارک رمضان ماه نزول و صعود است!
قبل از آنكه وارد بحث شوم این مطلب را عرض میكنم كه به تعبیر اهل معرفت، ماه مبارك رمضان، ماه سلوك الیاللهتعالی است، دار ضیافت الله است. تعبیرات مختلفی در این باب وجود دارد. ماه مبارك رمضان، ماه فرود و نزول و ماه صعود است.
نزول و فرود، یعنی كلام الهی از مصدر وحی نازل میشود و از ناحیه ربّ به سوی عبد فرود میآید، خداوند با بندگانش سخن میگوید. لذا قرآن، در لیلهی قدر كه ماه مبارك رمضان است بر قلب مقدّس پیغمبراكرم نازل شد.
لذا ماه نزول كلام الهی به سوی بندگانش است. از آن طرف ماه صعود هم است، یعنی ماهی است كه ربّ به عبدش اجازه داده است كه بدون حجاب با او سخن بگوید و آنچه كه مورد نظرش است در تمام امور دنیوی و اخروی، با خدا و ربّش در میان بگذارد.
ماههای دیگر هم همینطور است، امّا خصوصیّت این ماه این است كه در این ماه بررسی كردن دعاها عند الرّب هیچ توقّفی ندارد و تسریع در اجابت صورت میگیرد. من در گذشته این بحث را گفتهام و نمیخواهم وارد این بحث بشوم.
لذا اهل معرفت، از قرآن به قرآن نازل تعبیر میكنند و از دعا به قرآن صاعد تعبیر میکنند و میگویند: دعا هم قرآن است؛ امّا قرآن صاعد است. قرآن کریم از ناحیه ربّ نزول پیدا میكند و دعا از ناحیهی عبد به سوی مولایش صعود پیدا میكند.
پس این ماه، ماه راز و نیاز است؛ ماه گسستن از سوی ربّ است و پیوستن به ربّ است؛ اصلاً ما هر تعبیری نسبت به ماه مبارك رمضان كنیم باز هم نارسا خواهد بود.
ثواب قرائت هرآیه از قران در ماه مبارک
لذا اگر شما به روایاتی كه در ماه مبارك رمضان وارد شده مراجعه كنید، میبینید که به دو چیز زیاد سفارش شده است؛ یك، قرائت قرآن كه در روایت دارد، از نظر اجر هر آیهاش با یك ختم قرآن در ماههای دیگر معادل است؛ یعنی اگر یك آیه در ماه مبارك رمضان بخواند، اجر و ثوابش با یك ختم قرآن از اوّل تا آخر، در ماههای دیگر معادل است.
این اختصاص به ماه مبارك رمضان دارد و ما روایات زیادی در اینباره داریم. من در گذشته هم به این روایات اشاره كردم كه «لِكُلِّ شَیْءٍ رَبِیعٌ، وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان»؛[3] هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه مبارك رمضان است. لذا به آن خیلی سفارش شده است.
ماه رمضان، برجستهترین ماه است!
در روایتی است از امامصادق(صلواتاللهعلیه) وقتی ایشان ماهها را تعریف میفرمایند: «فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ»؛ ماه رمضان، برجستهترین شهر است. «وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَانَ»؛ تا اینكه میفرمایند: «فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآنِ»؛[4] با قرآن به استقبال این ماه بروید!
سفارش به دعا و استغفار در ماه مبارک
از طرف دیگر به دعا خیلی سفارش شده است که در این ماه زیاد دعا کنید. مثلاً راجعبه قرآن صاعد در روایات داریم که علی(علیهالسّلام) میفرماید: «عَلَیْكُمْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاءِ»؛[5] در ماه رمضان زیاد دعا و استغفار کنید.
یا در آن خطبهای كه پیغمبراكرم قبل از ماه مبارك رمضان خواندند، آمده که حضرت فرمودند: «دُعَاۆُكُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ»؛[6] همین تعبیری بود كه من الآن كردم، كه در ماه مبارك رمضان حجابی در كار نیست و تمام حجب برطرف میشود.
خدا در ماه مبارک رمضان هر گره کوری را باز میکند!
اینكه گفتم: بررسی دعاهای ما در این ماه، هیچ معطّلی ندارد، برای همین است؛ تسریع در اجابت هم بعد از آن مطرح است.
اگر من این تعبیر را عرض كنم، تعبیر ساده و پائینی است ولی خوب است، عبد، هر گره كوری كه داشته باشد، در ماه مبارك رمضان با ربّ خود در میان بگذارد، آن را باز میكند.
ماه رمضان، ماهِ باز شدن درهای آسمانها!
ما در روایات داریم كه شب اول ماه مبارك رمضان، درهای آسمانها باز میشود و تا آخرین شب ماه مبارك رمضان بسته نمیشود.
ما در این زمینه روایات متعدّدی داریم. این اشاره به همین معنا است که حجب برطرف میشود و كنار میرود. حالا ممكن است این تعبیر کوتاه باشد؛ ولی گویا اینطور است که من نشستهام و دارم با خدای خود حرف میزنم، او هم حاضر است و دارد به حرفهای من گوش میکند. اگر من او را نمیبینم، او من را میبیند.
اگر من حرفهای او را نمیشنوم، او حرفهای مرا میشنود. چهبسا من نتوانم دردهای خودم را درست بگویم، ولی او بهتر از من بداند.
پس از ماه رمضان غفلت نكنید! از نظر عظمت این ماه آنقدر بالا است که همه اولیای خدا(صلواتاللهعلیهماجمعین) راجعبه آن سفارش كردهاند.
سیر پُر خطر انسان
امّا بحث اصلی؛ من یك مقدّمه میگویم و بعد وارد بحثم میشوم. انسان، وقتی در این عالم میآید، باید مسیری را بپیماید و سیری كند تا از این عالم، بیرون رود و به عالم دیگر منتقل شود. این یك بُعد انسان است.
انسان اینطور است که اگر بخواهد بُعد معنوی و انسانیاش شكوفا شود، باید سیر كند، یك راهی است که باید آن را طی كند تا بعد معنویاش شکوفا شود.
امّا مشكل از كجا است که او موفّق به چنین سیری نمیشود؟ مشكل اینجا است كه این راه پر از پرتگاه است و انسان هر قدمی كه برمیدارد، باید مراقب باشد که واژگون نشود.
سراسر این راه، یعنی از آن زمانی كه من به قوّهی تمییز و عقل میرسم، تا زمانی كه از این دنیا چشم میبندم، باید در این راه حركت كنم، راه پر از خطر و همهاش پرتگاه است.
بهترین پناهگاه خدا است!
حالا عقل چه اقتضا میكند؟ عقل میگوید: كسی كه قدم در راهی گذاشته كه پر از پرتگاه است، پناهگاه میخواهد كه هر وقت احتمال داشت که بلغزد و واژگون شود، بتواند به آن پناهگاه تكیه كند، آن را بگیرد و خود را نجات دهد. چارهای جز این نیست.
در بین پناهگاهها، پناهگاههای مادّی هیچ بُردی ندارد. یعنی پول، نمیتواند تو را نجات دهد؛ ریاست، نمیتواند تو را از هلاکت رهایی بخشد. مسلّماً نجات و رهایی با پول و ریاست بهدست نمیآید.
اگر بخواهی با پول و ریاست پیش بروی، اصلاً نمیگذارند که در این راه قدم برداری؛ همانجا جلویت را میگیرند! پس هیچ ابزار مادّی، نجات بخش انسان از این پرتگاهها نیست. پس باید بهسراغ بُعد معنوی رفت.
ما فقط یك پناهگاه داریم كه تنها او ما را از خطرات ایمنی میبخشد و آنهم خدا است. او هم نسبت به پرتگاههای معنوی و هم نسبت به پرتگاههای مادّی، پناه ما است. اینکه ما در زندگی دنیایی خودمان، اینقدر حوادث مادّی به سراغمان میآید، و به چهكنم چهكنم میافتیم و راه به جایی نمیبریم، تنها راه نجاتمان خدا است؛ نه پول مشكلگشای من است و نه ریاست. حتّی در بُعد مادّی هم همینطور است که این ابزار کارآمد نیستند و مشکلی را برطرف نمیکنند.
یك پناهگاه هست و آن پناهگاه هم در این جمله خلاصه شده است؛ «لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ اِلّا بِالله»! هیچ پناهگاه و نیرویی نیست، مگر از ناحیهی او! هیچ موجودی، نجاتبخش من و تو نیست؛ چه در مشكلات مادّی و چه در مشكلات معنوی جز او. یگانه پناهگاه همه، خدا است.
سلاح مۆمن دعا است
شما نگاه كنید در بین رویاتی كه ما در باب دعا داریم، چهقدر سفارش شده است: «سِلاحُ المُۆمِن الدُعاء»؛[7] ابزار و وسیله مۆمن، دعا است. « الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُۆْمِنِ»،[8] «الدُّعَاءُ مِفْتَاحُ الرَّحْمَةِ وَ مِصْبَاحُ الظُّلْمَةِ»،[9]
« وَ لَا یُهْلَكُ مَعَ الدُّعَاءِ أَحَدٌ»؛[10] علی(علیهالسّلام) فرمود: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْأَرْضِ الدُّعَا»؛[11] محبوبترین کار نزد خدا دعا کردن است. مثل اینكه اینجا كار تمام شد.
مقایسه ارزشی بین دعا و نماز
من در گذشته بحثی در باب مقایسه ارزشی بین دعا و نماز داشتهام که نمیخواهم آن را تكرار كنم. ما در عبادات بالاتر از نماز نداریم. شكّی در این نیست. در بین اعمال عبادی، بهتر از نماز نداریم.
امّا وقتی که برخی افراد از امامان ما سئوال میكند که اگر من دعا كنم ثواب بیشتری دارد یا نماز مستحبّی بخوانم؟ حضرات میفرمایند: برو دعا كن! حالا یك روایت بخوانم که قبلاً هم، آن را خواندهام: «رُوِیَ أَنَّ رَسوُلَالله(صَلیاللهعَلَیهِوَآلهوَسَلَّم): الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ»؛[12]
هر عبادتی انجام بدهیم، نوعی دعا است؛ حتّی نماز هم از اوّل تا آخر، دعا و سخن گفتن با ربّ است. حتّی سورههای انتخاب شده در نماز نیز غالباً دعا است.
در سورهی حمد میگوییم: «اِهدِنَاالصِّراطَ المُستَقیم»؛ آیا این دعا نیست؟! صلواتهایی كه میفرستیم، استغفارهایی که میکنیم، همهاش دعا است.
درخواست جلب منفعت و دفع ضرر
بحث دعا این است كه انسان از مطلق گرفتاریهایش، به خدا پناه میبرد. چه گرفتاریهای مادّی و و چه گرفتاریهای معنوی؛ هر چه میخواهد باشد.
من در اینجا یك تقسیمبندی میكنم كه وارد بحث شوم؛ دعا، نسبت به معارفمان هم درخواست منفعت از خدا است و هم درخواست دفع و رفع ضرر از او است.
ما از این درخواست به جلب منفعت و رفع ضرر تعبیر میکنند. حالا منفعت یا ضرر، معنوی باشد یا مادّی، فرقی نمیكند. دعاهای ما بر محور این دو چیز است. ما از خدا درخواست كنیم منفعت به سوی ما جلب شود و ضرر از ما دفع شود، همین.
تقاضای دفع منفعت، لعن است
حال در اینجا قضیه را عكس كنیم؛ اگر ما از خدا دفع منفعت را بخواهم؛ یعنی بخواهیم که منفعت به ما نرسد، یا جلب ضرر را بخواهیم که او به ما ضرر بزند، آیا این هم دعا است؟! بله؛ این دو تا هم دعا و درخواست است.
دعا یعنی «درخواست از خدا» که این دو تا هم دعا است.[13] اسم اوّلی لعن است. دفع منفعت، لعن است. «اَللّهُمَّ العَن فُلان»؛ یعنی خدایا این را از رحمت خود دور كن. یعنی رحمتت را به او نرسان، به این دفع منفعت میگویند.[14]
تقاضای جلب ضرر، نفرین است
دوّمی: تقاضای ضرر است، این لعن نیست؛ این عبارت از نفرین است. این خودش یك بحثی است. من حالا نمیخواهم وارد این جهت از بحث شوم.
چون بحث من اساساً یك چیز دیگری است. راجع به انبیاء و اولیاء است كه ما آیات زیادی در قرآن داریم، نسبت به معجزات انبیاء و اولیا، كه در آنجاها ما میبینیم این مسائل مطرح است كه من انشالله این را بعد میخواهم بحث كنم.
پناهگاه اصلی، خدا و اولیای خدا است
و امّا اینكه عرض كردم دنیا پر از پرتگاه است و انسان محتاج به پناهگاه است. در این مسیر پر از پرتگاه، در اینجا پناهگاه اصلی خدا است «لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ اِلّا بِاللهِ العَلیِّ العَظیم»؛ امّا «اِلّا بِاللهِ»؛ در آن دارد.
ما میبینیم پناهگاه او است. امّا پناهگاههایی هم خدا به ما معرفی كرده كه در ربط با خدا هستند. و آنها هم دستگیری میكنند. و آن اولیاء خاصّ خدا هستند. اینها هم پناهگاه ما هستند.
پی نوشت ها :
[1]. بحارالانوار، ج91، ص96
[2]. امسال اصلاً فكر نمیكردم که موفّق شوم بحثی داشته باشم، ولی خدا این توفیق را عنایت كرده كه فعلاً در جمع دوستان هستم و میخواهم بحث كنم.
[3]. بحارالانوار، ج 89، ص 213
[4]. كافی، ج4، ص65
[5]. بحارالانوار، ج93، ص378
[6]. بحارالانوار، ج93، ص356
[7]. غررالحكم، ص192
[8]. كافی، ج2، ص468
[9]. بحارالانوار، ج90، ص300
[10]. بحارالانوار، ج90، ص300
[11]. كافی، ج2، ص467
[12]. بحارالانوار، ج90، ص300
[13]. امّا در قالب این بحثهایی كه من راجع به دعا كردم آن را نیاوردم. آن كسانی كه اهل بحث هستند دقّت كنند من اصلاً اینها را در بحثهایم نیاوردهام. ولی هر دو تای اینها هم دعا است.
[14]. من در این مورد بحث نمیكنم چون من این را در مباحث اخلاقی خود بحث كردهام. من این را بحث نمیكنم، این از مصادیق دعا است. البته آنجا من در این قالبها نیاوردهام. در آنجا بحثم یك چیز دیگری بوده، اینجا یك چیز دیگر است.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی
تهیه و تنظیم : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان