تبیان، دستیار زندگی
دستاوردهای داخلی دفاع مقدس فراوان است، ولی ما در این نوشتار به مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم و تفصیل آن را به فرصتی دیگر و كتابی دیگر ـ ان‌شاءالله ـ وا می‌گذاریم. مهم‌ترین دستاوردهای داخلی دفاع مقدس به شرح زیر و در چند قسمت ارائه میگردد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیامدها و دستاوردهای دفاع مقدس(6)


دستاوردهای داخلی دفاع مقدس فراوان است، ولی ما در این نوشتار به مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم و تفصیل آن را به فرصتی دیگر و كتابی دیگر ـ ان‌شاءالله ـ وا می‌گذاریم. مهم‌ترین دستاوردهای داخلی دفاع مقدس به شرح زیر و در چند قسمت ارائه میگردد.


دفاع مقدس

دستاوردهای داخلی دفاع مقدس فراوان است، ولی ما در این نوشتار به مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم و تفصیل آن را به فرصتی دیگر و كتابی دیگر ـ ان‌شاءالله ـ وا می‌گذاریم. مهم‌ترین دستاوردهای داخلی دفاع مقدس عبارتند از:

1. اعتماد به نفس و خودباوری

2. شكوفایی استعداد و خلاقیت

3. رشد باورهای دینی

 مطالب فوق:

.4 تولد تفكر بسیجی

5. رشد فضایل اخلاقی و معنوی

6. تحول در صنایع دفاعی كشور

 مطالب فوق

7. تزكیه‌ی نظام اداری كشور

8. حضور داوطلبانه‌ی مردم در جبهه‌ها

9. سنجش ظرفیت دفاعی مردم

 مطالب فوق

10. تجارب سیاسی

11. تجارب اقتصادی

 مطالب فوق

12. نیروهای مردمی عشایری

13. تجارب نظامی

14. تجارب فرهنگی

مطالب فوق

15.تحكیم وحدت ملی

از بركات مهم دفاع مقدس، تحكیم وحدت ملی بین آحاد ملت به ویژه گروه‌ها و احزاب سیاسی كشور بود؛ به طوری‌كه همگان منافع حزبی و صنفی خود را در خدمت مصالح نظام و امنیت كشور قرار داده بودند.

آن چه كه توانست به انقلاب اسلامی ما مصونیت لازم را ببخشد، بركات و اثرات مثبت جنگ تحمیلی بود، كه خداوند در سایه‌ی رهبری حكیمانه و خردمندانه‌ی امام(ره) به مردم ایران ارزانی داشت و درحقیقت،‌ هشت سال جنگ حق، بیمه‌ای بودكه باید پرداخت می‌شد تا انقلاب اسلامی در مسیر اسلام ناب محمدی پایدار بماند و الحق خون بهای تمامی شهدای جنگ تحمیلی، تداوم و استمرار حركت اصیل انقلاب اسلامی بود؛ چنان كه امام(ره) در خصوص جنگ می‌فرمایند: «هر روز ما در جنگ‌ بركتی داشته‌ایم كه در همه‌ی صحنه‌ها از آن بهره جسته‌ایم. ما انقلابمان را در جنگ صادر نموده‌ایم؛ ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده‌ایم؛ ما در جنگ پرده از چهره‌ی تزویر جهان خواران كنار زدیم؛ ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختیم؛‌ ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شكستیم؛‌ ما در جنگ ریشه‌های انقلاب پربار اسلامی‌مان را محكم كردیم؛ ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یكایك مردممان بارور كردیم؛ ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم كه علیه تمامی قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها سالیان سال می‌توان مبارزه كرد؛ و از همه‌ی این‌ها مهم‌تر، استمرار روح اسلام انقلابی، در پرتو جنگ تحقق یافت.»

یكی از خطرهایی كه به طور جدی، انقلاب اسلامی را تهدید می‌كرد، افتادن انقلاب به دام لیبرال‌ها بود؛ چنان كه امام(ره) می‌فرمایند: «من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی،‌ همچون گذشته اعتراف می‌كنم كه بعضی تصمیمات اول انقلاب،‌ در سپردن پست‌ها و امور مهم كشور به گروهی كه عقیده‌ی خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته‌اند،‌ اشتباهی بوده است كه تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی‌رود

16. رسوایی لیبرال‌ها و منافقین

یكی از خطرهایی كه به طور جدی، انقلاب اسلامی را تهدید می‌كرد، افتادن انقلاب به دام لیبرال‌ها بود؛ چنان كه امام(ره) می‌فرمایند: «من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی،‌ همچون گذشته اعتراف می‌كنم كه بعضی تصمیمات اول انقلاب،‌ در سپردن پست‌ها و امور مهم كشور به گروهی كه عقیده‌ی خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته‌اند،‌ اشتباهی بوده است كه تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی‌رود... و الان هم سخت معتقدم‌ كه آنان به چیزی كم‌تر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و حركت به سوی امریكای جهان‌خوار، قناعت نمی‌كنند... و ما هنوز چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروه‌ها و لیبرال‌ها می‌خوریم.»

در این مسیر، می‌بینیم كه یكی از بركت‌های جنگ تحمیلی،‌ سپردن نقش اصلی نظام در تصمیم گیری‌ها به دست نیروهای انقلابی است و این جنگ تحمیلی است كه لیبرال‌ها و مرفهان بی‌درد را رسوا می‌سازد؛‌ همان گونه كه در صدر اسلام نیز رسوا ساخت.

خداوند در قرآن كریم می‌فرماید: «و آنگاه كه سوره‌ای نازل شود كه به خدای یگانه ایمان آورید و دركنار پیامبر جهاد كنید، ثروتمندان و مرفهان از تو اجازه می‌خواهند و می‌گویند، بگذار ما با نشستگان بمانیم. راضی شده‌اند كه با پیران وامانده باشند و بر قلب‌هایشان مهر زده شده تا (حقایق را) درك نكنند.»

از دیگر بركات جنگ، بر ملا شدن چهره‌ی واقعی منافقین بود؛‌ به طوری كه با كنار كشیدن گروه‌های سیاسی عمدتاً چپ‌گرا از صحنه‌های نبرد، آن هم با دلایل و توجیهات بی‌اساس، مردم پی به ماهیت منحرف این گروه‌ها بردند؛ همچنان كه پیش از این و در صدر اسلام، چهره‌ی پلید منافقین داخلی،‌ نظیر دار و دسته‌ی «عبدالله ابن ابی» و یهودیان «بنی قریظه» مشخص گردیده بود.

خداوند می‌فرماید: «آن‌چه در روز تلاقی دو گروه به شما رسید، به اذن خدا بود تا مۆمنان را معلوم كند و آنان را كه نفاق ورزیدند نیز بشناساند. به آن‌ها گفته شد بیایید و در راه خدا بجنگید و یا دفاع كنید؛ گفتند: اگر جنگ می‌دانستیم، از شما پیروی می‌كردیم. آنان امروز به كفر از ایمان نزدیك‌ترند. با دهان‌هایشان چیزهایی می‌گویند كه در قلب‌هایشان نیست و خدا به آن چه كتمان می‌كنند، آگاه‌تر است.»

دفاع مقدس

17. آزمون روشنفكری

جنگ، عرصه‌ی امتحانی سخت را برای جریان روشنفكری ایران فراهم نمود، تا آیندگان با مرور بر كارنامه‌ی برخورد جریان روشنفكری با دفاع مقدس،‌ بیماری روشنفكری در ایران را دریابند و هرگز به دام آن گرفتار نشوند.

مخاطب ما، روشنفكری كه نخواهد در سنت روشنفكری خویش تجدید نظر نماید، نیست،‌ بلكه مخاطب ما آیندگان هستند و نیز به اصطلاح روشنفكرانی كه جرأت و اراده‌ی نقد دیدگاه‌های خویش را داشته باشند. روشنفكری در ایران هرگز اصیل و ریشه‌دار نبوده است. جریان روشنفكری در ایران همزاد غربزدگی بوده است؛ چرا كه در بستر اندیشه و تفكر غرب تولد یافت. روشنفكری در ایران بیش از آن‌كه جریان اصیل و ریشه‌دار باشد، جریان مقلد به شمار می‌رود. روشنفكر؛‌ تقلیدكوركورانه، مردم‌گریزی و سنت‌ستیزی را ویژگی ذاتی روشنفكری می‌داند. دردها، دغدغه‌ها و آرزوهای روشنفكر نیز از جنس دیگر است. روشنفكر غربی از واقعیات به دور بوده و با توهمات خویش مأنوس می‌باشد. او هرگز در میان توده‌ی مردم راه پیدا نكرد و توده‌ی مردم نیز هرگز از روشنفكر بیمار پیروی ننمود. هر چند این واقعیت در انقلاب ظهور یافت، اما هشت سال دفاع مقدس، غبار هر گونه شك و تردید را در این باره بر طرف نمود. روشنفكر اگر در انقلاب حرف مردم را با شگفتی و ناباورانه به نفع خویش تفسیر می‌كرد، در جنگ به گوشه‌ای خزید و مردم‌ستیزی خویش را آشكار نمود.

جنگ، تجلیگاه ارزش‌های انقلاب بود و از همین رو به خوبی ثابت نمود كه دردهای روشنفكر در انقلاب،‌ دردهای دیگری بود و راه روشنفكر از راه مردم از همان ابتدا جدا بود. ای كاش دغدغه‌ی روشنفكر،‌ درد مردم بود، كه در آن صورت می‌گفتیم ‌در شناخت درد مردم دچار بیراهه شده‌اند، اما چه كنیم كه روشنفكر بیمار روش خود را بر دشمنی با دین، سنت‌ها و اعتقادات مردم بنا نموده است. روشنفكر در هشت سال دفاع مقدس، نه‌تنها به زبان نیز مردم را همراهی و یاری نكرد،‌ بلكه گاه زبان به ملامت و شكایت نیز می‌گشود؛ حتی آنان كه دایم خود را دردمند وطن و ایران نشان می‌دادند، در آزمون تاریخی دفاع مقدس مردود شدند. در اصل، آن چه در جنگ تحمیلی هدف هجوم قرار گرفته بود، دین و انقلاب برخاسته از آن بود و ملت نیز نه فقط به قصد دفاع از میهن، بلكه آگاه از قصد و نیت دشمن، به دفاع از اعتقاد و دین خویش به‌پا خاسته بود؛ چیزی كه روشنفكر با آن میانه‌ی خوبی نداشت.

بیماری جریان روشنفكری در ایران كه همان غربزدگی ناشی از خودباختگی بوده است، بی‌ارتباط با خسارت فرهنگی ناشی از شكست در جنگ‌های دویست ساله‌ی اخیر كه پیش‌تر به آن اشاره شد، نیست. مقاومت و پیروزی افتخارآمیز ملت ایران در دفاع مقدس، می‌تواند خسارت آن شكست‌ها را جبران كند و خودباختگی را به خودباوری تبدیل نماید و روشنفكر رمیده از مردم را به آغوش ملت برگرداند.

ادامه دارد...

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع

پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس

نویسنده

دكتر اسماعیل منصوری لاریجانی